‪Google+‬‏
روح حیات بخش زنان در سیاست :: ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57 ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57

ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57




روح حیات بخش زنان در سیاست

دوشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۰۱ ق.ظ

نگاهی به مسئله حضور زنان در سیاست

مریم بیگی

علم اطلاعات و دانش شناسی، دانشگاه قم

نوع نگاه جوامع و تعریف آنها از توسعه و پیشرفت ارتباط مستقیمی با جهان بینی آن جوامع دارد. در واقع تلقی جوامع مختلف از انسان و ماهیت انسانی و فناپذیر یا فناناپذیر دانستن حقیقت وجودی انسان،  این جوامع را در اتخاذ رویکردهای مختلف سیاسی و اجتماعی محصور در مرزهای جغرافیایی، جنسی و... خواهد کرد.

اسلام دینی جامع نگر بوده و موافق و موید پیشرفت و ارتقای همه جانبه است،  نگاه اسلام نگاهی انسانی است فلذا محدود در اموری چون تفاوت های جنسی و جغرافیایی و.. نمی شود. در نگاه اسلامی زنان همچون مردان از مهره های اصلی و موثر در پیشرفت و پیشبرد موفقیت های یک کشور محسوب شده و تفاوتی بین ماهیت انسانی این دو جنس نیست.

در واقع پیشرفت حقیقی یک کشور زمانی حاصل خواهد شد که هماهنگی متعادلی بین عناصر موثر در این پیشرفت ایجاد شود. زنان تقریبا نیمی از جامعه انسانی و جمعیت هر کشور را تشکیل داده و مشارکت و حضور ایشان در پیشبرد اهداف و پیاده سازی آرمان های هر کشور غیر قابل چشم پوشی است. 

در طول تاریخ به دلایل متعدد همواره زنان در معرض نگاه های تنگ نظرانه و اغلب سود جویانه بوده و تفاوت هایشان در ابدرعاد روحی،  روانی و...با مردان،  بعضا نادیده گرفته شده است. این نوع نگرش(برابر دانستن زن و مرد) زنان را از حضور موثر در جایگاه حقیقی شان و دست یابی به حقوقشان محروم ساخته است. گسترش آگاهی همگان(اعم از زن و مرد)  نسبت به حقوق زنان و توانمندی های ایشان،  نقش مهمی در ارتقا و پیشرفت هر کشور و حکومتی خواهد داشت. بالاخص در اسلام زنان از عناصر حیاتی جامعه و مربی و مدبر خانواده -که سنگ بنای شکل گیری جوامع است- محسوب می شود فلذا باید این عناصر حیاتی را شناخت و مطابق با توانمندی هایشان از ایشان انتظار داشته و قبول
مسئولیت هایی متناسب با توانایی هایشان را از آنان خواستار شد. در نگاه برخی افراد علت مداخله کمتر زنان در امور حکومتی تا حد زیادی به عدم فعالیت و بی رغبتی خود آنها نسبت به حضور سیاسی-اجتماعی است. البته در نگاه عموم جوامع به اسم آزادی و برابری به حضور زنان در مناسب سیاسی و حکومتی بها داده میشود اما بهایی که به قیمت تاراج سرمایه های بی بدیل و ارزشمند هویت زنانه و سودجویی و استفاده ابزاری از زنان تمام می شود و در واقع آنان نقش کشاندن جامعه به سمت مفاسد و انحطاط اخلاقی را به زنان ارزانی می کنند و شان و جایگاه حقیقی زن را فدای هوسرانی ها و منفعت طلبی های خویش نموده و همین خود مسبب کاهش کرامت زنان می شود.

نگاه اسلام به زن و قایل شدن جایگاه ارزشمند برای حضور اجتماعی-سیاسی بانوان، نقطه مقابل سیاست های جوامع اومانیستی و کمونیستی است. اسلام نه تنها زن را دارای حق مشارکت در سرنوشت فردی و اجتماعی خود می داند بلکه حتی در مواردی حضور آنان را در عرصه های اجتماعی جزو وظایف آنها قلمداد کرده و البته شکل و قالب خاصی را برای این حضور تعیین نکرده است. انقلاب اسلامی در راستای شکل گیری حکومت اسلامی و برای تحقق ارزش های اسلامی شکل گرفت و از آغاز با حضور گسترده و موثر زنان همراه بوده است. چه آنجا که باید خود به عرصه می آمدند(مثل تظاهرات و تبلیغات انقلابی) چه آنجا که باید پشتیبانی جبهه های و سنگرهای حق علیه باطل نقش خود را ایفا می نمودند. امام راحل (ره) همواره شان و منزلت زن مسلمان را ارج نهاده و حتی زن را مظهر تحقق آمال بشریت می دانند، چرا که بالاترین ارزش ها و اهداف بشری دست یابی به تکامل اخلاقی و رشد انسانی است که این مهم بیش از هرچیزی به دست زنان محقق می شود.

امام راحل (ره) در جایی از فرمایشاتشان آمده است که: اگر زنان شجاع و انسان ساز از ملت ها گرفته شوند
ملت ها به شکست و انحطاط کشیده می شود.

در واقع این نگاه جامع و این افق نگرش نشات گرفته از مفاهیم و ارزش های ناب اسلامی است که نقش اصلی و توان ذاتی زن را مربیگری و تربیت نسل کارآمد و صالح می داند.

برخی در اظهاراتشان بیان می کنند که اسلام سیاسی به شکل خودمتناقضی سبب شکل گیری فمینیسم اسلامی می شود.چراکه وقتی زن به عرصه سیاسی کشور راه داده شود و به وی ادبیات دفاع از حقوق خود را می آموزند و او را به سطح اجتماع می کشانند در واقع سبب شکل گیری موجی از حق خواهی های زنانه ی آنان می شوند. این دسته از نظریه پردازان قایل به این هستند که برابری جنسیتی یعنی عدالت. یعنی سیستم دموکراتیک و حتی اسلام سیاسی هم با. داعیه عدالت خواهی اش نتوانسته حقوق برابر زن و مرد را اجرایی نماید.اینان به اجتماع آمدن زنان و سوادآموزی و حق مشارکت در امور سیاسی را از دستاورد های فمینیسم سکولار خوانده و اسلام را در نقش مصرف کننده و بهره گیرنده از فواید فمینیسم سکولار معرفی می نماید.

در مقابل این اظهارات باید توجه داشت که اسلام از همان آغاز دعوت خویش به دنبال تکریم و تعظیم جایگاه زن و تبیین حقوق ایشان بوده و اتفاقا حق مشارکت زنان در امور اجتماعی و استقلال در انتخاب های مختلف از همان روزهای نخست مطرح شدن اسلام در وقایع و اسناد تاریخی مشهود است و ارتباطی با طرح مسائل فمینیستی و...ندارد.ضمن این که اسلام طرفدار حقوق زنان در چارچوب قوانین اسلامی و مطابق با ویژگی های فطری و توانمندی های طبیعی زن می باشد. و عدالت را به معنایی تساوی زن و مرد نمی بیند. عدالت جنسیتی در نگاه اسلامی به معنای تقسیم کار مطابق با ویژگی ها و توانایی های افراد است. از آنجایی که زن و مرد ویژگی های روحی روانی متفاوتی دارند(در عین اشتراک در ویژگیهای انسانی) فلذا حقوق و تکالیف یکسانی برای آنها تعریف نمی شود و این عین عدالت است. البته که اسلام به دنبال استیفای تمام حقوق زنان می باشد اما این مهم هرگز به معنای نگرشی شبیه به ایده های فمینیستی نیست.

هم چنین معتقدان به ضرورت شکل گیری جامعه مدنی و ایجاد قدرت های مردمی اجتماعی برویم و حرکات مردمی را برای در مضیقه قرار دادن مسئولان حکومتی جهت احقاق خواسته ها پیش بگیریم. این افراد بر این باورند که مردم باید باور کنند با حضور در نهادهای مدنی به طور منظم پیگیر مطالبات خود شده و با صرف هزینه کمتر و هم افزایی به سمت بهبود شرایط اجتماعی بروند(خصوصا زنان که از دست یابی به مناصب سیاسی کم بهره ترند). به هرحال حاصل این نگاه نیز مطالبه ی غیر واقع گرایانه ی زنان را هم چون افراد متمایل به فمینیسم خواهد کرد.

در سطح جهانی گروه های مختلفی پی کمرنگ کردن نقش زنان خصوصا نقش خانوادگی آنان هستند اما در اسلام حتی حضور اجتماعی-سیاسی زن در جهت تقویت نقش و وظیفه ی اساسی زن برای تربیت نسلهای سالم و مفید برای اجتماع می باشد.  ما بر خلاف نگاه های افراطی و تفریطی و راههای انحرافی که به ظاهر پی احقاق اتم حقوق زنان می باشند قایل به این نکته هستیم که زن باید با چالش های گسترده سیاسی، اقتصادی، اجتماعی رو به رو شود و برای رفع و حذف این چالش ها و تبدیل شان به فرصت وارد میدان مسئولیتی شده و قبول مسئولیت نماید و در این راستا نیز همواره در اسلام زنان الگو و تاریخ ساز داشتهایم از جمله حضرت خدیجه (سلام الله علیها) که فعالیت های اقتصادی و صرف آن در راه اسلام ایشان سبب گسترش اسلام شد. همچنین حضور حضرت زهرا (سلام الله علیها) به عنوان مدافع حریم ولایت و رهبری جامعه از جمله مصداق های تاثیرگذاری زنان مسلمان در پیشبرد حکومت اسلامی بوده است.  ضرورت حضور و مشارکت سیاسی زنان مسلمان همواره به معنای حضور فیزیکی در جامعه نیست هرچند گاها به ناچار ضرورت می یابد که برای موثر شدن حضور فکری-تربیتی عموم بانوان، برخی بانوان مناصب و
مسئولیت های رسمی ای را نیز در کنار رسالت اصلی و خانوادگی شان عهده دار شوند. مجلس شورای اسلامی به عنوان مجلس منتخب مردم متشکل از افرادی است که خود را توانمند می دانند برای این که به نظام و مردم و رفع موانع و چالش های مختلف به نقش آفرینی بپردازند. بانوان نیز از این قاعده مستثنی نبوده و پس از انقلاب شاهد افزایش حضور آنان و تلاش ایشان برای کسب مسئولیت های اجتماعی مختلف هستیم.

از جمله فرمایشات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) این است که :مسئولیت حضور در جامعه و فهمیدن و علاج دردهای عمومی جامعه هم مخصوص مرد و هم مخصوص زن است.

فلذا در جمهوری اسلامی ایران تلاشی جهت مقابله با حضور زنان در مناصبی مثل مجلس شورای اسلامی نبوده و نیست و چه بسا بر برخی بانوان توانمند قبول چنین مسئولیت هایی شود.بانوان توانمند یعنی کسانی که در عین مدیریت خانواده ی خود،توانایی حضور موثر در مناصب سیاسی را نیز دارند.

مسائل مربوط به آموزش و پرورش، مشاغل مخصوص بانوان و...قاعدتا با نگاه زنانه و مشارکت بانوان بهتر و دقیق تر پیگیری خواهد شد. همچنین مسائل تربیتی جامعه همواره نیازمند این است که با نگاه زنانه و روحیات ذاتی مربی بودن زن پیگیری شود.فلذا به نظر می رسد در تعیین سیاست ها و خط مشی های کلی کشور که فراگیری آن شامل عموم جامعه است. حضور زنان به عنوان نمایندگان حدود نیمی از این جامعه آماری ضروری است. اما رسالت های اصلی این بانوان بیش از هر چیز این است که با توجه به شناخت دقیقی که از ویژگی ها و توانمندی های زن دارند به پیگیری نیازها و برآوردن و به رسمیت شناختن حقوق ایشان پرداخته و هم چنین در حل مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و..نظام اسلامی تلاش داشته باشد که سهم بانوان در حل این مسائل را تشخیص و متناسب با ویژگی های بانوان و فرصت ها و تهدید های مختلفی که موثر بر عملکرد آنهاست،آنان را به مشارکت در امور اجتماعی سوق دهد. به طور مثال در بحث اقتصاد مقاومتی به جای اینکه خود بانوان موانع تحقق این مدل اقتصادی و حامی تولیدات خارجی و صرفا مصرف کننده باشند می توان با تصویب قوانین و ارایه طرح های مختلف ایشان را به شکل فعالانه ای در پیشبرد مشاغل خانگی و تولیدات ملی و توسعه فرهنگ
 ایرانی-اسلامی در قالب محصولات مختلف سهیم کرده و ایشان را به عنوان تولیدگران و یکی از بازوان اصلی اقتصاد مقاومتی به جامعه شناساند.در واقع وظیفه اصلی و رسالت نماینده زن مجلس شورای اسلامی،تلاش برای شناسایی و شناساندن و تبیین سهم زنان در پیشبرد امور مختلف جامعه اسلامی است. یک نماینده زن اگر بخواهد صالح و اصلح باشد تمام تلاش خود را صرف به کارگیری و شکوفایی استعداد های بانوان کشور داشته باشد که این مهم به نوبه خود کثیری از آسیب های فرهنگی را حل خواهد کرد.

بسیاری از مشکلات فرهنگی و زیربنایی ای که جوامع مختلف به آن دچارند، ابزار شدن زن و تضییع توانمندی های عظیم وی به خاطر ناآگاهی از حقوق و رسالت های خویش مهم تر از همه به خاطر فراهم نبودن بستری مناسب برای شکوفا ساختن و به کارگیری استعدادهای ایشان در مسیر صحیح و با روش های متناسب می باشد.  نماینده زن مجلس باید زن بودن خود را از یاد نبرد و دچار خطای محاسباتی در تحلیل مسائل زنان و برابر دانستن آنان با مردان نشده و با ویژگی های انسانی و زنانه خود مسائل مختلف را تحلیل و در حل آنها تلاش نماید.

۹۴/۱۲/۰۳

ارسال دیدگاه:

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">