‪Google+‬‏
مردم سالاری دینی نظریه تفصیلیِ جمهوری اسلامیِ است :: ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57 ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57

ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57




تبیین نسبت مردمسالاری و انقلاب اسلامی در گفت و گوی 57 با مجتبی زارعی:

امام خمینی (ره) امامِ مرحله اجمال  و امام خامنهای امامِ مرحله تفصیل است

انقلاب اسلامی ایران در آستانه چهل سالگی قرار دارد؛ چهل سالگی یک جنبش و نهضت اجتماعی بیانگر معانی مختلفی است که پایداری، ثبات و قوام آن از مهمترین دلالتهای آن است. این مرحله از انقلاب اسلامی را با  زاویه دید رابطه اسلامیت و جمهوریت و از مجرای اندیشه سیاسی حاکم بر قانون اساسی جمهوری اسلامی با دکتر مجتبی زارعی عضو هیئت علمی اندیشه سیاسیِ اسلام در گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس در میان گذاشتیم، زارعی از رزمندگان لشکر 25 کربلا، لشکر کماندوی 6 ویژه پاسداران، سپاه مریوان و سنندج در سالهای دفاع مقدس بود، وی رئیس دفتر سیاسی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، رئیس مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری در دولت نهم و معاون اجتماعی و فرهنگی وزیر کار در سالهای نخست دولت دهم بود که به دلیل ناهماهنگی با تغییرات گفتمانی دولت دهم از سمت خود برکنار شد. از زارعی مقالات و یادداشتهای تئوریک متعدد و کتاب از جمله کتاب بنیادهای نظریه تجدّد اوّل و تجدّد ثانی در انقلاب اسلامی منتشر شده است. تازهترین فعالیت وی مشارکت در تأسیس انجمن اسلامی علوم سیاسی و روابط بینالملل ایران است.

 

آقای دکتر! نظریه جمهوری اسلامی از نظر اندیشهای و عمل اجتماعی اکنون در چه وضعیتی است؟ چه تبیینی در این نسبتها ارائه میکنید؟

تبیینی که به نظر بنده به عنوان یک پژوهشگر اندیشه سیاسی اسلام قابل ارائه میباشد «نظریه اجمال و تفصیل» انقلاب اسلامی است. بر اساس این نظریه انقلاب اسلامی در مرحله علوم و معارف اجمالی سبب پدید آمدن جمهوری اسلامی ایران و تغییر در سطح جابجایی رژیم و نظام شد. امّا انقلاب اسلامیِ «تمام» هنوز واقع نشد. به واقع باید از انقلاب اسلامیِ ناتمام سخن گفت.

 

 یعنی چه! مگر انقلاب  اسلامی پیروز نشده است؟

پیروزی انقلاب اسلامی در مرحله اجمالی بود. انقلاب اسلامی در مرحله تفصیلی و تمدنی هنوز به تحقق و پیروزی نرسیده و چه بسا هنوز در برخی ساحات، ما وارد انقلاب اسلامی نشدیم. آیا اقتصاد اسلامی داریم؟ آیا ما جامعه مدنی اسلامی داریم؟ مگر ما سبک زندگی اسلامی داریم؟! آیا ما حزب به معنای اسلامی داریم؟ آیا بانکهای ما اسلامی است؟! آیا بخشداریها و فرمانداریها و استانداریهای ما اسلامی است؟! بنده در اینجا از نظریات پنج گانه حضرت آقا بهعنوان تقدم و تأخر رُتبی در تثبیت نظریه اجمال و تفصیل استفاده میکنم ایشان میفرمایند: 1- انقلاب اسلامی پیروز شد 2- نظام سیاسی سلطنت متلاشی و نظام سیاسی جمهوری اسلام استقرار یافت 3- تشکیل دولت اسلامی مرحله بعدی است 4- تکوین جامعه و کشور اسلامی در مرحله چهام 5-  و مرحله تکوین تمدن اسلامی یا بینالملل اسلامی مرحله تکاملی آن است. از نظر حضرت آقا ما هنوز در بین مرحله دوم و سوم هستیم لذا هنوز دولتمان و جامعهمان اسلامی نیست! به عبارتی هنوز مؤلفههای تفصیلی انقلاب اسلامی متحقق نشد. بنده از اینجا نتیجه میگیریم که امام خمینی ره امام مرحله اجمالی بود و امامت هندسه کلی جمهوری اسلامی را عهده دار بود و امام خامنهای امامتِ تفصیلی و تمدنی انقلاب اسلامی را عهده دارند و در واقع امامتِ تفصیلیِ نظریه و عمل مردم سالاری دینی را متکفل هستند. در واقع امام خامنهای تداوم تمدنی امام خمینی ره هستند.

 

 با  این تبیین آیا شأن امام خمینی ره را تقلیل ندادید؟

به هیچ وجه! بلکه این تبیین بر آن است که امام خامنهای ریشه در امام خمینی دارد و تازه ریشه امام خمینی ره هم اصلها ثابت و فرعها فی السماء است و با اینکه امام خمینی بنابه قول حکیم الهی آیت الله جوادی آملی جایگاه «مهندس معمار» در انقلاب اسلامی دارند یعنی هم علم و دانش اسلامی دارند و هم هنر معماری نهاد و مؤسسات انقلابی را داشتند امّا بنا به دلایل طبیعی دست تقدیر، تداوم کار، بسط نظریه جمهوری اسلامی و عملیاتی کردن مؤلفههای دولت-ملّت و نظام امامت-امتی را به خلف صالحش سپرد.

امام خمینی (ره) طرح کلی نظام سیاسی داده بود امّا امام خامنهای آن را تا جامعه مدنی اسلامی بسط میدهد. خمینیِ اوّل، بر وحدت علم و دین تأکید دارد امّا خمینی ثانی؛ بر تولید علوم  انسانی بومی دلالت میکند. خمینی اول بر برخورداری اسلام از طرح و نقشه از گهواره تا گور اعلام رأی میکند امّا خمینی ثانی الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت را تدارک میکند. خمینی اول بر آموزش و پرورش اسلامی و ایرانی تکیه دارد و خمینی ثانی دلالت گر سند بنیادین تحول آموزش و پرورش، خمینی اول بر اقتصاد اسلامی و حصول به کشور خودکفا و رسیدگی به محرومان و مستضعفان تأکید دارد و خمینی ثانی بر بنیان گرفتن اقتصادِ مقاومتی؛ خمینی اول بر ضرورت آمادگیهای نظامی و دفاعی تکیه میکردند امّا خمینی ثانی بر روند تولید موشکهای دفاعی-راهبردی و مهندسی خلق نیروهای استراتژیک برای دفاع از اسلام و انقلاب نظارت راهگشایانه دارند. 

 

 و نظریه مردم سالاری دینی چطور؟

بله! نظریه مردم سالاری دینی هم اینگونه است، اگر امام خمینی بر انتخابات آزادانه پای می فشرد خمینی ثانی آن را بسط میدهد و مردم سالاری را در عرصههای گوناگون قدرت و سیاست و اجتماع بسط میدهد. انتخابات در مرحله تفصیل از قرائت تکلیفی به مرتبه حقوقی نیز وارد میشود اگر چه امام خمینی ره هم اگر در قید حیات میبود (اگر چه اکنون آرای ایشان دلالت گر حقوق هم است) چنین نظری میداشت؛ اکنون امّا انتخابات در مرحله تفصیلیتر به «امر الناس» و «حق الناس» هم بسط مییابد. امام خمینی (ره) پافشاری میکرد تا  انتخابات قیومیت ناپذیر باشد ولی در انتخابات 88 دیدیم که در سکوت ظلمانی روشنفکرانِ دموکرات مآب و مدعیان حقوق بشر و نظریه پردازان نظامات دموکراتیک؛ او که یکه و تنها ایستاد تا مانع دیکتاتوری اقلیت و رواج پدیده قانون شکنی شود همانا ولایتِ فقیه بسط یافته و تفصیلی بود که حاضر نشد به رغم دریافتِ دشنامها و تحمل کینههای خواص، انتخابات ملّی ایران به ابطال کشیده شود؛ خمینی اوّل بر وحدت تشیع و تسنن تأکید داشت امّا خمینی ثانی تقریب بین المذاهب را بسط یافته تر تعقیب کرد و در اجتماع علمای بلاد اسلام آموزش داد که فقاهت سنّی نباید در مقابل هجمه روشنفکری سکولار جهانِ اسلام و امت عرب، صحنه حکومت و سیاست را خالی کند و باید با رویکردی عالمانه و خردمندانه تفقّه دینی را در امور اجتماعی و سیاسی انسان وارد کند.

نظریه مردم سالاری دینی به عنوان یک مرحله تفصیلی صرفاًٌ بر منطقه مشروعیت نظام تأکید ندارد  بلکه «منطقه اقتدار ملّی-مذهبی» را نیز مد نظر دارد و کارآمدی حکومت و نظام را جزو شروط بنیادینِ دوام و بقای جمهوری اسلامی به حساب میآورد، چون مستحضرید جمهوری اسلامی اگر بخواهد در سپهر اندیشگیِ محفوظ بماند باید بتواند به جز توجه به حق الهی به حق الناس هم توجه کند بهجز رابطه طولی سیاست و خدا، یا رابطه اقتصاد و خدا، رابطه عرضی و شبکهای متغیرهای گوناگون را در درون هر یک از حوزههای نام برده شده تعمیق سازد و به نظر بنده حق الناس؛ و امرالناس و عدالت سیاسی شبکهای ترین مؤلفه مرحله تفصیلی آن (جمهوری اسلامی) نظریه مردم سالاری دینی است.

 

 وضعیت اکنونی این نظریه در ایران و جهان اسلام چگونه است؟

نظریه مردم سالاری دینی در شرایط کنونی از حیث انسجام درونی قابل اتکا است و با اینکه نظام شبکهای آن در حوزه قدرت، سیاست، اقتصاد و فرهنگ در حال تکاپوهای فکری است و هنوز عمق پیدا نکرد امّا اکنون در داخل کشور رقیب جدی ندارد.

 

 یعنی چه که هنوز شبکهای نشده است؟

ببینید! نظریه مردم سالاری دینی باید بتواند در حوزه سیاسی بین تکثرهای سیاسی عرضی و شبکهای و نظام طولی امامت- امت رابطه برقرار کند، مختصات نظام حزبی را منقّح سازد، گردش آزاد نخبگان سیاسی را مبتنی بر آیینها و آموزههای اسلامی معرفی و نهادینه کند، باید قادر باشد طبقه خواص را به نفع توده امّت آنجا که مربوط به انحصارات و امتیازات ناعادلانه و غیرمنصفانه است از اثر تهی کند و جامعه مدنی اسلامیای سامان دهد که احدی مقابل قدرت لکنت زبان نگیرد امّا مقابل توطئهها و دگرگونیهای جاری سیاسی ثبات پذیر باشد. جامعه به نوعی از مدنیت برسد که بین نظام و دولتهای ادوار برای تعامل درجه بندی کند؛ انتخاباتها در سطح دولتها شکل گیرد و از تسری آن به طرحهای ضدنظام و براندازانه جلوگیری نماید.

 

 رقبای نظریه مردم سالاری دینی در چه وضعیتی هستند؟

رقبای این نظریه قابلیت اعتبار در جمهوری اسلامی را از دست دادند، اگر ما سه رقیب جدی مردم سالاری دینی یعنی  الف) نظریه توسعه بروکراتیک  ب) نظریه اصلاح دموکراتیک دینی  و ج) نظریه جمهوری عرفی مسلمانان را در نظر آوریم، هر سه در سپهر ایرانیان فاقد اعتبار، کارآمدی و مشروعیت تشخیص داده شدند نظریه توسعهگرای بروکراتیک میل به ادغام در نظام جهانی دارد و به جای هماهنگی با خدا به کدخدا میاندیشد؛ و نظامات اقتصادی، اجتماعی و مالی جهان را راهکار برون رفت ایران از مشکلات میشناسد. عینیت این نظریه در دولتهای هاشمی و روحانی است. شورشهای دهه هفتاد اوج نارضایتی ملّی از این رویکرد میباشد ضمناً  این نظریه به شدت میل به آن دارد که سیاست ورزی را در طبقاتی خاص محصور و محدود کند زیرا قائل هستند که سیاست امری تخصصی است و ارتباطی با امت و توده مردم ندارند لذا آنها اصولی همچون امربه معروف و نهی از منکر را مزاحم بزرگ توسعه سیاست و اقتصاد و فرهنگ ارزیابی میکنند پس این مدل سیاستی اشرافی را تجویز میکند. نظریه اصلاح دموکراتیک دینی نیز میل به سکولاریزاسیون در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی دارد، به پروتستانتیسم اسلامی میاندیشد و در  آن متوقف نمیشود و به سکولاریسم منجر میگردد. دوران پرآشوب فکری و اجتماعی ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی نشان داد التقاط ایدئولوژیک و لو اینکه با مشی دموکرات مآبانه باشد امّا در نهایت چیزی از حرکتهای کور رادیکال و مسلحانه کم ندارد یا لاجرم به این مسیر منتهی خواهد شد.

جمهوری عرفی مسلمانان هم نسخه نهایی و آرزوی روشنفکران مسلمانی مثل آقای سروش و یا روشنفکران معتقد به عقل و معنویت مدرن مثل آقایان ملکیان و شبستری است که معتقدند که دوران کنونی دوران حاکمیت علم و تجربه است و اسلام طرح و نقشهای برای اداره امور انسان و اجتماع ندارد آنها بر آن هستند تفسیر ایدئولوژیک از دین به آلودگی دین میانجامد و قرآن و وحی و نظامات امامت و نبوت، برخاسته از تجارب فردی، نبوی، علوی و اموری زمانمند و مکانمند هستند لذا باید به جمهوریای اندیشید که امامتِ آن درید علوم تجربی باشد. مردمان چنین جامعهای میتوانند دین دار باشند امّا دیانتِ آنان اموری شخصی است و به جامعه و سیاست ارتباطی ندارد. جاهایی مثل ترکیه و کشورهای اسکاندیناوی با کمی شدت و ضعف مناطق آرمانی این طایفه است.

مردم سالاری دینی از حیث نظری دستی برتر بر سه مدل یاد شده دارد چون سعادت انسان را از نقطه عزیمت تکوینی، فطری و منطبق با حرکت عمومی جهان و خواست سازمان آفرینش در نظر دارد دولت شهید رجایی و دولت نهم و البته نظام فکری و سازمان تشکیلاتی ریاست جمهوری زمانه امام خامنهای واجد چنین شاخصههایی بودند امّا بهجز این دو سه مقطع هیچگاه دولتها اسلامی نبوده و مدارجی از التقاط، انحراف و یا تقابل یا جمهوری اسلامی و یا مردم سالاری دینی را به منصّه ظهور کشانیدند، امّا از یک نقطه نظر کلّی میتوان گفت نظریه مردم سالاری دینی به عنوان یک مرحله تفصیلی از اجمال جمهوری اسلامی، نظریهای بالفعل است که امّتی بالفعل نیز با آن همراهی میکند، به عبارتی دقیقتر مردم سالاری دینی، از نظر انسجام و اعتبار، از قابلیتِ اعتبار و اعتماد نزد مردم برخوردار است امّا از نظر کارآمدی و تحقق کامل، به منصّه ظهورِ تمام نرسیده است، چنانکه هنوز انقلاب اسلامی هم به تحقق کامل رهنمون نگردید، به عبارت دیگر مردمان ایران به جمهوریای رأی دادند که خود، وفق قانون اساسی تصریح کردند که اسلامیتِ آن غیرقابل تغییر اعلام شده است.

شاید به همین دلیل است که رابطه مردم و اسلام در مدل مردم سالاری دینی رابطهای وجودی  است و هستی شناسی این مدل آن را از سه مدل دیگر متفاوت میکند.

 

  واضحتر بفرمایید منظورتان چیست؟

این یک امر برهانی است که پذیرش این تبیین شرعی را تسهیل میکند، یعنی مردم به مدلی رأی دادند و فطرتاً هم به آن گرایش دارند که اقتصاد، سیاست و اجتماعیات آن فی حد ذاته با خدا و سازمان درونی آفرینش و سرشت انسان رابطه دارد و این رابطه از نوع جبریت نیست بلکه عقل پیشینی نیز آن را پیش از فتوای شرع، به رسمیت میشناسد به عبارت دیگر و صحیحتر و تفصیلیتر میتوانم از آیت الله العظمی جوادی  آملی این جمله را به عاریت بگیرم و مقصودم نیز همین است که در یک نظام مردم سالار دینی که با ولایت فقیه شکل میگیرد، تمدن اش که با ولایت فقیه شکل میگیرد عین تدیّن اوست که از قرآن و عترت استنباط میگردد و بقول معظم له، این نظریه، همه خوبیها و مزایای دموکراسی را دارد و از بدیها و شرور آن محفوظ است. من اینطور از بیان  علامه استفاده میکنم که نظریه مردم سالاری دینی هر چه که مقتضی فطرت باشد را بر میتابد فقط ما باید تلاش کنیم همه امور انسان را به «فطرت» که بنا به قول استاد مطهری «ام المعارف» است عرضه کنیم و وقتی پاسخهای مقتضی فطرت را دریافت کردیم در یک نظام و شبکه معنایی ارائه کنیم و به تولید الگوهای گوناگون برای اداره امور انسان و جامعه مبادرت نماییم.

 

 و سخن پایانی؟

من فعلاً نگران آن هستم که سیاست نامههای بروکراتیک در جامعه نه به دلیل اعتبار نزد ایرانیان بلکه با  قدرتِ دولتِ توسعه گرا تقویت شود و با این زور و امکانات، سیاست ورزی عمومی، تودهای و برخوردار از پشتوانه برهانی و شرعیِ نظام امامت-امت، جای خود را به سیاست ورزیهای طبقه اشراف، بازرگانان، شرکت داران و صاحبان بنگاههای اقتصادِ توسعه گرا در مناسبات داخلی و سیاست خارجی بدهد و وقتی سیاست ورزی هیئتی تخصصی و اشرافی پیدا کند ممکن است قهراً دولت برآمده از چنین مدلی میل به انحصارات و دیکتاتوری هم پیدا کند خواهد کرد من بهترین راه حلّ برای برون رفت از این وضع را حضور گسترده مردم بخصوص جوانان و تشکلهای انقلابی و ایمانی در امر سیاست ورزی می دانم پس نه اصلاح دموکراتیک، نه توسعه و اصلاح بروکراتیک و نه جمهوری عرفی مسلمانان بلکه اصلاح اصولگرایانه یا  اصلاحِ اسلام گرایانه ی ابتنا یافته بر حقانیت تکوینی و شرعیّت اسلامی و مشروعیت قانون اساسی را تنها راه حلّ و دوای درد ایرانی میشناسم که فعلاً در نظریه مردم سالاری دینی بالقوه وجود دارد و بخشهایی از آن بالفعل شده است.

۹۴/۱۲/۱۵

ارسال دیدگاه:

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">