انتخاب سخت
بازخوانی مهم ترین رویدادهای مجلس خبرگان
پیروزی انقلاب اسلامی پایان کار نهضت نبود. فشارهای خارجی، درگیریهای داخلی کشور و وجود گروههای قدرت طلب، بخشی از مشکلاتی بود که جمهوری اسلامی باید از سد آنها عبور میکرد. شروع ترورها، خونریزیها و از دست رفتن بازوان توانمند امام همچون بهشتی، رجایی، باهنر، مطهری و... کار را برای ادامه حیات جمهوری اسلامی سختتر کرد و دشمنان را برای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی امیدوارتر.
با این وجود خارجیها و داخلیهای معاند در رسیدن به اهداف خود، هر چه میزدند باز هم ناکام بودند. همه در داخل و خارج به دلیل این ناکامی پی برده بودند، دلیل اصلی وجود رهبری روح الله خمینی بود. با گذشت روزها بر جایگاه و ارزش رهبری افزوده شد و ریشه جمهوری اسلامی عمیقتر شد. اما وضعیت جسمی امام و جنگ تحمیلی بزرگان را برای آینده نظام دچار نگرانی کرده بود. تصمیم بر این شد که مجلس خبرگان رهبری برای آینده چاره اندیشی کند.
پیش از برگزاری اولین انتخابات مجلس خبرگان رهبری، امام با اعضا جامعه مدرسین حوزه و جامعه روحانیت مبارز جلسه برگزار میکند و درباره لیست تهران توصیه میکند که:«نکند رتبه اولیها را صرف نظر کنید و رتبه دومیها و سومیها را بگیرید. چیزی که لازم است رعایت شود این است که افراد منتخب در این مجلس در سطح جهان مورد نظر قرار میگیرند». (خاطرات علی اکبر هاشمی رفسنجانی، پس از بحران،ص 298) البته در این میان برخی مخالف تأسیس مجلس خبرگان بودند، باند مهدی هاشمی در حال آماده کردن آیت الله منتظری برای دوران بعد از امام بودند، این عده تشکیل مجلس خبرگان را با وجود آیت الله منتظری برای رهبری کاری بیهوده میدانستند. هاشمی در خاطرات سال 61 خود مینویسد:«[آقای جلالالدین طاهری] امام جمعه اصفهان تلفن کرد و از عدم نیاز به خبرگان، به خاطرمشخص بودن رهبری آیتالله [حسینعلی] منتظری گفت.»
تلاشهای باند مهدی هاشمی بی نتیجه است. با پیگیریهای سران نظام سرانجام اولین انتخابات مجلس خبرگان رهبری در 19 آذر 61 برگزار میشود. اولین جلسه خبرگان نیز با پیام امام در تاریخ 23 تیر 62 با قرائت پیام امام خمینی (ره) آغازبه کار میکند. امام در پیام خود نکات مهمی را به اعضا یاد آور میشود و اثرگذاری خبرگان در آینده اسلام را به آنها یادآوری میکند و همچون گذشته خطر اسلام شیطانی و آمریکایی را به آنها متذکر میشود و مینویسد: «آنان ( ایادی ابلیس) از اسلامی که مؤید آنهاست چه باک دارند؟ از اسلام علی بن ابیطالب - علیه صلوات اللّه و سلامه - میترسند. اگر آن شهید دلباخته اسلام و اسلامشناس حقیقی مثل اینان فکر میکرد و به گوشه عزلت به عبادت خدا مشغول میشد و راهی جز بین مسجد و منزل نمیپیمود، نه جنگ صفین و نهروان پیش میآمد، و نه جنگ جمل، و نه مسلمانان فوج فوج به قتل میرسیدند و شهید میشدند. و اگر سیدالشهدا - علیه السلام - مثل اینان فکر میکرد و در کنار قبر جدش به ذکر و دعا میپرداخت، فاجعه بزرگ کربلا پیش نمیآمد و دوستان ارجمند خداوند قطعه قطعه نمیشدند و آل اللّه به اسارت نمیرفتند.» امام در ادامه پیام خطر نفوذیها را به علما یادآور میشود و مینویسد:«باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هرکس چشم طمع به شما دوختهاند، و با اشخاص منحرف نفوذی در بیوت شما، با چهرههای صددرصد اسلامی و انقلابی، ممکن است خدای نخواسته فاجعه به بار آورند، و با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند، و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی زنند. اللّه، اللّه، در انتخاب اصحاب خود. اللّه، اللّه، در تعجیل تصمیمگیری، خصوصاً در امور مهمه و باید بدانید و می دانید که انسان از اشتباه و خطا مأمون نیست». البته به این تذکر امام توجهی صورت نمیگیرد و نتیجه آن در سالها بعد در غائله بیت آیت الله منتظری مشخص میشود. آقای هاشمی درباره این بخش از پبام در خاطرات خود مینویسد:«آقای [محیالدین] حائری شیرازی، بخشی از مطالب پیام امام را ناظر بهبیت آیتاله منتظری میدانست و میگفت، به این تذکر اهمیت بدهیم. بعضیها کلی میدانستند».
اولین جلسه مجلس خبرگان با حاشیه برگزار میشود، تعدادی از اعضا اصرار دارند که جلسه خبرگان باید در قم برگزار شود. هاشمی رفسنجانی در خاطراتش مینویسد: «چند نفر هم به عنواناعتراض، نیامده بودند؛ مثل آقای [یوسف] صانعی و آقای [جلالالدین] طاهری اصفهانی. سپس در دفتر من، هیأت رئیسه [مجلس خبرگان] جلسه داشت؛ برنامه اولین جلسه [مجلس خبرگان در شهر] قم را تنظیم کردیم.»
انتخاب قائم مقام
در اجلاسیه تیر ماه 64 برگی تاریخی، از کارنامه مجلس خبرگان رهبری ورق میخورد. در تیر 64 با نطق پیش از دستور یکی از خبرگان مجلس، طرحی با امضای جمعی از خبرگان تقدیم مجلس شد. متن طرح از این قرار بود: «بسمهتعالی، مجلس خبرگان جهت پیش بینی از حوادث ناگوار، آمادگی کامل برای روز نیاز، و به دلیل وضعیت آرام فعلی در محضر حیات مبارک ولی امر، حضرت امام امت، در مورد شناسایی رهبر آینده، بین فقهای حائز شرایط اصل پنجم و یکصدونهم قانون اساسی، برای مرجعیت و رهبری، بررسی و حداکثر در اجلاس آینده، بهصورت الاولی فالاولی، به تفاهم رسیده و تصویب کنند، تبصره: در صورت تصویب، مجلس خبرگان، مصوبات را به نظر مبارک امام مدظلهالعالی برسانند». در اجلاسیه تیر ماه نظر غالب بر آیت الله منتظری است. اما برای اینکه شائبه تصمیم گیری سریع و نادیده گرفتن حق دیگر مراجع پیش نیاید، تصمیم گیری قطعی به چند ماه دیگر موکول میشود.
در آبان ماه سال 64 جلسه فوقالعاده خبرگان برای تعیین جانشین رهبری برگزار میشود. اما پیش از اعلام جانشینی آیت الله منتظری، آیت الله محمدی گیلانی به ملاقات امام میرود و امام را در جریان تصمیم خبرگان برای معرفی آیت الله منتظری قرار میدهد. امام نظر دیگری دارد، هاشمی در خاطراتش مینویسد:«آقای محمدی گیلانی به دفترم آمد و پیام امام را درباره برنامه مجلس خبرگان آورد... گفت که امام با انتخاب آقای منتظری [برای جانشینی رهبر] موافق نیستند، شب خدمت امام رفتم و راجع به پیام ایشان در مورد مجلس خبرگان مذاکره کردیم. نگرانند که تعیین آیتالله منتظری به عنوان رهبر آینده، باعث عداوت و کارشکنی رقبای دیگر شود. باید با احتیاط و مراعات جوانب کار عمل شود» اما امام قصد نداشت در کار خبرگان دخالت کند و حاج احمد آقا در تماسی با هاشمی اظهار میدارد که که: «امام به آقای محمدی [گیلانی] گفتهاند موضوع پیام را پیگیری نکنند.»
بنابر تصمیم مجلس خبرگان آیت الله منتظری در 18 آبان 64 به عنوان جانشین امام خمینی (ره) انتخاب میشود، و به اعضا تاکید می شود که این خبر اعلام عمومی نشود. اما خبر منتشر میشود و باند سید مهدی هاشمی به پوشش گسترده این خبر میپردازد. پس از اعلام جانشینی منتظری باند سید مهدی هاشمی با دست بازتری به اقدامات خرابکارانه و تروریستی خود ادامه میدهد. گزارش فعالیتهای سید مهدی هاشمی از طریق وزارت اطلاعات به امام منتقل میشود، امام از حجت الاسلام ری شهری میخواهد برخورد قاطع کند. اما برخی از مسئولین علی رغم نظر امام، برخورد با مهدی هاشمی را به مصلحت نمیدانند. توجیه آنها هم این بود که: منتظری رهبر آینده است و شاید در آینده با منتظری دچار مشکل شویم. با حمایت امام از وزارت اطلاعات مهدی هاشمی و باندش از جمله هادی هاشمی داماد منتظری دستگیر میشود. اما مهدی هاشمی با اتکا به حمایت آیت الله منتظری از پاسخ در بازجوییها طفره میرود. سرانجام حجت الاسلام ری شهری مستقیماً با مهدی هاشمی صحبت میکند و مهدی هاشمی رازی به اعتراف میشود. اعترافهای مهدی هاشمی در دو بخش محرمانه برای امام و سران کشور و غیر محرمانه برای مردم پخش میشود. در نهایت هاشمی به خاطر انجام چند فقره قتل و اقدامهای تروریستی به اعدام محکوم میشود. تلاشهای منتظری برای جلوگیری از اجرای حکم، با حمایت مقتدرانه امام از اجرای عدالت به جایی نمیرسد.
منتظری نمیتواند اجرای عدالت را برای نزدیکان خودش ه عنوان خواص جامعه هضم کند و تقابل با نظام از سوی آیت الله شروع میشود، رادیو لندن میشود ارگان رسمی بیت آیت الله منتظری، موضع گیریها و سخنان منتظری در اوج جنگ تحمیلی ادامه پیدا میکند تا اینکه امام مجبور به عزل منتظری میشود. امام در نامه خود در 6 فروردین 68 به منتظری مینویسد:«از آن جا که ساده لوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیراتتان بگذرد...والله قسم من از ابتدا ب انتخاب شما مخالف بودم، و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را سادهلوح میدانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیلکرده که مفید برای حوزههای علمیه بودید و اگر این گونه کارهایتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و میدانید که از تکلیف خود سرپیچی نمیکنم. و الله قسم، من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم. و الله قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنیصدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.»
امام برای به پایان رساندن وظیفه خود در اردیبهشت سال 68 نامهای به آیت الله مشکینی مینویسد و شرط رهبری را کفایت اجتهاد مورد تأیید خبرگان عنوان میکند، امام در نامهاش مینویسد:«پس از عرض سلام، خواسته بودید نظرم را در مورد متمم قانون اساسی بیان کنم. هرگونه که آقایان صلاح دانستند عمل کنند، من دخالتی نمیکنم، فقط در مورد رهبری، ما که نمیتوانیم نظام اسلامیمان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامیمان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط «مرجعیت» لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت میکند اگر مردم به خبرگان رأی دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد، قهراً او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولی منتخب مردم میشود و حکمش نافذ است. در اصل قانون اساسی من این را میگفتم ولی دوستان در شرط مرجعیت پافشاری کردند من هم قبول کردم. من در آن هنگام میدانستم که این، در آیندهای نه چندان دور قابل پیادهشدن نیست.»
انتخاب سخت
در شب 14 خرداد 68 امام خمینی (ره) دعوت حق را لبیک میگوید. اعضای خبران برای تصمیم گیری و انتخابی سخت برای آینده انقلاب به تهران فراخوانده میشوند. صبح روز 14 خرداد جلسه برگزار میشود، وصیتنامه امام توسط رئیس جمهور وقت قرائت میشود. پس از آن در بعد از ظهر انتخاب رهبری در دستور کار قرار میگیرد، نظر اکثریت بر انتخاب شورای رهبری است. آیت الله حائری در این باره میگوید: «قرار بود که در جلسه بعد از ظهر نطقهای قبل از دستور ایراد شود، هنگامی که من از جلسه بیرون آمدم، آیتالله شرعی مرا دید و به من گفت: «نظر هیأترئیسه این است که رهبری شورایی شود، ولی این کار ممکن است باعث دلزدگی مردم شود، زیرا مردم تنها با رهبر فردی قوت قلب پیدا خواهند کرد.» با خودم فکر کردم و دیدم ایشان درست میگوید، تصمیم گرفتم که پیش از جلسه برای نطق قبل از دستور ثبتنام کنم. من به عنوان اولین مخالف شورایی شدن رهبری، نظرات خود را بیان کردم»
پس از صحبتهای موافقین و مخالفین شورای رهبری کفایت مذاکرات اعلام میشود. آقای هاشمی از اعضا میخواهد که مخالفین شورایی قیام کنند، تعداد مخالفین شورایی بیش از 40 نفر است، برخیها نمیخواهند بپذیرند و شمارش سه بار تکرار میشود سرانجام رهبری فردی به تصویب میرسد.
درباره رهبری آینده گزینههایی مد نظر برخیهاست، اما یکی دو نفر نقل قولهایی از نظر امام در مورد آقای خامنهای شنیدهاند، آقای مجتهد شبستری طی نامههایی از آقای هاشمی میخواهد نظر امام در مورد آقای خامنهای را اعلام کند، هاشمی تمایلی به این کار ندارد و دلایلی برای استنکاف خود دارد.
آیت الله قرشی در این باره میگوید: «من نیز در مورد نظر امام در مورد آقای خامنهای شنیده بودم و رو کردم به آقای شبستری و از ایشان نیز پرسیدم که ایشان گفتند: «من نیز شنیدهام که امام گفته اگر من از دنیا رفتم، آقای خامنهای بهترین کسی است که میتواند رهبر نظام باشد.» وقتی آقای شبستری این مطلب را گفت، من بیدرنگ به ایشان گفتم: «پس برخیزیم و باهم فریاد بکشیم و این مطلب را به همه نمایندگان حاضر بگوییم!» در ادامه جلسه مجتهدی شبستری: از جا برمی خیزد و با صدای بلند به هاشمی اعتراض میکند و خطاب به هاشمی میگوید: «من یادداشتی را به شما دادهام و الآن وقت قرائت آن رسیده، پس آن را بخوانید»
هاشمی به دلیل درخواستها مجبور میشود صحبتهای امام درباره آیت الله خامنهای را در دیدار سران سه قوه با امام خمینی (ره) و صحبتهای حاج احمد آقا از امام را برای اعضا نقل کند. انتخاب آیت الله خامنهای به عنوان رهبر انقلاب یک مخالف سر سخت دارد، آن شخص خود آقای خامنهای است.
آقای خامنهای پشت تریبون قرار میگیرد و از سنگینی بار مسئولیت میگوید، اما اعضا مخالفت را وارد نمیدانند و رأی گیری میکنند. آیت الله خامنهای با بیش از چهار پنجم آرا به عنوان رهبر انقلاب انتخاب میشود.
من مخالفت کردم
آن روزی که در مجلس خبرگان، بعد از رحلت امام رضوان اللَّه علیه آن روزِ اوّل که بنده هم عضو مجلس خبرگان بودم بحث کردند چه کسی را انتخاب کنیم و بالاخره اسم این بندهی حقیر به میان آمد و اتّفاق کردند بر این که این موجود حقیر ضعیف را به این منصب خطیر انتخاب کنند، من مخالفت کردم؛ مخالفت جدّی کردم. نه این که میخواستم تعارف کنم؛ نه. او خودش میداند که در آن لحظات در دل من چه میگذشت. رفتم آن جا ایستادم و گفتم آقایان! صبر کنید، اجازه بدهید. اینها هم ضبط شده، موجود است. هم تصویرش هست، هم صدایش هست. شروع کردم به استدلال کردن که مرا برای این مقام انتخاب نکنید. گفتم نکنید؛ هر چه اصرار کردم، قبول نکردند. هر چه من استدلال کردم، آقایان، مجتهدین و فضلایی که آن جا بودند، جواب دادند. من قاطع بودم که قبول نکنم؛ ولی بعد دیدم چارهای نیست. چرا چارهای نیست؟ زیرا به گفتهی افرادی که من به آنها اطمینان دارم، این «واجب» در من «متعیّن» شده است. یعنی اگر من این بار را برندارم، این بار بر زمین خواهد ماند. این جا بود که گفتم قبول میکنم. چرا؟ چون دیدم بار بر زمین میماند. برای این که بار بر زمین نماند، آن را برداشتم. اگر کس دیگری آن جا بود، یا من میشناختم که ممکن بود این بار را بردارد و دیگران هم او را قبول میکردند، یقیناً من قبول نمیکردم. بعد هم گفتم پروردگارا! توکّل بر تو. خدا هم تا امروز کمک کرد.
(دیدار عمومی به مناسبت روز ولادت باسعادت حضرت جواد (ع) ۱۳۷۳/۰۹/۲۳)
ارسال دیدگاه: