‪Google+‬‏
باشگاه نویسندگان 57 :: ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57 ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57

ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57




باشگاه نویسندگان 57

دوشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۰۹ ب.ظ

باشگاه نویسندگان57

حساس شو!
محمد پورمهدی
دانشجوی دکتری دامپزشکی دانشگاه آزاد بابل

امروزه نقش آگاهی بخشی دانشجو به جامعه نه تنها در ایران بلکه در سراسر دنیا و به خصوص کشور های پیشرفته به عنوان یک اصل و ستون آن جامعه درنظر گرفته می شود. احساسات پاک و آرمان خواهانه جوان از یک طرف و روحیه علم اندوزی و جستجوگری به دنبال حقیقت از طرف دیگر، دست به دست هم می دهند تا این قشر را جلودار بدنه عام جامعه کند. در مبارزات دوران قبل از انقلاب این دانشجوها بودند که نسبت به وظیفه خود هشیار بودند و سایرین را هم با خود همراه می کردند. پیش تر ها که ما سنمان کمتر بود و هنوز وارد فضای دانشگاه نشده بودیم و درک درستی از معنای دانشجو بودن نداشتیم، وقتی رهبر انقلابی مان دل به نصیحت ما می گشود و آن حرف های باارزش را به زبان خودمانی به ما می زد منظورش را آنچنان که باید، متوجه نمی شدیم. اما امروز که چند سال بزرگتر از قبل شده ایم و کمی بیشتر خود و جامعه را شناخته ایم، مقداری به خود آمده ایم و تازه می فهمیم که جایگاه دانشجو چقدر جدی تر و مهم تر از آن چیزی است که ما فکرش را می کردیم. شاید آن روزها که رهبر عزیزمان به ما می گفت که بروید دانش سیاسی تان را بالا ببرید، فکر می کردیم این هم یک جمله است مانند بقیه جملات و از کنار آن به سادگی می گذشتیم. گمان می کردیم که دانشجو جز پژوهشگری کار دیگری ندارد و باید تمام زندگی اش در درس و کتاب و کلاس خلاصه شود. اما امروز می بینیم که رسانه های بیگانه چقدر به فعالیت ها و آگاهی دانشجویان حساسند و و برای این قشر در خدمت اهداف خود برنامه ریزی می کنند. اگر دانش سیاسی نداشته باشیم بینشی هم به دنبال آن نخواهد بود و اگر بینش نباشد، در فراز و نشیب ها و مقاطع مهم، خسران زده خواهیم بود. شاید اگر بخواهیم نقش دانشجو را با نظریه ها و تئوری ها و جملات توضیح دهیم، در این مجال نگنجد. اما با نگاهی به فضای رویداد های سیاسی چند سال و یا حتی چند ده سال اخیر می توانیم حال و روز جامعه را در نسبت با آگاهی دانشجوها بسنجیم؛ از تصرف لانه جاسوسی که امام راحل از آن به عنوان انقلاب دوم یاد می کرد تا همین حوادث اخیر فتنه 88 و همین حساسیت هایی که نسبت به حضور بعضی عوامل غیردلسوز به نظام در دانشگاه ها انجام می گیرد، به راحتی می توان اثر حضور دانشجو در مقاطع حساس و مهم را احساس کرد. دانشجو را امروز باید به عنوان روح جامعه دانست؛ روحی که اگر بیدار باشد آن جامعه هم بیدار و زنده است و درصورت سکوت دانشجو برای جامعه نتیجه ای جز انزوا و مرگ روشنگری به بار نخواهد آورد.

 

دانشجو یا «رأی جمع کن»؟!
مهرداد براتی
مهندسی کامپیوتر، دانشگاه پیام نور مرکز رشت

گاهی ممکن است برخی چیزها را بدانیم و از قبل نسبت به آنها آگاهی کسب کرده باشیم. اما گذر زمان به طور معمول گرد کهنگی روی همه چیز می پاشد و ممکن است اهمیت برخی چیزها برای ما مقطعی باشد، اگرچه آن چیزها برای همیشه مهم باشند. یکی از مسائلی که انسان لازم است همواره با خود مرور کند، جایگاهش و مسئولیت هایی است که نسبت به آن جایگاه دارد. ما نیز به عنوان قشر دانشجو و تحصیلکرده خوب است هر از گاهی رسالت های دانشجویی را با خودمان مرور کنیم. یادآوری این رسالت ها دربردارنده فواید بسیاری است که از جمله آن می توان به توجه وتنبه در قبال انحرافات احتمالی در فعالیت های سیاسی دانشجویی اشاره نمود؛ گاهی انسان در مسیری قرار دارد و با عزم و اراده رو به جلو گام بر می دارد، اما بعد از گذشت مدتی تمرکزش نسبت به مسیر پیش رو کم شده و توجهش به اطراف و هرچیزی غیر از مسیر اصلی جلب می گردد و همین باعث می شود تا از هدف اصلی غافل شده و به چیزهای غیرمهم بپردازد. یکی از مسائلی که همواره گریبانگیر فضای دانشگاه و دانشجو بوده، دخالت دست های جناحی خارج از دانشگاه در تشکل های سیاسی است. علاقه احزاب و جریانات سیاسی به استفاده - بخوانید سوء استفاده- از تشکل ها و عناصر متنفذ دانشجویی بر کسی پوشیده نیست. شوربختانه برخی دانشجویان به هردلیلی گاهی جایگاه خود را فراموش می کنند و به هر نحوی به این علاقه احزاب پاسخ مثبت داده و همراه و همپای موج سواری سیاسی آنان در دانشگاه می شوند. سرچشمه این رفتار، غالبا چیزی نیست جز نشناختن جایگاه و نقش ارزنده دانشگاه در جهت دهی فکری آحاد جامعه. البته در مواردی، برخی نیز مغرضانه به این جریان دامن می زنند و آگاهانه در مسیری گام بر می دارند که نتیجه اش نه به صلاح دانشجو است و نه به صلاح جامعه. خصوصا این مسئله در زمان انتخابات بیشتر شدت می گیرد؛ در این مقاطع می بینیم که افرادی که به دنبال تابلوی تبلیغاتی برای خودشان هستند از طریق کانال هایی به درون دانشگاه راه باز می کنند و از یک تشکل برای خود پلکان درست کرده و به سمت اهداف تبلیغاتی خود بالا می روند. تلقی نادرستی که از فعالیت سیاسی در دانشگاه وجود دارد، سبب می شود تا دانشجو خود را پیاده نظام احزاب و رأی جمع کن نامزد های انتخاباتی بداند؛ غافل از اینکه این گونه 
فعالیت ها دون شأن دانشجو است؛ غافل از اینکه تن دادن به زد و بند های سیاسی، مانع از مطالبه گری و عدالتخواهی دانشجو می شود. مأموریت ما به عنوان دانشجو در عرصه سیاسی عبارت است از« تبیین شاخصه ها» و توانایی تجزیه و تحلیل اتفاقات سیاسی بر مبنای آن شاخصه ها؛ اگر دانشجو سطح سیاسی خود را بالا ببرد، اجازه نخواهد داد که دانشگاه به محل برگزاری میتینگ های سیاسی تبدیل شود. البته این امر به این معنا نیست که در دانشگاه کار سیاسی انجام نشود. اما اینکه مرز بین سیاست زدگی و کار سیاسی کردن همواره باید مورد توجه قرار گیرد؛ 
نکته ای منطقا قابل توجه است و مقام معظم رهبری هم بارها روی آن تاکید نموده اند. 

یک سوزن به خودمان!
سیده نرگس حسینی
مهندسی برق، دانشگاه ملایر

بسیج وبسیجی روح بزرگی است که همواره خود را وقف رشد اسلام وانقلاب کرده است. بدون شک یکی ازمحورهای اصلی وتداوم گفتمان انقلاب اسلامی وجلوگیری ازانحراف آن همین پدیده مبارکی است که با انقلاب متولد شده است. دانشجوی بسیجی مظهر ارزش های فعال و زنده ی یک جوان مومن است؛ ارزش هایی که یکی از مهم ترین آنها نظم و انضباط است. گاهی در دوران جنگ جملاتی بود که به کنایه و شوخی بین بسیجی ها رواج داشت. از جمله می گفتند که بسیجی بی ترمز است! این جمله  معنا و حرف خاصی را با خود داشت و می خواست بگوید که در راه اسلام هیچ چیز نمی تواند مانع راه یک بسیجی شود.آنان عاشق شهادت بودند و هرجا فرمانده دستور می داد بی ترمز و بی چون و چرا اطاعت می کردند چون به فرمانده خود و به برحق بودن او ایمان داشتند. اما این طورنبوده و نیست که چون بسیجی عاشق است مجاز باشد خلاف امرفرمانده عملی در هرمحیطی انجام دهد. حالا سال ها از آن روزها می گذرد و ما هرچند در آن روزها نبوده ایم، اما از لابه لای خاطرات یادگارهای آن روزها چیزهایی را فهمیده ایم. انقلابی بودن یک ارزش است؛ به شرطی که معنای واقعی انقلابی بودن را درک کرده باشیم. جوان انقلابی نبایدفراموش کند که همان طور که کناره گیری و سکوت و بی طرفی او به آرمان ها ضربه می زند، افراط و زیاده روی و ندانم کاری هم ضربه وارد می کند. در محیطی که تابلوهای مختلف فکری و سیاسی زیر ذره بین هم هستند و رفتار همدیگر را تجزیه و تحلیل می کنند، باید حواسمان را جمع کنیم و مراقب باشیم تا مبادا حرکت انقلابی طوری باشد که بتوانند به آن تهمت و برچسب افراطی گری بزنند. مراقب باشیم با کارهای بدون برنامه ریزی مهر بی فکری و خشونت بر پیشانی مان نزنند. آرمان گرایی نباید باخشونت و پرخاشگری اشتباه گرفته شود. باید به شدت پایبند آرمان ها، اصول و ارزش ها بود و در عین حال پرخاشگر نبود. در آیه  اشداء الکفار، لفظ اشداء به معنای سخت و شدید است.واین یعنی نفوذ ناپذیر بودن. وقتی کسی نفوذ ناپذیر است دربرخورد باحوادث تاثیر نمی پذیرد و حتی باالعکس برآنها تاثیر می گذارد. وقتی اشداء باشی در همه حال پای آرمان ها و ولایت خواهی ماند و در بوران حوادث نخواهی لغزید. برای موفق بودن و تاثیر گذار بودن باید بر احساسات غلبه کرد و اگر جایی هم قرار است احساسات دخیل باشد، باید در خدمت منطق و استدلال باشد. وقتی اشتباه یا اختلالی صورت می گیرد همه عصبانی خواهیم شد که این طبیعی است. اما باید مواظب باشیم که مخالفان خود را به درستی بشناسیم و از دشمن اصلی خود غافل نمانیم. هرکاربی رویه و بدون فکری کمک به دشمن است. وقتی دشمن با همه امکانات خود در صدد طراحی فتنه و جنجال است و می خواهد بازی جدیدی را شروع کند، باید هوشیار بود و این بازی را به هم زد. بایداحتیاط و تفکر را به کارگرفت و در وقت خودش باقاطعیت واردعمل شد.

در مسائل و غفلت های مسئولان نیز باید مراقب تصمیم هابود که براساس احساس گرفته نشوند. چه بسا تصمیمی ازسر احساس دلسوزی گرفته شود اما نتیجه سوء بدهد. تصمیمی که دقیق و موشکافانه وبابصیرت نباشد، نه تنها تصمیم درستی نیست بلکه گاهی ضررهای جبران ناپذیری را به بار خواهد آورد.

راه قدس از دانشگاه می گذرد
محمد نصیری
مهندسی نفت، دانشگاه صنعت نفت آبادان

داشتم به «راه قدس» فکر می‌کردم. به جنگ. به استکبار. به مسیر پربلای ولایت! داشتم به این فکر می‌کردم که چرا هنوز هم که هنوز است در دنیا کفر است که بیشتر به چشم می‌آید. چرا هنوز هم که هنوز است استکبار قدرت دارد؟ چرا هنوز هم که هنوز است «قِلَّتَ عددنا» برطرف نشده است؟ داشتم به این فکر می‌کردم که چرا هر روز باید تلفات بدهیم؟ چرا هر روز عده‌ای از نیروهایمان به سپاه دشمن می‌پیوندند؟ چرا هر روز آن‌ها بازی جدیدی را برای ما شروع می‌کنند؟ یک روز هسته‌ای را بهانه می‌کنند، یک روز حقوق بشر را، یک روز شلوار جین را، یک روز هم لابد می‌خواهند بگویند چرا شماها نماز می‌خوانید!! تمام این بازی‌ها را آن‌ها شروع کرده‌اند. ما شروع کننده نبودیم. چرا ما نباید دست پیش بگیریم؟ چرا ما به مشروب‌خوری آن‌ها ایراد نگیریم؟ چرا ما همجنس‌بازی آن‌ها را تقبیح نکنیم؟ چرا ما بی‌ریش (و صد البته بی‌ریشه) بودن آن‌ها را به سخره نگیریم؟! دلیلش چیست که آن‌ها هنوز سلطه دارند؟ سلطه‌شان کم شده، قبول، اما حذف که نشده! ما به کم شدن سلطه آن‌ها راضی نمی‌شویم. ما باید آن‌ها و سلطه‌شان را از صحنه روزگار حذف کنیم. مگر نه اینکه آن‌ها تا ما را به تبعیت خود درنیاورند دست‌بردار نیستند؟! چرا ما به فکر مطیع کردن آن‌ها نباشیم؟ چرا ما به دنبال حذف سلطه آن‌ها و تفکر آن‌ها برنیاییم؟ 
دلیل سلطه آن‌ها روشن است. نیازی نیست جای دوری برویم. کافی است گوش به سخنان مولایمان فرا دهیم. مولایمان می‌گوید: «العلم سلطان». یعنی  اگر می‌خواهید بر دنیا مسلط باشید باید علم داشته باشید. اگر می‌خواهید بازی نخورید باید به دانش مجهز شوید. اگر به «من وجده صال و من لم یجده صیل علیه» ایمان دارید باید خودتان را برای دانش‌آموزی و دانش‌اندوزی آماده کنید. اگر نمی‌خواهید مغلوب استکبار شوید باید سلطنت دانش خود را به راه بیندازید.
اگر به «الحکمه ضاله المؤمن» ایمان دارید باید به دنبال گشمده خود بروید؛ گمشده شما حکمت است، دانش است؛ و دانش سلطنت است. دانش برتری است. دانش تسهیل کننده مسیر ایمان است. چون زمانی که با دانش استکبار را مغلوب کردید، راه ایمان را آزاد کرده‌اید. دانشجوی مومن انقلابی باید بداند که بدون دانشجو بودن، مومن بودن سخت است. ادعای ایمان از آن دانشجویی که خود را برای جنگ علمی آماده نمی‌کند کمی گزاف است! انقلاب ما فقط به افراد متعهد نیاز ندارد. بلکه به دنبال متخصصانِ متعهد است. اگر تخصص و تعهد با هم نباشند چه کسی قرار است این انقلاب را به سرمنزل مقصود برساند؟ امام زمان به تنهایی؟! اگر تا دیروز راه قدس از کربلای شمشیر و خون می‌گذشت، امروز راه جدیدی به سوی قدس آغازیدن گرفته؛ امروز برای رسیدن به قدس، باید از جاده دانش رفت. برای آزاد کردن خونین شهرِ اقتصاد، باید گلوله‌ی دانش پرتاب کرد. برای به حرکت درآوردن جنگنده پیشرفت، باید خمپاره تلاش انداخت و برای باز کردن سه راه شهادتِ فرهنگ، باید گرای ایمان را مخابره کرد. 
دانشجوی مومن انقلابی! حواست باشد. امروز رسیدن به قدس، نیازمند تلاش‌های علمی توست. چه بخواهی چه نخواهی، تویی که باید این سنگر را فتح کنی. سنگرت را بشناس، بر خدا توکل کن، و از هیچگونه تلاشی دریغ نکن. چرا که مولایت فرموده که «العلم سلطان»

۹۴/۱۰/۲۸

ارسال دیدگاه:

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">