‪Google+‬‏
با قصد قربت تفریح کنید :: ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57 ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57

ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57




با قصد قربت تفریح کنید

سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۴۰ ب.ظ

مردم مرا دوست دارند، چون با کسی تعارف ندارم

 

حاج آقا قبل از شروع سوالاتم بگذارید بپرسم چه دلیلی باعث شده است که مردم اینقدر حاج آقا قرائتی را دوست داشته باشند؟ حتی ما می بینیم کسانی که خیلی دل خوشی از نظام ندارند شما را دوست دارند. یک جوان بسیجی چه طور می تواند چنین قدرت جذبی پیدا کند؟

والا من خودم هم نمی دانم! این را پیش از هرچیز لطف خدا می دانم. بعضی آدم ها این طوری هستند دیگر (با خنده). ولی اگر بخواهم دلیلش را بگویم یکی این است که با زبان مردم با آن ها حرف می زنم و ثانیا این که طرفداری بیخود از هیچ دسته و گروهی ندارم. بعضی ها بدون دلیل می گویند «راستی ها» خوب هستند. من می گویم اگر می گوییم راستی ها بهتر است باید عمل شان را دید. بعضی ها «چپی ها» را بد می دانند. من می گویم باید اعمال شان را بررسی کرد. حتی من همه کارهای بچه های بسیجی را چون بسیجی هستند نمی گویم تایید است. وقتی انسان ضعف ها و اشتباهات هر گروه را ببیند و تذکر بدهد همه او را به عنوان یک آدم منصف می پذیرند. شاید مردم هم به این دلیل به من لطف داشته باشند که هیچ کس را از پیش قضاوت نمی کنم. شما هم اگر این طور باشید (تعصب بی جا به یک گروه نداشته باشید) شاید اطرافیان بیشتر حرف های درست شما را بپذیرند.

 

در جمع های نوروزی چه کنیم تا مبلغان خوبی برای تربیت دینی باشیم؟

در تعطیلات عید افراد به دیدار هم می روند. می شود دانشجوها برای بچه ها و نوجوانانی که به منزل شان می روند هم زمان با دید و بازدید نوروزی در جبران ضعف های درسی به آنها کمک کنند. چون دانشجوها ریش سفید نیستند که بگوییم قهرها را آشتی بدهند یا پول دار نیستند که جهزیه عروس بدهند و به داماد کمک کنند. اما اگر در جریان بازدیدهای نوروزی روی رفع اشکالات آنها کار شود بعد می شود روی آنها تاثیرگذار هم بود. می شود به آنها گفت بچه ها آجیل و بادام تان را بخورید و از تعطیلات لذت ببرید اما اگر رفوزه و مردود شوید همه این تعطیلات از دست تان رفته است. پس از آن می شود روی نماز و دین آنها هم کار کرد. روی بزرگترها نمی شود کار کرد و باید روی این نسل کار کرد. اگر هر دانشجوی بسیجی روی تربیت و هدایت پنج بچه کار کند خیلی زمان نمی برد. آن کسی که شما روی آن کار کردید خودش را شرمنده شما می داند و با خود می گوید او اگر نبود رفوزه شده بودم و شما به گردن این بچه حق علمی پیدا می کنید.

 

 

در جمع های خانوادگی بعضا افرادی هستند که اعتقادات سیاسی ما را زیر سوال می برند. بهترین مواجهه با این جنس افراد چیست؟

در جمع های نوروزی اگر کسی اشکالات کشور را نقد می کند باید به اشکالات جواب داد. مثلاً می گویند فلانی برد و خورد یا درباره زندگی مقام معظم رهبری حرفی دارد، باید پرسید چه کسی و چیزی برده است؟ یک سری اشکالات مملکت هم به مقام معظم رهبری ربطی ندارد. «و لا تزرو وازرتاً وزر اُخرا». مسئولیت کم کاری دیگران که با ایشان نیست. ایشان مسئولیتش مشخص است. حالا ممکن است بگویند فلانی منصوب رهبر است. همسر پیغمبر (ص) عایشه بود و عموی ایشان هم ابولهب بود حالا باید گفت پیغمبر (ص) آدم بدی است؟ من همیشه می گویم توجیه اشتباهات خیانت و تخریب هم جنایت است. «تکمیل» رسالت است.

 

به گردش رفتن در دین چه جایگاهی دارد و اساسا تفریح چه قدر در اسلام سفارش شده است؟

قرآن میفرماید وقتی برادرهای یوسف(ع) میخواستند او را از پدر بگیرند. فکر کردند چه طور میتوانند این کار را بکنند. گفتند اسم ورزش و تفریح را می آوریم و پدر، یوسف (ع) را تحویل ما میدهد. لذا گفتند «أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ وَ یَلْعَبْ» یوسف (ع) را بفرست با ما بیاید تا با هم به گردش برویم و حضرت یعقوب (ع) هم به آنها نگفت گردش حرام است. بنابراین به قدری حرف صحیح بود که پدر هم یوسف (ع) را به دست برادرها سپرد. آنها قوی ترین منطقی که به کار بردند که یوسف را با خود ببرند این بود که یوسف به ورزش نیاز دارد اما آنها از اسم ورزش سوء استفاده کردند و به این بهانه او را بردند و در چاه انداختند. پیامبر در جایی می فرمایند: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «عَلِّمُوا أَوْلَادَکُمُ السِّبَاحَةَ وَ الرِّمَایَةَ» یعنی به فرزندانتان تیراندازی و شنا یاد دهید. پادگانهای کشور ما به جوانان تیراندازی آموزش می دهند و فقط پنجاه درصد اسلامی رفتار میکنند چون به آنها شنا یاد نمیدهند. در حالی که به قول اسلام هر کس باید هم شنا بلد باشد و هم تیراندازی و اساساً کشوری که دریای خلیج فارس دارد باید همه نفس کش هایش شنا را یاد بگیرند.

حضرت امام علی(ع) فرمودند: «إِنَّ لِکُلِّ عُضْوٍ مِنَ الْبَدَنِ اسْتِراحَةٌ» یعنی هر عضوی به استراحت نیاز دارد. ورزش جنبه جسمی دارد و تفریح جنبه روحی. یا حضرت امام صادق (ع) به تفریح و شادی در روزه اشاره می کنند و می فرمایند: «لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ» به این معنی که در آدم روزدار یک فرحی وجود دارد. هنگام افطار انسان شاد است ولی هنگام ناهار و شام آن شادی را ندارد.

 

چه نکاتی باید در تفریحات رعایت شود که این تفریحات در مسیر طاعت و هدایت قرار بگیرند؟

همان طور که در دین اسلام بر نشاط و شادی تاکید شده لازم است به توصیه های دین هم دقت کنیم. باید شادی حلال را بشناسیم و حدود را رعایت کنیم. آن وقت هم زندگی شاد خواهیم داشت و هم دچار گناه و نافرمانی از دستورات دین نمی شویم. باید حد میانه حزن و شادی را نگه داریم. غلبه حزن آدمی بر شادی باعث می شود او دچار عقده و بدبینی شود و در جامعه ای که حزن بر شادی غلبه پیدا کند جامعه و انسان فلج میشود. اگر شادی نیز غالب شود انسان عیاش و هوسباز میشود. به قول حضرت امام علی(ع) که میفرمایند: «اوقات سرور، فرصت است».

در دین، رفاه به معنای تفریح و آسایش مطرح است. روزی حضرت امام صادق (ع) به باغی رفتند و به ایشان گفتند چه عجب شما به باغ آمده اید؟ و امام فرمودند: «برای تفریح و لذت آمده ام

در تفریح تعادل ایجاد شود. مثلاً پدر و فرزند بر گردن هم حق دارند و در میان آنها باید تعادل حفظ شود یا باید در اموراتی مانند عبادی و علمی و نظامی و تجاری و کمک به فقرا تعادل برقرار شود. از این رو لازم است در تفریح هم تعادل حفظ شود. از امام رضا (ع) نقل است که زمان تان را به چهار قسمت تقسیم کنید. عبادت، تامین معاش، معاشرت با دوستان مورد اطمینان و قسمتی از آن را هم به تفریح و لذت اختصاص دهید.

هدف از تفریح چیست؟ گاهی هدف از تفریح عبادت کردن است و گاهی هدف گردش علمی است یا اینکه برخی اوقات هدف از تفریح کسب سلامتی یا هدف عمل تجاری است. اما زمانی هم تفریح برای خودِ تفریح است و لذا فرد فقط می خواهد کِیف کند و لذت ببرد و در تفریح هیچ هدفی ندارد. حضرت امام علی (ع) در نهج البلاغه می فرمایند من قدرت می خواهم. هدف از قدرت و بدنسازی و کار و ورزش چیست؟ وقتی به قصد شنا به استخر می روید و می خواهید شیرجه بزنید، به قصد غسل جمعه شیرجه بزنید که غسل هم کرده باشید. در تفریح کارهای زیادی است که می شود انجام داد. منافقین بچه های ما را در کوهنوردی فریب می دادند. ما هم می توانیم با بچه های بی تفاوت رفیق شویم و آنها را در لابلای تفریح داخل گود بیاوریم و هدایت کنیم. گاهی فرد قدم می زند و تفریح می کند تا بتواند بهتر و بیشتر مطالعه کند. در دعای کمیل داریم که «قَوِّ عَلى خِدْمَتِکَ جَوارِحِی». گاهی هدف از تفریح آشنایی با افرادی است که شخصیت علمی دارند. قرآن میفرماید: «قالَ ذلِکَ ما کُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلى‏ آثارِهِما قَصَصاً فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً» خداوند در قرآن به موسی (ع) و یک نفر دیگر فرمود بروید یکی از شخصیتهای اولیای خدا را که در فلان منطقه است پیدا کنید.

 

 

آفت های تفریح سالم از نظر شما چیست؟

در ذات بعضی تفریح ها هیجان است. اما در هیجان هم باید حد نگه داشته شود. مثلا در رانندگی ویراژ ندهید و باعث مزاحمت کسی نشوید. در حدیث داریم که «مَنْ أَخَافَ مُؤْمِناً» اگر کسی مومنی را بترساند در روز قیامت خدا او را خواهد ترساند. غفلت از یاد خدا و ولخرجی آفت است. خانم همراه همسرش به تفریح می رود و به شوهرش می گوید ما نیامدیم بیرون که کار کنیم، برو غذا را از بیرون بگیر. آن وقت معنای این تفریح این می شود که شوهر اضافه خرج کند. در تفریح ها بریز و بپاش زیاد شده لذا صله رحم کم شده است. قدیمی ها یک دیگ آش می پختند و همه دور هم جمع می شدند اما الان در میهمانی ها ممکن است ده ها هزار تومان خرج شود. این ولخرجی ها باعث می شود دید و بازدید و میهمانی ها کم شود. تفریح بدون گناه را می شود به عنوان الگو معرفی کرد که بدون گناه هم می شود تفریح کرد.

 

حاج آقا معمولا در مدل تفریحات ما نوعی غفلت از یاد خدا و یا زمینه های بروز گناه وجود دارد. این مسئله، کار را برای تفریح مومنانه در شرایط فعلی جامعه کمی سخت کرده است.

سخت نیست. شما سختش می کنید! کافی است به توصیه های اسلام توجه کنید. حضرت امام رضا (ع) می فرمایند تفریح و ورزش کنید اما «مَا لَمْ یَثْلِمِ الْمُرُوَّةَ وَ لَا سَرَفَ فِیهِ وَ اسْتَعِینُوا بِذَلِکَ عَلَى أُمُورِ الدُّنْیَا» یعنی اینکه به مروت و کرامت شما آسیب نزند. برخی اوقات در ورزش همدیگر را تحقیر می کنند یا به هم فحش می دهند و حرف رکیک می زنند و اصلاً یادشان می رود که آن انسان خلیفه خداست و این جوان بهترین خلق خداست و پس از آن می فرمایند: «وَ لَا سَرَفَ فِیهِ» یعنی اسراف هم نکنید. در جایی دیگر از قول حضرت علی (ع) هست که می فرمایند: «در تفریحی که بعد از آن آتش است خیری نیست.» یک وقت شخص با ماشین دولتی به تفریح رفته و حرف بد زده و نگاه بد کرده و خیلی گناه انجام داده است. می بینید رفته تفریح و برگشته ولی با کوله باری از گناه. با تفریح سالم انسان از سختی کارهای یکنواخت و خسته کننده رها می شود و موقعیت برای استفاده بیشتر از کار و فعالیت فراهم میشود.

تفریح باید به حق باشد. لذا خداوند در قرآن می فرماید: «ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ« در روز قیامت می پرسند شما چرا جهنمی شدید؟ «تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ» شما به ناحق تفریح می کردید. بعضی به ناحق شادی می کنند. در بنی عباس کسانی بودند که می گفتند ما وقتی سر بچه سیدها را می برید لذت می بریم. الان هم یک مظلومی را پیدا می کنیم و به او می خندیم و از اینکه یک مسلمان تحقیر می شود لذت می بریم. تفریحی خوب است که کم خرج باشد مثل راه رفتن و دویدن و تفریحی که در پایان اش به جای درگیری، آدم رفیقش را انتخاب کند.

حضرت امام خمینى (ره) همراه با درس و بحث به تفریح هم اشتیاق داشتند. در ایامی که جوان بودند در روزهاى جمعه همراه با طلاب براى تفریح از شهر بیرون می رفتند. ایشان قبل از اینکه حرکت کنند مى ‏فرمودند: به دو شرط با شما مى ‏آیم. اول اینکه نماز را اوّل وقت بخوانیم و دیگر اینکه در تفریح از کسى غیبت نشود. مذهبی ها هم می توانند تفریح کنند اما تفریحی که بدون گناه و مزاحمت باشد. از اشکالات تفریح تعصب گرایی است. بعضی وقت ها در خانه انسان پیر یا بچه ای است. اینها را هم با خودمان به تفریح ببریم. حضرت امام صادق (ع) می فرمایند: «مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً مِسْکِیناً أَوْ غَیْرَ مِسْکِینٍ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَاقِراً لَهُ مَاقِتاً حَتَّى یَرْجِعَ عَنْ مَحْقَرَتِهِ إِیَّاهُ» اگر نگذاشتی مومنی حرف بزند و همراه با تو بیاید و از او کتمان کردی و به قول معروف با او قایم موشک بازی کردی در حدیث داریم اگر کسی مومنی را تحقیر کند نمی میرد جز اینکه دیگران او را تحقیر کنند.

 

 

به مسافرت رفتن در این ایام چه قدر می تواند به هدایت فردی و رشد ایمانی کمک کند؟

قرآن مکررا به رفتن به سفر و عبرت گرفتن سفارش کرده است. البته وجود همسفرانی که انسان را به سمت هدایت ببرند و نه گناه شرط است. بیست و چند سال پیش هنگامی که طلبه جوانی بودم به اهواز رفته بودم. شهید مطهری هم به اهواز آمده بود و می گفت می خواهم به شوشتر بروم و یکی از دانشمندان و رجال علمی به نام علامه تستری که در آنجاست و از دانشمندان مملکت ما و گمنام است را ببینم. طی مدتی وقتی شهید مطهری به قم می آمدند ایشان را به خانه ام می بردم و از ایشان پذیرایی می کردم. بچه ام کوچک بود و او را بغل می کردم و به کوچه می بردم تا خانه آرام باشد و شهید مطهری نیم ساعتی استراحت کنند تا بعد از آن به کلاس و سخرانی شان بپردازند. پس از آن با ماشین شان و همراه با ایشان از جاده قدیم قم که آن موقع اتوبان به سمت تهران نبود و سه ساعت طول می کشید تا به تهران برسیم به تهران می آمدم و دوباره از تهران سوار ماشین می شدم و به قم می آمدم. فایده اش این بود که تا تهران سه ساعت طول می کشید برسیم و من فرصت داشتم سه ساعت از ایشان سوال کنم. یک وقت ایشان به من می گفت آقای قرائتی خسته ام کردی! می ارزید من و همسرم آشپزی کنیم و از ایشان پذیرایی کنیم و من سه ساعت تا تهران با ایشان بیایم تا از ایشان چیزی یاد بگیرم. گاهی آدم با یک استاد به مسافرت می رود و در طول مسیر کلی چیز یاد می گیرد. ■

۹۵/۰۳/۱۱

ارسال دیدگاه:

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">