در ایام نوروز و خصوصا در دید و بازدیدها  و معاشرت ها معمولا بازار بحث های سیاسی و فرهنگی داغِ داغ است. یکی از ویژگی های این نوع بحث ها، سطوح متفاوت افراد درگیر بحث است. به طوری که حتی نوجوانانی را که اصلا اطلاعاتی در زمینه سیاسی ندارند به خود درگیر می کند. کافی است این میان کمی توجیه نباشیم و اطلاعات حداقلی را در اختیار نداشته باشیم تا ما نیز مقهور جو موجود شویم. در این متن کوشیده ایم با پرس و جو از یک جامعه ی آماری مختصر، شبهات معمول در این جنس گعده ها را بازخوانی کنیم و در حد امکان پاسخ هایی استدلالی و آماری برای آنان درنظر بگیریم. البته قطعا خود شما با مطالعه بیشتر می توانید پاسخ های بهتر و متناسب با جو مهمانی های خود درنظر بگیرید، هدف این متن بیشتر بیان این شبهات است که شما از همین حالا باید خودتان را برایشان آماده و مجهز کنید.

احمدی نژاد که گزینه رهبری بود 8 سال مملکت را نابود کرد!

شک نکنید که این شبهه یکی از پربسامدترین بحث های گعده های خانگی است؛ چرا که در طول سالیان گذشته رسانه های ضدانقلاب و نیز متاسفانه بسیاری از رسانه های اصلاح طلب، تلاش کرده اند از دوران احمدی نژاد در دهن مردم یک دوران سیاه بسازند و البته پایان تلخ دولت قبل نیز به شکل گیری این ذهنیت کمک کرده است؛ اما چگونه باید باید این شبهه برخورد مستدل کرد؟
1. آیا احمدی نژاد، گزینه ی تحمیلی نظام بود؟
به گواه ایام می توان دریافت که احمدی نژاد برآمده از رای اکثریت مردم در انتخابات سال های 84 یا حتی 88 بود. از آنجا که معمولاً اقشار رای دهنده بیشتر از قشرهایی هستند که به لحظه تحلیل می کنند به نظر می رسد وضعیت صرفاً متمایل به فضای سیاسی و غافل شدن دولت وقت از مسئله معیشت و رفاه عمومی از عوامل پیروزی محمود احمدی نژاد بود. اینها در شرایطی است که احمدی نژاد در این دوره انتخابات از رقابایی جدی و پرطرفداری مانند اکبر هاشمی رفسنجانی پیشی گرفته است.
بنابراین روی کار آمدن احمدی نژاد توسط آرای اکثریت عموم را می توان محصول دو اتفاق دانست. اول سیاسی شدن بیش از حد فضای کشور توسط دولت وقت و ضرورت انعطاف و تغییر در این وضعیت و دوم ضرورت مبرم رسیدگی به وضعیت معیشت و رفاه مردم که در شعارهای انتخاباتی احمدی نژاد مشهود بود.
در انتخابات ریاست جمهوری 88 محمود احمدی نژاد موفق شد مجدد با بهره برداری از فضای دو قطبی با هاشمی و مقابل هاشمی و البته عملکرد چهارساله رو به رشد دولت او در خصوص معیشت و رفاه مردم خصوصاً در شهرستان ها و روستاها تا پیروز انتخابات ریاست جمهوری دهم شود.
مجموع این دو دوره بیانگر این مسئله است که آرای احمدی نژاد در دو دوره محصول حضور و تعیین مردم بوده است که البته اقدامات رئوسای جمهور قبلی و بعدی در تصمیمات و انتخاب مردم بسیار موثر بوده است.
بنابر این نکات گفته شده، احمدی نژاد را باید حاصل فرایند شکاف جدی فقیر-غنی در جامعه دهه هشتاد ایران و اعتراض مردم به آن وضعیت دانست. و نه گزینه ای که با تحمیل نظام بر روی کار آمده است!

2. اگر آن طور که می گویید احمدی نژاد گزینه نظام نبود؛ پس چرا رهبری در سال 88 بعد از انتخابات گفت: نظر احمدی نژاد در برخی زمینه های به من نزدیک تر است؟ 

این سوال هم پس از سال 88 کمابیش در گعده ها مطرح می شود. اما در پاسخ فقط باید گفت: درست به همان دلیل که رهبری پس از انتخابات سال 76، پای صندوق رای گفت: «هیچ کس برای من هاشمی نمی شود!»؛ به همان دلیل که رهبری پس از ریاست جمهوری خاتمی؛ وی را ستود و او را «رئیس جمهور نجیب ایران» نامید. حمایت از دولت ها مشی همیشگی رهبری بوده است. حال این که احمدی نژاد با طرح شعارهای انقلاب و رفتار ساده زیستی که پس از امام رو به فراموشی رفته بود؛ جهت حرکت ریل انقلاب را به مسیر خود بازگرداند, طبیعی است چنین اقداماتی مورد تایید رهبری نیز باشد. اما آیا این حمایت به معنی چک سفید امضای رهبری برای اشتباهات بعدی احمدی نژاد بود؟ هرگز!

2. آیا احمدی نژاد مملکت را نابود کرد؟ 

قطعا احمدی نژاد مانند هر رئیس جمهور دیگری در طول حیات انقلاب اسلامی تاکنون نقاط مثبت داشته است و هم باید نقاط مثبت را دید و گفت و هم مسائل و مشکلات قابل نقد را مورد انتقاد جدی، سازنده و مطالبه گرایانه قرار داد.
لذا فارغ از نگاه صرف جناحی لازم است تا عملکرد او براساس دو معیار بررسی شود تا پس آن این نتیجه حاصل شود که چه مقدار ضعف و چه مقدار قوت در عملکرد او وجود داشته است.
ابتدا باید به این مسئله پرداخت که عملکرد و حرکت او در مجموع چه مقدار با کلیت نظام جمهوری اسلامی که انتخاب رئیس جمهور و انتخاب توسط مردم ذیل آن تعریف می شود هماهنگی و سازگاری داشته است. پس از آن باید بررسی شود چه مقدار و به چه کیفیت او توانسته است به وعده های انتخاباتی اش که مردم براساس آنها به او اعتماد کرده و رای داده اند جامه عمل بپوشاند.
احمدی نژاد با توجه به وعده هایش توانست در حوزه رفاه اجتماعی و معیشت مردم طرح هایی مانند مسکن مهر، سهام عدالت، هدفمند سازی یارانه ها و مواردی از این دست را تا حدود زیادی محقق کند. او توانست با طرح های زودبازده اقتصادی وضعیت معیشتی مردم را به ثبات نسبی برساند تا جایی که احساس می شد آنها که چندان نسبت به جمهوری اسلامی خوش بین نیستند زمینه جذب آنها به فضای انقلابی نیز فراهم شود. همچنین او موفق شد در ایامی که با فواصل نسبتاً کوتاه قطعنامه های بین المللی یکی پس از دیگری بر علیه ایران صادر می شود تا حدودی وضعیت اقتصادی و رفاه عمومی اجتماعی مردم را حفظ کند علی رغم اینکه همزمان با نزدیک شدن به ماه های پایانی دولت دهم به دلیل تغییر اولویت ها در دولت مردمی و جایگزینی آن با حواشی مانند اختلاف میان سران قوا با کم شدن میزان مقاومت و تلاش دولت در برابر تشنجات اقتصادی درون جامعه و تغییر راهکارها فشارهای اقتصادی بیش از پیش بر سطح جامعه سرازیر شد. از ضعف های دیگر او عدم فعالیت جمعی در طرح های بزرگ و استراتژیک کشوری و ملی مانند آن دسته از طرح هایی که مستلزم هماهنگی با برنامه کلان توسعه و ارتباط با سایر قوا است را می توان نام برد.

3.مقایسه با «دولتِ وعده»

در چند سال اول دولت روحانی که تا چند ماه آینده سه سالگی آن به اتمام می رسد دولت با برنامه ریزی کلان عزم جدی خود برای رفع مشکلات کشور خصوصاً در حوزه های اقتصادی را با آنچه خود تحت عنوان تعامل با دنیا و ضرورت حل مشکلات از طریق ارتباط با بیرون و مذاکره با قدرت ها نام می برد نشان داد. لذا در چند ماه اول شروع دولت به سوی مذاکرات بین المللی با هدف رفع شبهات هسته ای قدم برداشت تا آنجا مستقیماً با آمریکا در این خصوص وارد مذاکرات فشرده شد. لذا تمرکز دولت به این مسئله بیرونی تا حدودی زیادی عملکرد آن را شامل شد. همزمان با ایام مذاکرات، افزایش واردات و کاهش صادرات رشد جدی به خود گرفت تا جایی که برخی کالاهای اساسی که با اندک حمایتی از تولید کننده داخلی امکان تولید آن وجود دارد از خارج وارد می شود. از آنجا که به گواه کارشناسان داخلی راه برون رفت و ایمن سازی اقتصاد داخلی از مشکلات اقتصادی در گرو تلاش در جهت قانون کلان اقتصاد مقاومتی است اما تلاش کم در این مدت در جهت تحقق اقتصاد مقاومتی و درون زا که به کاهش حداکثری فشار اقتصادی خصوصاً در حوزه کلان و دفع تکانه های ناشی از اقتصاد جهانی بر اقتصاد کشور در مقابل اقتصاد سرمایه داری و بانک و پول محور، نشانگر عدم دادن بهای لازم و کافی به این مهم و افزایش واردات و کاهش جدی صادرات است که این مسئله به تضعیف وضعیت رفاهی و معیشتی مردم به طور بیش از پیش خواهد انجامید و هم در دراز مدت ضربات جبران ناپذیری را به بدنه اقتصاد داخلی جمهوری اسلامی خواهد زد.
-وعده 100 روزه اصلاح وضعیت اقتصادی که دولت اعلام کرد راه حل های کوتاه مدت یک ماه و 100 روزه برای حل مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی در دولت تدبیر و امید پیش بینی شده است که با این برنامه ما می توانیم در یک فرصت کوتاه شاهد تحول اقتصادی باشیم اما پس از ایم دوره عملاً تحولی در نظام اقتصادی ایجاد نشد و رکود اقتصادی بیش از پیش نمایان شد.
- 80 درصد تولید در سال جاری تعطیل و نیمه تعطیل است.
-  150 واحد تولیدی و کارخانه در سه ماهه سوم سال جاری تعطیل شده است.
- از محل بودجه عمومی دولت در سه‌ماهه اول سال جاری فقط 38.5 میلیارد تومان بودجه عمرانی تخصیص شده است.
- 91 درصد از شرکت‌های گروه صنعت سیمان نسبت به سال 93 با کاهش فروش مواجه شده‌اند و 26 درصد از شرکت‌ها افزایش تولید داشته‌اند و 74 درصد شرکت‌ها با کاهش تولید روبرو بوده‌اند. 
- در شش ماه اول سال جاری 43 درصد از شرکت‌های گروه صنایع غذایی نسبت به سال 93 با کاهش فروش مواجه شده‌اند و 62.5 درصد از شرکت‌ها نسبت به سال 93 کاهش تولید داشته‌اند. 
- در استان تهران ۸۰۰ واحد مرغداری فعال وجود داشته است که از سال گذشته تاکنون ۳۵۰ واحد فعال مرغداری مانده است.
- اکثر جایگاه‌داران به دلیل عدم وجود حمایت‌های اساسی و اجرا نشدن مصوبه افزایش کارمزد جایگاه‌داران از سوی مسئولان، در آستانه ورشکستگی قرار گرفتند.
- در شرایط حاضر ظرفیت تولید دامداری‌های صنعتی بیش از ۶۰ درصد کاهش داشته و تعدادی از کارخانه‌های صنایع لبنی به علت سود بسیار پایین و زیان‌ده بودن در حال تعطیلی هستند.

- نرخ بیکاری در بهار 92 10.6درصد، در بهار 93 10.7 درصد، در بهار 94 10.8 درصد و در تابستان 94 10.9 درصد می باشد که از رشد صعودی و پله ای آمار بیکاری در کشور حکایت دارد.

- نمودار شاخص بورس کشور در حوزه رونق اقتصادی در اول دیماه 94، 89 هزار واحد، در اول دیماه 93 72 هزار واحد و در اول دیماه 94 61 هزار واحد می باشد که از کاهش محسوس رونق اقتصادی در بورس کشور حکایت دارد.

- طبق اعلام بانک جهانی رشد اقتصادی کشور در سال 93، 3 درصد و در سال 94 6.0 درصد می باشد

- در سال 92 حجم واردات رسمی 49709302676 میلیارد دلار و در سال 93 این رقم 53569482238 میلیارد دلار افزایش یافته است.

- میزان واردات از کشور چین در دولت های نهم و دهم 5058000000 میلیارد دلار و در دو سال اول دولت یازدهم به رقم 11174000000 میلیارد دلار می رسد.

- میزان تولید بنزین در کشور در سال های 92، 93 و شش ماهه اول سال 94 به ترتیب 67500000، 64500000، 64000000 لیتر در روز می باشد. همچنین میزان واردات بنزین در سال 91 به کشور 1500000، در سال 92 4066000، در سال 93 4570000 و در شش ماهه اول سال 94 10000000 لیتر در روز می رسد.

- نمودار جذب سرمایه خارجی به ایران طبق شاخص های آماری سازمان آنکتاد در سالهای 89، 90 و 91 به ترتیب 3649000، 4277000 و 4662000 و در طی سال 92 عدد 3050000 و در سال 93 عدد 2105000 را نشان می دهد.

- نمودار رشد نقدینگی در کشور نشان می دهد رشد نقدینگی تا پایان سال 91 450 هزار میلیارد تومان بوده است در شرایطی که تا زمستان سال جاری رشد نقدینگی در کشور 870 هزار میلیارد تومان است.

- تنها وعده اقتصادی که تا حدی عملی شده است کاهش نرخ تورم است. لذا آمار نرخ تورم سالیانه در سال 88 عدد 10.8، در سال 89 عدد 12.4، در سال 90 عدد 21.5، در سال 91 عدد 30.5 و در سال 92 عدد 34.7 را نشان می دهد. اما در سال 93 کاهش نرخ تورم سالیانه با عدد 15.6 و در سال 94 با عدد 15 را شاهد هستیم.

خدا بیامرز پهلوی!

یکی از بحث های پر رواج در ایام دید و بازدیدهای نوروزی، خصوصا از طرف برخی پیرمردهای فامیل؛ مقایسه وضعیت و شرایط با ایام پهلوی است. برای مواجهه با این مسئله باید با بیان قیاس واقعی میان آن زمان ها و روزگار امروز به نتیجه رسید.

1.آیا شرایط قبل از انقلاب اسلامیو بعد از آن قابل مقایسه است؟ 

از تاثیرات مهم سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی انتخابات و رای موثر مردم است که باعث می شود کشور از گزند مجلس دست نشانده قدرت های بیگانه خارج از اراده مردم تشکیل شود و دیگر اینکه با تدوین قانون اساسی و تائید آن توسط مردم و پایبندی مسئولین به آن جلوی هرگونه رفتار مبتنی بر سلیقه و نظر شخصی گرفته می شود و خطوط و جهات و برای رسیدن به افق پیشرفت کشور فراهم می شود. لذا بر این اساس مردم این حق را کسب کردند تا با رای موثر و حقیقی خود در انتخاب عالی ترین مقام رسمی کشور که رهبری می باشد تا شوراهای اسلامی شهر و روستا و محلات را به طور مستقیم یا غیر مستقیم تعیین کنند و موجب شد تا وضعیت از نظام شاهنشاهی و تک قطبی در اداره امور کشور و سرنوشت مردم به نظام مردمسالاری دینی که مبتنی بر اصول قانون اساسی بر آمده از قرآن و شریعت و رای و تاثیر اراده مردم در امور خرد و کلان را شامل می شود تبدیل شود. 

2.حکومت پهلوی ها چقدر خوب و چقدر بد بود؟

رسیدگی به امور کشور و معیشت مردم از وظایف نخستین حکومت ها محسوب می شود که دوران پهلوی ها نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. اما پهلوی چه برنامه ای برای تامین حداقل نیاز های مردم داشت؟ لذا در دوران پهلوی اول همزمان با شعله ور شدن دوران جنگ جهانی ارتباط با نازی های آلمانی قوت گرفت. ایران از تکنولوژی آلمانی ها در حوزه های عمرانی بهره می برد و نازی ها در پازل برنامه های بلند مدت خود در جریان جنگ جهانی، ایران را متحد موثری می دیدند که از آن طریق بتوانند برای تمرکز قوای متفقین در شوروی سابق تهدید جدی ایجاد کنند. لذا با پیشبرد و تحقق طرح های عمرانی خود در ایران عملاً فضا و موقعیت را برای حضور نظامی خود بر علیه متفقین در ایران از این طریق فراهم نمودند. از سویی دیگر این اقدام پهلوی اول را برای دستیابی به مدرنیته مد نظر خود به هر قیمت، ترغیب می کرد. لذا با رشد قحطی و فقر در ایران و تضعیف و رکود کشاورزی و صنایع تولیدی که عمدتاً در مناطق روستایی وجود داشت فرصت برای مدرنیزه سازی جامعه به هر قیمت و شروع روند مصرف به جای تولید بیش از پیش فراهم شد. بنابراین در دوران پهلوی اول ایران و رشد آن در پازل قدرت های خارجی و در قالب شعبه ای از آلمان نازی تبدیل شد. 
در دوران پهلوی دوم و پس از نابسامانی ها و آشفتگی های سیاسی در دهه اول حکومت او در نهایت با تحقق کودتای 28 مرداد 1332 توسط قدرت های خارجی با محوریت ایالات متحده آمریکا فضا برای وابستگی بیش از پیش ایران و هضم جامعه ایران در قالب کشورهای تاثیر پذیر پیرامون سرمایه و تحت نفوذ استعمار مهیا می شد. از سوی دیگر به گواه اطرافیان و نزدیکان شاه، سستی و عدم اقتدار و اشراف عمیق او به امور و اداره کشور موقعیت را برای بهره برداری قدرت های منفعت محور مختلف داخلی که کم و بیش با مراکز و سرویس های جاسوسی خارج از کشور نیز رابطه داشتند برقرار می کرد که این مسئله در قالب پازل یکسان سازی کشور ایران با اهداف ابرقدرت های خارجی دقیقاً همسو بود.
در آن سالها سازمان ملل متحد طرحی را برای مبارزه با گرسنگی و سوتغذیه در ایران اجرا می کرد که براساس آن در مدارس کشور شیر و تغذیه توزیع می شد. لذا از نگاه سازمان ملل متحد کشور ایران جز کشورهای گرسنه جهان محسوب می شد که ضرورت داشت با اجرای طرح های زودبازده با این معضل در ایران مقابله شود که علاوه بر خاصیت تحقیری این طرح برای مردم ایران، فضا برای حضور هر چه بیشتر قدرت های خارجی در اداره و کنترل وضعیت کشور خصوصاً در حوزه های معیشت و رفاه و اقتصاد آماده شود.

3.آیا این فساد و رانت ها نتیجه حکومت آخوندی است؟! 

روحانیت نیز مانند هر قشر دیگر هم می توانند خوب عمل کنند و هم بد. با نگاه به سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی در میان روحانیون کسانی بودند که در مقاطعی با عدم درک و شناخت صحیح از وضعیت و زمانه باعث شدند تا عمداً یا سهواً به پیکره نظام جمهوری اسلامی ضربه وارد کنند از طرفی نیز روحانیونی مانند بهشتی و مطهری و ... با نثارخون پاکشان و ایثار در راه انقلاب منجر شدند تا ملت کم تجربه انقلابی با تجربه بیشتر قدم در این مسیر سخت و پرمشقت بگذارند. در این میان لازم است تا روحانیون با درک صحیح از موانع حاضر و ترسیم و تیز بینی در افق های پیش رو مردم را با خود همراه کنند. مسلماً طی این مسیر نیازمند سواد و آگاهی از مسائل دارد و شاید برخی با عدم درک و بصیرت کافی از این مسئله خود را با مسائلی نه چندان مهم و ضروری درگیر کنند یا همچون روحانیون در دوران مبارزات انقلابی حضرت امام خمینی (ره) نسخه تقیه را تجویز کنند و یا همنوا با سرویس های جاسوسی بیگانه صدای دشمن از حنجره آنها بیرون بیاید! اما این مسئله نباید منجر شود تا قصور و خطا در یک فرد روحانی باعث بدبینی به دین و شریعت شود چرا که معیار سنجش دین انسان ها نیستند. به قول شهید رجایی «اشتباه من را به پای دینم نگذارید». در ثانی روحانیون نیز مانند هر انسان دیگری جایز الخطا هستند و نمی شود گفت از فضا آمده اند و ممکن است از آنها نیز خطا سربزند.
نکته بعدی این که لازم است، با رجوع به تاریخ ببینیم حکومت «غیرآخوندی» پهلوی چه قدر فساد داشته است؟ گذشته از فسادهای اخلاقی گسترده که همه اعضای خاندان پهلوی و نزدیکانشان در خاطرات خود به آن اقرار می کنند؛ به گواه تاریخ در دوران پهلوی فساد اقتصادی نیز تا نزدیکان شاه در دربار نفوذ جدی داشت و اساساً فسادهایی مانند اقتصادی و قاچاق مواد مخدر ریشه و مرکز در دربار داشت و مسئله فساد و ارتباط راس حکومت با آن از پدید آمدن انگیزه های انقلابی در مردم بود.
برای اثبات میزان فساد خاندان پهلوی کافی است چند آمار مختصر را مرور کنیم تا به کنه فاجعه پی ببریم. طبق اسناد متقن؛ در روز 23 دی‌ماه 1357 دستور پر کردن و بستن چمدان‌ها و صندوق‌ها با تایید شاه و به دستور فرح به منظور زمینه سازی برای فرار شاه از ایران صادر شد. فرح دستور داد 384 عدد چمدان و صندوق بسته شود. یک تیم از افراد مورد تایید فرح جمع‌آوری و بسته‌بندی همه‌گونه عتیقه، جواهرات و الماس‌های گرانبها، ساعت‌های تمام‌طلا، تاج و نیم‌تاج‌های تمام زمرد را بر عهده داشتند.
این گنجینه از جواهرات و عتیقه‌جات در مکان‌های امن کاخ نیاوران نگهداری می‌شد. فرح بر همه‌ بسته‌بندی‌ها نظارت کامل داشت. بسته‌بندی و جمع‌آوری دلار‌های آمریکایی که از ماه‌ها قبل نقدا جمع شده بودند توسط بخش مالی دربار انجام گردید. تاج شاهنشاهی با 3380 قطعه الماس و 50 قطعه زمرد، 368 حبه مروارید و با وزن 2 کیلو و 80 گرم و از نظر قیمت غیرقابل تخمین و تاج ملکه با 1646 قطعه الماس و تعداد معتنابهی از جواهرات دیگر و طلا به ارزش ده‌ها میلیون دلار به عنوان بخش اندکی از جواهرات ربوده شده سلطنتی هستند.
روزنامه فایننشال‌تایمز در گزارشی به مناسبت قیام‌های موجود در کشورهای عربی علیه دیکتاتورها، میزان دارایی‌های خارج کرده از سوی دیکتاتورهای فراری از کشورهای مختلف را بررسی و اعلام کرد: محمدرضا پهلوی، شاه مخلوع ایران 35 میلیارد دلار دارایی از ایران خارج کرده است. نگاهی به برخی فعالیت‌های افراد نزدیک به شاه مخلوع بعد از سرنگونی رژیم طاغوت نشان می‌دهد رقم‌ها بیش از این است. به نظر می‌رسد این رقم متعلق به خروج مستقیم دارایی به شکل ارز از کشور باشد و املاک و سهام خاندان پهلوی در خارج از کشور در آن محاسبه نشده است. اسناد و مدارک موجود در ایران نشان می‌دهد بخشی از املاک محمدرضا پهلوی در ایران شامل 220 هکتار زمین قبل از خروج او از کشور در سال 57 به فروش رفته و به صورت ارز از کشور خارج شده بود. با این حال بر اساس آمارهایی که روزنامه‌ها و نشریات آمریکایی منتشر کردند ثروت شاه شبکه پیچیده‌ای از شرکت‌ها، بنیادها، حساب‌های بانکی، زمینی در کوستادل‌سول اسپانیا، ویلایی در سنت موریس سوییس که بعدها سیلویو برلوسکونی آن را خرید و املاکی در نقاط مختلف دنیا بود.
قرار بود طبق خواسته شاه ثروتش به نسبت زیر تقسیم شود: 20 درصد به فرح دیبا، ۲0 درصد به پسر بزرگش رضا، 15 درصد به فرحناز، 15 درصد به لیلا، 20 درصد به علیرضا پسر دیگر شاه، 8 درصد به شهناز و 2 درصد به نوه‌اش مهناز زاهدی. ارزش ثروت تقسیم شده شاه از ۱۲۰ میلیون دلار بر طبق گفته بعضی وابستگان به خانواده پهلوی تا 100 میلیارد دلار طبق برآوردهای نیمه‌رسمی متغیر است. عباس میلانی که به این خاندان نزدیک است رقمی نزدیک به یک‌میلیارد دلار را نزدیک‌تر به واقعیت می‌داند و هنوز هم مشخص نیست چه میزان از ثروت ایران توسط او و خاندانش به یغما رفته است.
با مرور بیشتر اوضاع خاندان پهلوی با وضع کنونی هر انسان عاقلی به نتیجه می رسد، هرچند وجود فسادهای سازمان یافته هم اکنون نیز در میان برخی سرمایه داران یا سیاسیون غیرقابل انکار است. اما برخلاف رژیم سابق وجود این فسادها جزئی از ماهیت نظام نیست. چه آن که حتی نظام در برخی مواقع عزم خود را برای مبارزه با این مفسدین نشان داده است تا جایی که حتی در همین چند سال گذشته، پای مهمترین مقامات دولت های سابق و وابستگان به سیاسیون مهم همین نظام را به محاکم قضایی کشانده است.
با این تحلیل ممکن است فساد سازمان یافته و گسترده در برخی دستگاه های اداری و حکومتی کشور در حال حاضر وجود داشته باشد که کشف و معرفی عناصر فاسد پس از احراز جرم آنها از مطالبات حقوقی و قانونی مردم است و لازم است دستگاه های مسئول خصوصاً قوه محترم قضائیه به آن اهتمام بیشتر داشته باشد و مبارزه با فساد خصوصاً اقتصادی از اهداف کلان حکومت ها محسوب می شود. اما نباید فراموش کرد تا مادامی که با همکاری مسئولین و مردم نظام یکپارچه اطلاعات از همه کس و همه چیز وجود نداشته باشد عملاً هرگونه مقابله با این اژدهای هفت سر امکان پذیر نیست چرا که نمی دانیم چه کسی چه چیزی دارد که میزان اضافه شدن یا کم شدن آن را بسنجیم و بررسی کنیم آیا شخص یا مجموعه مشروع به چیزی رسیده است یا نامشروع. ضمناً شاید برخی اوقات به همه کس و همه چیز مظنون شویم اما دین اسلام به ما آموخته بر کسی ظن بد نبریم و تا مادامی که جرم او محرز نشده به او تهمت نزنیم چرا که ارزش آبروی مومن از خانه کعبه بالاتر است.

فقط  اول انقلاب همه چیز خیلی خوب بود!

1.آیا توقعات آن زمان با توقعات الان برابر است؟

اولین پاسخ منطقی به چنین سوالی باید این باشد. توپ را از زمین دولت و نظام در زمین خودمان بیاندازیم. سبک زندگی مصرف زده و پر توقع این روزها با مدل چند دهه پیش مقایسه شود. اگر قناعت و مناعت طبع آن ایام، کم توقع بودن و نبود چشم و هم چشمی های خانه برانداز آن ایام را این روزها نیز داشتیم؛ آیا زندگی ها این قدر سخت می نمود؟ مثلا اگر یک دختر و پسر به حداقل های یک مراسم و جهیزیه و... برای یک ازدواج ساده قانع بودند؛ آیا امروز ازدواج ها این قدر سخت می شد؟  پس گام اول برای زمینه سازی پاسخ به این جنس شبهه ها این است که : ما خودمان زندگی را با عادات مصرف زده؛ برای خودمان سخت کرده ایم. 
باید پذیرفت سبک زندگی ما در دهه های اخیر به میزان چشمگیری دگرگون شده است و ظواهر زندگی، محور و ملاک برای برخی مردم در زندگی محسوب می شود و با پایبندی صرف به ظواهر، آن را ملاک پیشرفت و فرهیختگی می دانند. در این شکی نیست که مردم از بزرگترها و در اصطلاح از ملوک شان به معنای افراد الگو، می آموزند اما بدانیم خداوند به هرکس عقل داده تا با سنجش زندگی و خود، مسیر صحیح را پیدا کند و به درستی و با نشانه هایی که خداوند در درون و بیرون او نهفته است تشخیص دهد چه چیزی به صلاح اوست و چه چیزی به صلاح او نیست. لذا از کوزه همان برون تراود که در اوست و خود کرده را تدبیر نیست.

2.مقایسه دولت های اول انقلاب با دولت های بعد از آن

از آنجا که انقلاب اسلامی ایران با حضور تفکرات و سلائق مختلف نتیجه گرفت اما عامل بیداری اسلامی و آگاهی توده های عامه مردم را باید علت اسلامی پیروزی و به ثمر نشستن این انقلاب توسط مردم دانست. 
از همان لحظات اول پیروزی انقلاب اسلامی گروه هایی که خود را وارث انقلاب می دانستند برای اداره کشور انقلابی ایران پیش قدم شدند. دولت موقت یکی از آن گروه ها بود. این گروه که متشکل از ملی مذهبی ها با محوریت نهضضت آزادی بود به عنوان اولین دولت در قالب موقت ایران پس از انقلاب را تشکیل دادند که از همان ابتدا مشی لیبرالی و غرب گرای خود را نمایان ساختند. امام خمینی (ره) فرصت را برای این جمعیت فراهم نمودند تا آنچه برای اداره کشور دارند را اعیان سازند که خیلی زود در مخالفت با جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان خط امام در تهران موضع منعطف و متمایل خود به غرب را افشا کردند. 
از سوی دیگر در کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی گروه های استقلال طلب با چراغ سبز آمریکا و متحدین او با هجوم به مرزهای ایران تلاش کردند تا قومیت های مختلف را بر علیه نظام نوپای اسلامی متحد کنند که از اولین اقدامات جنگ سخت از طرف آمریکا علیه انقلاب اسلامی محسوب می شود. اگر این موارد را در کنار جنگ نفس گیر و همه جانبه هشت ساله کشورهای خرد و کلان در دنیا علیه انقلاب اسلامی در نظر بگیریم در می یابیم همه این اقدامات در جهت جلوگیری از یک مسئله مهم و آن مقابله با عزت و استقلال جمهوری اسلامی ایران بود که تا پیش از آن به انحا مختلف تضییع و لگدمال می شد. در جریان مقاومت ملت ایران در برابر انواع تهدیدات امنیتی و نظامی و اقتصادی، ملت ها و مردم بیدار در سراسر دنیا توانستند با الهام گیری از مردم ایران راه مقاومت در برابر قدرت های استکبار جهانی و دیکتاتورهای داخلی کشورهایشان را الگو بگیرند.
در ادامه حیات انقلاب اسلامی در احوالات دولت ها شاهد هستیم در برخی مواقع رشد و در برخی مواقع نزول داشته اند که هریک برای مردم و نظام جنبه درس و تجربه گرانقدر داشته است اما در این بین بودند کسانی که یارای مقاومت بیشتر نداشتند و در میانه راه از قطار انقلاب اسلامی پیاده شدند. اما انقلاب اسلامی هر جمعیت و طیفی را حتی المقدور در خود جای داده است و در مواقعی آنها نتوانسته اند انقلاب و ارزشها و اهداف آن را تحمل کنند لذا مسیر خود را جدا کردند و این نشان از ظرفیت سرشار انقلاب اسلامی دارد که فرصت را به هرکس و هر طیفی برای اثبات خود می دهد اما پس از آن دیگر جای هیچگونه بهانه گیری نیست.

کشورهای غربی بهشتند و ایران جهنم است!

این جنس شبهه ها را بیشتر از افرادی می شنویم که چند صباحی توفیق خارج نشینی برای شان مهیا شده است؛ ولو در حد یک سفر تفریحی چند روزه. یا یکی از آشنایان شان به خارج رفته و کلی تعریف و تمجید از خیابان های شیک و ماشین های مدل بالا و دختران چشم آبی کرده است. آن قدر که آب از لب و لوچه ها فوران کرده و هرجا که می روند حسرت خود را از نداشتن این سبک زندگی ابراز می دارند! 

بهشت شداد!

قبل از این که بخواهیم غرب را از نظر رفاه اجتماعی نقد کنیم و بگوییم «خیلی هم در غرب آن خبرها نیست» بهترین منفذ ورود به چنین شبهاتی؛ پاسخ به این سوال است: «به چه قیمتی؟!»
با نگاه به آمارهای اجتماعی در کشورهای غربی در می یابیم با رنگ باختگی نعمت و عنصر خانواده آمار تجاوز به عنف در غرب، افزایش برهنگی در محصولات رسانه ای و فراموشی رسوم کهن و پایه زندگی غربی خصوصاً طی سالهای اخیر دیده می شود. رشد ابتلاء به بیمارهای افسردگی که ناشی از بی هویتی و تنهایی است و تلاش در جهت درمان آن رو به افزایش چشمگیر است. اما در جامعه ایران خصوصاً طی دهه های اخیر علاوه بر تهدیدات ریز و درشت فرهنگی در جامعه خصوصاً در حوزهه ای فرهنگی شاهدیم حضور زنان در ایران در فعالیت های فرهنگی و آموزشی و دانشگاهی رشد قابل توجه داشته که نشانگر رشد شخصیت زن در جامعه و آگاهی از حقوق و توانایی های خود است. با نگاه به وضعیت فرهنگی در دوره حکومت پهلوی روشن است که آمار بی سوادی من جمله در میان زنان قابل توجه است اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی حضوز زن در محیط دانشگاهی را شاهد هستیم که علاوه بر رشد سواد او منجر می شود تا در کنار مرد سکان دار مناسبی برای رشد و اعتلای خانواده باشد.
امروزه در غرب مفهومی تحت عنوان خانواده معنای خود را از دست داده است و شاهد پدیده درونی شدن و منزوی شدن انسان غربی خصوصاً در سبک زندگی هستیم. در آمارها گفته می شود یک سوم از فرزندان متولد شده در غرب حرامزاده هستند که این خود گواهی بر وخامت و آشفتگی فرهنگ خانواده و افزایش پدیده هم خانگی در غرب دارد.
جامعه غربی در حوزه اقتصاد کلان و معطوف به آینده با مشکل جدی روبرو است و روزانه در آمریکا به جمع بی خانمان ها و فقرا اضافه می شود. آنان که در جنگ افروزی های آمریکا در کشورهای دیگر جان افراد بی گناه را برای صاف کردن جاده توسعه طلبی سیاست مداران غربی جان افراد بی گناه را گرفتند از فرط عذاب وجدان و جراحات روانی ناشی از آن جنگ ها دچار فشار روانی پس آسیبی PTSD شده و اسلحه به دست گرفته و یکباره تعدادی دانش آموز یا شهروند بی گناه را هدف گلوله باران خود قرار می دهند.
در ایران هنوز هم با فرارسیدن ایام نزدیک به عید نوروز یا در نزدیکی ایام بازگشایی مدارس مردم ایران در عین نوع دوستی و محبت هرکس در حد وسع خود سعی می کند تا از قافله مهر و مهربانی و عطوفت جا نماند و چنین جامعه ای با تمام مشکلات و موانع موجودش همیشه زنده و پویاست چرا که در آن محبت جاریست و در چنین جامعه ای که مردم بر مردم رحم می کنند خدا هم بر آنها رحم می کند که یقیناً این از تاثیر معنویت بر جامعه و مردم است.
در جامعه ایران هنوز پدیده صله رحم علی رغم کم فروغ شدن آن برقرار است و یک ارزش محسوب می شود و این موجب حفظ و تقویت کهن الگوی ایرانیان که در دنیا زبانزد است شده است و آن خصلت پسندیده و ایرانی اسلامی مهمان نوازی است.
امروزه در ایران با رشد بیش از پیش علم پزشکی دیگر نیاز نیست با هزینه های سنگین بیماران را برای مداوا به خارج از کشوربفرستند و در ایران با وجود برخی مشکلات در حوزه بهداشت و درمان اما فرزندان همین کشور با توانایی و همت توانستند وابستگی بیدادگر ایران به علم پزشکی کشورهای دیگر خصوصاً اروپا و آمریکا را شدیداً کاهش دهند و رشد و پیشرفت علم پزشکی و کشف و ابتکارات نخبگان پزشک ایرانی در طی سالهای اخیر خود گواهی بر این مدعاست.
دانستن برخی از این آمارها در بحث بیشتر کمک می کند:
(توجه کنیم بیان و ابراز این آمار ها در گعده های دوستانه نباید به گونه ای باشد که گویا ما هیچ مشکلی نداریم و هرچه بیچارگی است برای غرب است –تصویری کاریکاتوری مثل اخبار ساعت 2 شبکه یک سیما!- بلکه قرار است بگوییم؛ بهشتی که برای برخی ها قبله آمال تصور شده است؛ خیلی با ماهیت حقیقی اش فاصله دارد.
-طبق آمار اتحادیه اروپا، تعداد زنان قربانی بردگی جنسی در این قاره به سالانه 500.000 نفر افزایش یافته و تجارت غیرقانونی انسان، رقمی بالغ بر 10 میلیارد دلار را به جیب تاجران سرازیر می‌کند.
- اداره ملی آمار انگلیس با انتشار گزارشی اعلام کرد درآمدهای ناشی از قاچاق مواد مخدر و روسپی‌گری در سال 2013 به حدود 10 میلیارد و 900 میلیون یورو رسید که نیم درصد کل تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل می‌دهد.
- حدود 28 درصد از دانشجویان دختر در آمریکا مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند.
- بر اساس گزارش «وزارت دادگستری آمریکا»، از هر 4 دختر دانشجو 1 نفر مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند ولی کمتر از 5 درصد از این تجاوزها به منظور برخورد به مراکز قضایی گزارش می‌شود.
- در آمریکا سالانه یک میلیون و صد هزار مورد «سقط جنین» اتفاق می‌افتد و بیش از 51 درصد از این سقط جنین در زنان زیر 25 سال رخ می‌دهد. با توجه به بازه سنی زنانی که سقط جنین را تجربه می‌کنند دانشجویان در صد قابل توجهی از این تعداد را به خود اختصاص می‌دهند.
- آمریکا دارای بالاترین تعداد زندان و زندانی در جهان است. بنا بر آمار منتشره در سال 2011 تعداد 218/081/000  میلیون نفر زندانی در زندان‌های مختلف آمریکا مدت حبس خود را سپری می‌کردند. به عبارت دیگر از میان هر 142 نفری که در آمریکا ساکن هستند یک نفر در زندان است. تاسف بار تر این که تقریبا ده درصد از زنانی که در زندان‌های آمریکا به سر می‌برند به اجبار تن به خواسته‌های جنسی نگهبانان خود می‌دهند.
- هم‌اکنون 89 درصد محصولات پورنوگرافی در کشور آمریکا تولید می‌شوند و بقیه کشورهای جهان 11 درصد از این نوع تصاویر و فیلم‌ها را تولید می‌کنند. در سال 2006، وب‌سایت‌های مستهجن آمریکایی درآمدی بالغ بر 84/2 میلیارد دلار داشتند.
- مطالعه‌ای که توسط «مؤسسه تحقیقاتی پیو» در دهه 1960، 68 درصد از افرادی که بیست و اندی سال سن داشتند ازدواج کرده بودند. این در حالی است که هم‌اکنون تنها 26 درصد از افراد این بازه سنی ازدواج کرده‌اند. بنا به گزارش این مؤسسه تحقیقاتی اقتصاد رو به افول آمریکا نقش مستقیمی در این پدیده داشته است و با ضعف روزافزون اقتصاد این کشور و کاهش فرصت‌های شغلی جوانان این کشور نیز دیگر رغبتی به ازدواج و تشکیل خانواده ندارند. این در حالی است که میزان زندگی مشترک بدون وجود ازدواج در بین آمریکایی‌ها در حال افزایش است و بر اساس گزارش «اداره سرشماری آمریکا» از سال 190 تاکنون دو برابر شده است.
- متوسط درآمد یک خانواده سفیدپوست 110729 دلار و میانگین درآمد  یک خانواده سیاهپوست آمریکایی تنها 4955 دلار است که باعث شده است آمریکا در بین 136 کشور جهان در رده‌بندی برابری درآمد و شکاف طبقاتی رتبه‌ای بهتر از 93 را کسب نکند. ایران در این رده‌بنده جایگاه 68 را دارد.
- طبق پژوهش استیگلیتز از اقتصاددانان آمریکایی، دست کم 40درصد از ثروت ایالات متحده در دست تنها یک ‌درصد شهروندان آمریکایی است

امان از دست سپاهی ها!

فحش خور «سپاه» در گعده های فامیلی که یکی-دونفر از طیف «غر زنندگان» در آن حضور دارند؛ معمولا بیش از هر قسمتی از نظام است! از طرح شبهاتی پیرامون پروژه های اقتصادی سپاه گرفته، تا بگیر و ببندهایی که به سپاه نسبت داده می شود.

1.سپاه پاسدار انقلاب بوده است یا صاحب انقلاب؟

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با پایان جنگ و ورود به فعالیت های اقتصادی و عمرانی سپاه فضا را برای سازندگی کشوری که تا چندی قبل از آن درگیر جنگ بود بیش از پیش فراهم کرد. فعالیت های اقتصادی با هدف کمک به رشد و آبادانی و توسعه کشور و کمک به دولت در این زمینه صورت گرفت و البته که شاید در این مسیر تغییر اولیت ها صورت گرفته باشد ولی همچنان با تمام ضعف ها و کمبودها سپاه در حوزه های داخلی و خارجی به این مهم به عنوان هدف کلان اهتمام داشته است. سپاه توانستند با فعالیت های عمرانی گسترده در صنایع نفت و گاز و انرژی و سد سازی و پل سازی نقش بارزی را در رشد کشور داشته باشد که این مسئله در واقع ادامه مسیر جهاد سازندگی در ایام دفاع قدس بود. همچنین سپاه توانست در ایام تحریم های اقتصادی و انرژی در جهت خنثی سازی تحریم ها با تکیه بر توان داخلی تلاش کند. هم اکنون با تلاش های سپاه و همراهی با دولت موفق شده است تا خود را به عنوان یکی از قدرت های عمرانی در زمینه ساخت سد و پل در دنیا مطرح کند که این افتخاری برای تمامیت جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود.

2.فعالیت های نظامی و دفاعی سپاه از مبارزه با 

تجزیه طلبان و حضور در دفاع مقدس تا به حال چگونه بوده است؟
فعالیت سپاه در مقابله با ضد انقلاب در کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و حضور در مقابله با گروهک های تروریستی خصوصاً منافقین همزمان با تاثیر موثر در جبهه های جنگ تحمیلی آغاز شده و امروزه در جهت رشد توان دفاعی و بازدارنده ایران با هدف مقابله با تهدیدات احتمالی دشمنان همچون گذشته فعالیت دارد. رشد توانمندی های نظامی در سطح جهان توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به گونه ای بوده است که این صنایع در قامت صنایع پایه با الهام از توانمندی های تکنولوژیکی نظامی در صنایع غیر نظامی تاثیر گذار بوده است و پرتاب موشک ماهواره بر از این دست اقدامات است. هم اکنون سپاه با کنترل و نظارت بر مرزهای حساس کشور دوشادوش با ارتش سرافراز جمهوری اسلامی ایران نقش ویژه ای در دفع تهدیدات احتمالی دشمنان فرصت طلب جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی خصوصاً آمریکا و تلاش در جهت حفظ عزت و استقلال و اقتدار ملی داشته اند.

3.چرا سپاه باید در کشورهای دیگر ورود کند؟

هرچند وضعیت چند ساله گذشته، همه را خیلی خوب شیرفهم کرده است که چرا ما باید در خارج از ایران حضور فعال داشته باشیم؛ اما ممکن است همچنان از این موضوع به عنوان یکی از شبهات پرتکرار در گعده ها مطرح شود.
حقیقت این است که کمک به مردم مظلوم جهان، چه در عراق و سوریه و چه در فلسطین؛ از گذشته براساس آموزه های اسلامی و کمک به همنوع صورت می گرفته است و اختصاصی به پس از انقلاب ندارد. مراجع جهان بزرگ جهان اسلام پس از مشروطیت همواره بر کمک به فلسطین به هرنحو برای رهایی از چنگال رژیم غاصب تاکید داشتند.
 پس از انقلاب، حکومت اسلامی ایران نیز حسب وظیفه دینی و تاکید قانون اساسی آزادسازی همه مظلومین در سراسر عالم -نه فقط در فلسطین یا کشورهای اسلامی- را حمایت و پشتیبانی می کند. از سوی دیگر با کنترل و حمایت هسته های مقاومت و آزادی بخش در خصوصاً منطقه خاورمیانه تهدیدات (چه از جنس اسرائیل و چه از جنس داعش) از مرزهای ایران به عنوان مرکز کنترل و فرماندهی این حرکت عظیم در جهان اسلام، دور شده و امنیت ملی آن تامین می شود. همان بحثی که در مباحث نظامی از آن تعبیر به «جنگ نیابتی» یا (Proxy war) می کنند.
 از سوی دیگر همان طور که گفته شد، مبتنی بر منطق جمهوری اسلامی ایران، کمک مادی و معنوی به طور خاص به دشمنان رژیم غاصب و نژادپرست اسرائیل را به عنوان خطری برای کل بشریت و اسلام را برای خود واجب می داند.

4.فعالیت سیاسی و اقتصادی سپاه تاکنون چگونه بوده است؟

امام و رهبری نقش بصیرت دهنده و آگاهی بخش را برای سپاه در فضای سیاسی قائلند و آن را از هرگونه فعالیت جناحی و طیفی و سیاسی پرهیز داده اند. افرادی بوده اند که از سپاه وارد فضای سیاسی و انتخابات ها شده اند اما طبق قانون قبل آن از سپاه استعفا داده اند. 
ر سالهای اخیر سخنانی در زمینه فعالیتهای اقتصادی سپاه پاسداران در سطح جامعه انتشار یافته است که به نظر می رسد منشا این حرف و حدیث ها سه عامل باشد:
1.شایعات غیر واقعی که بعضا پراکنده می شود اما هیچ کس هیچ سند قابل قبولی برای آن ادعاها بیان نمی کند. مثلا گفته می شود فلان تعداد ساختمان های مجمل را در بهترین نقطه تهران سپاه برای کارکنانش خریده است و این شایعه دست به دست می گردد اما هیچ کس وجود ندارد که سندی مقبول برای این ادعا ارائه کند.
2. فعالیت های عمرانی سپاه پاسداران در سطح کشور: طبیعی است یکی از وظایف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران صلح انجام خدمات امدادی، آموزشی، تولیدی و جهاد سازندگی به درخواست دولت و با رعایت کامل موازین عدل اسلامی است. لذا در راستای تحقق این هدف که از وظایف سپاه پاسداران محسوب می شود؛ قرار گاه سازندگی خاتم الانبیاء (علیه السلام) آغاز به کار کرده است و تا کنون دهها پروژه و طرح عمرانی را در کشور و به ویژه مناطق محروم با بالاترین کیفیت و کمترین هزینه به اتمام رسانده است . این مرکز با اجرای طرح های بزرگ ملی و محلی در زمینه های گوناگون، مانند سد سازی، جاده سازی، زه کشی و احداث کانال، ساخت تصفیه خانه، احداث خطوط انتقال آب و گاز و نفت، ساخت سازه های شناور، بندر، اسکله و موج شکن، ساخت پالایشگاه، احداث تونل، سازه های زیرزمینی، مخازن نفت و آب، حمل و نقل، معدن، کشاورزی، خدمات مشاوره ای و... ، کمک به دولت جمهوری اسلامی و خدمت به مردم را هدف خود قرار داده و در حال حاضر در حال اجرای فاز 15و 16 پارس جنوبی می باشد که در آن از هیچ خارجی ای استفاده نشده است و این در حالی بود که تا پیش از این تنها نیروهای خارجی و یا نیروهای داخلی با همکاری نیروهای خارجی می توانستند این پروژه ها را اجرا نمایند . البته برخی از پروژه ها نیز به دلیل داشتن ابعاد امنیتی و عدم امکان محول نمودن آن به شرکتهای خارجی و نیز ضعف شرکت های داخلی در کنار نقاط قوت این قرار گاه که در اثر تجربیات هشت سال دفاع مقدس و فعالیتهای عمرانی پس از آن و نیز روحیه جهادی کارکنان آن حاصل شده است.. آیا به این قبیل اقدامات می توان عنوان فعالیت اقتصادی اطلاق نمود؟
3.فعالیت برخی اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از بازنشستگی در عرصه های اقتصادی و به ویژه فعالیت کسانی که در دوران خدمت خود در سپاه در بخشهای عمرانی مشغول به کار بوده اند ، دربخشهای عمرانی و ساخت و ساز باعث شده است تا برخی افراد مغرض فعالیت آنها را که به عنوان فعالیتی کاملا شخصی و به دلیل تجربیات کسب شده در طول دوران خدمت بر اساس حق طبیعی شهروندی شان انجام می شود را به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نسبت دهند که این انتساب نیز صحیح نبوده و نمی توان نام آن را فعالیت اقتصادی سپاه نهاد .

1.در کشورهای خارجی و غربیسخت گیری فرهنگی نیست؟

شاید برخی ادعا کنند در کشورهای غربی در حوزه کنترل اجتماعی فرهنگی سخت گیری و نظارت لازم وجود ندارد. در رد این بیان اشاره به این نکته شاید کافی باشد که بخشی از محصولات رسانه ای که در غرب برای مردم کشورهایی مانند ایران تولید می شود حق اشتراک و توزیع در برخی از همان کشورهای غربی را ندارد و این محصولات با اهداف مشخص برای اثرگذاری بر قشر مشخصی از مردم دنیا تولید می شود. مشخص است که هر کشور تلاش می کند تا از ورود فرهنگ ها و به زعم خود ارش های مهاج به کشورش جلوگیری کند در کنترل و نظارت بر آن اهتمام جدی داشته باشد که البته کشورهای غربی نیز در این کنترل و نظارت از بسیاری از کشورها جدی تر عمل می کنند.

2.آیا در کشورهای غربی جلوگیری نکردن از بی حجابی باعث فساد نشده است؟

شاید آزادی حجاب و نشر اباحه گری آزادی های خاص اجتماعی خصوصاً در زمینه پوشش مستقیماً در غرب تاثیر نگذاشته باشد اما در کشورهای غربی بروز برخی جاذبه های جنسی به مرور عادی شده و عملاً تاثیر خود را در فضای فرهنگی به طور غیر مستقیم گذاشته است که در یک نمونه موجب کم رنگ شدن نظام خانواده که پایه اصلی ساختار اجتماعی را تشکیل می دهد شده است که به عنوان مثال بیمارهای روانی و افسردگی ناشی از کمرنگی و ضربه به نظام خانواده ناشی از نابسامانی های فرهنگی و رهاسازی بی قید و شرط و شکسته شدن حریم ها در غرب است. از سوی دیگر با سست شدن قواعد روابط بین انسان ها نقش زن و مرد خصوصاً زن از کارکرد خاص خود دور شده است. اینها در شرایطی است که به گواه مراکز آماری غربی برخی کشورها به این موضوع فاجعه پی برده و در صدد اصلاح و جبران وضعیت هستند که یکی از نشانه های آن اشتیاق و جذب به اسلام در گوشه و کنار برخی کشورها غربی است. در مجموع عدم رعایت حریم های بی فردی و تضعیف ارزش های انسانی باعث از دست رفتن آرامش و ثبات در انسان غربی شده است.

3.آیا حضور اهرم قدرت و گشت ارشاد باعث رفع فساد و بی حجابی شده است؟

مقوله عفاف و حجاب یک مسئله صددرصد فرهنگی محسوب می شود و با راهنمایی و آگاه سازی و مصون نگه داشتن جامعه از آسیب های اجتماعی می شود مردم خود راه ارزشمند پوشش و عفاف و حجاب اسلامی حداقل برای کسب آرامش انسانی را انتخاب کنند تا مانند ابزاری یکبار مصرف اسیر مصرف زدگی هوی پرستان و فرصت طلبان نشوند. شکی نیست که این مسئله در ابتدا با فرهنگ سازی و جهت دهی و آگاهی بخشی منطقی و صحیح به مردم صورت می گیرد اما همیشه برای قانون شکنانه و هنجار ستیزان نیز باید اهرم کنترل کننده ای وجود داشته باشد تا آرامش و امنیت اجتماعی برای رشد و پیشرفت جامعه فراهم باشد و این قاعده در همه کشورهای دنیا در مقابل ارزش ستیزان و قانون شکنان اعمال می شود. لذا همزمان با اقدام سخت در برابر ناقضان آرمش و امنیت اجتماعی لازم است تا مردم و افراد جامعه خود با ارزش حجاب پی ببرند. هم اعمال قانون لازم است و هم نگاه فرهنگی. اگر می بینیم در برخی مقاطع اقداماتی مانند گشت ارشاد پاسخگو و اثر گذار نیست شاید به این دلیل است که از این ابزار بیش از کارایی و توان آن توقع اثر داریم خصوصاً در مسئله عفاف و حجاب که مسئله فرهنگی محسوب می شود.