جلسات بررسی لوایح مجلس را در قشم و کیش برگزار میکنند
بررسی آخرین وضعیت «لپ سرخها» و «کلاه نمدیها» در گفت و گو با حسن کامران
خواستیم از قوه قضاییه تفحص کنیم، محکوم به حبس شدیم!
95 درصد مسئولین در بالای شهر ساکن هستند در صورتی که مقام معظم رهبری که فرد تراز اول کشور و یک مرجع تقلید است، کمی بالاتر از میدان امام خمینی (ره) ساکن هستند که مرکز دود و آلودگی هوا است ولی از ما بهتران در دولت و ادارات دولتی، در قیطریه و نیاوران و ... ساکن هستند
امروز دیگر چپ و راست معنی ندارد و مسئله فقیر و غنی است. فرضاً در مورد «خارج رفتن مسئولان» همه وحدت دارند و دعوا بر سر این است که چرا این شخص توانست به خارج برود و من نرفتم. امیدواریم خداوند همه آنها را بردارد
در دیدارهایی که از طرف مجلس با مقام معظم رهبری داشتیم فرمودند سفرهای غیر ضروری نروید. یک بار یقه یک پولدار اصفهانی را در فرودگاه گرفتم و گفتم چرا اعضای کمیسیون اصل 90 مجلس را برای بازدید به کارخانهات بردی؟ چون با خانواده هم میآیند دیگر و جواب نداشت. پس سفرهای غیر ضروری هم داخلی داریم و هم خارجی
شاید اصل 142 قانون اساسی موسوم به قانون «از کجا آوردهاید» جزو معدود قوانینی باشد که علی رغم تاکید در قانون اساسی، تصویب و امکان اجرایی شدن آن علی رغم 36 سال گذشت از انقلاب تحقق نیافته است. کندی بررسی طرحهای انضمامی این قانون در مجلسهای ادوار مختلف نشانگر آن است که عزمی برای مقابله با عدم شفافیت میان مسئولین وجود ندارد. برای بررسی علل تأخیر در تصویب و اجرای این اصل مهم و نیز بررسی وضعیت حال فعلی مسئولین از نظر ساده زیستی با دکتر حسن کامران، نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی گفت و گو کردیم. کامران از مجلس چهارم تا امروز –به جز مجلس ششم- نماینده مردم اصفهان بوده است و هم اکنون نیز به همراه همسرش از حوزه اصفهان در مجلس هشتم و نهم حضور دارد. کامران معمولاً بخشی از نطقهای خود را به موضوع عدالت و فسادستیزی اختصاص میدهد و جزو پیگیران طرحهای ضد فساد از جمله همین قانون از کجا آوردهاید محسوب میشود. اصطلاح «لپ سرخها» و «کلاه نمدیها» از واژههایی است که کامران به تعریض برای توصیف وضعیت غنی و فقیر جامعه زیاد به کار میبرد. او جزو نمایندگانی است که آنها را معمولاً تا پاسی از نیمه شب گذشته نیز میتوان در راهروهای مجلس یا دفتر کاریشان مشاهده کرد که مشغول رتق و فتق امورند. ظاهر ساده و بی آلایش خود و دفترش نیز نشان میدهد که جزو آن دسته افراد نیست که عملکرد و گفتارشان تضاد آشکار دارند. کامران معتقد است تا وقتی مسئولین اقدام به خود نظارتی نکنند توقع اجرای قانون «از کجا آوردهاید» توهمی بیش نیست.
*چرا تصویب ساز و کار اصل 142 قانون اساسی مشهور به قانون از جا آوردهاید اینقدر طولانی شده است؟ آیا میتوان این طولانی شدن را به دلیل فرار یا عدم تمایل مسئولین نظام برای شفافیت مالی وضعیت خودشان به حساب آورد؟
اگر توجه کرده باشید، در سالیان اخیر بنده چندین بار در نطقهایم تذکر دادهام که چرا قانون «از کجا آوردهاید» اجرا نمیشود و در نطق آخرم هم چند وقت پیش گفتم که اگر این قانون اجرا میشد آقازادهها اینقدر دست گل به آب نمیدادند. حالا چرا این کار انجام نمیشود؟ دلیلش معلوم است. چون مسئولین ما از همان سال 58 از جبههها زاویه گرفتند. در جبهه هر چه بود با هم میخوردند. سردار و سرباز و تیمسار و وزیر و وکیل و آخوند و هر که بود. یک سفره پهن میکردند و میگفتند امروز غذا آش رشته یا چلوکباب و یا نان و پنیر است و بعد هم در اول انقلاب میرفتند و درو میکردند و با هم همکاری میکردند
اما در مسئولین جمهوری اسلامی کمکم روحیهای شکل گرفت که برای خودشان حقوق و شأنیت ویژهای قائل شدند. کسی هم نبود بپرسد که این حق را تو از کجا آوردی!؟ نمیشود که برای خود حق درست کنی! وقتی هم حق درست کردند کم کم به اقوام و آشنایان توسعه پیدا میکند و از آقازاده هم فراتر میرود و آن وقت زمینههای فساد به وجود میآید.
فرهنگ مردم هم به گونهای شکل میگیرد که گاهی باورشان میشود که این آقا خیلی مهم است. من گاهی مراجعینی دارم که میگویند: «بگذارید دستتان را ببوسم!» این کمک به اشرافی گری است و مردم هم این فرهنگ را همراهی میکنند که انگار خبری هست. تدریجاً اشرافی گری به مردههای مسئولین هم کشیده میشود و مداحها از سر و کول هم بالا میروند که برای مجلس ختم باجناق وزیر یا پدر وکیل و پدر امیر و مادر تیمسار روضه بخوانند و بقیه هم دسته گلهای آنچنانی میآورند و در تالار هم پلو میدهند. در ذوب آهن اصفهان شخصی به نام صبوحی داشتیم که صدام او را با قطع نخاعی اسیر کرد و مدتها هم در آسایشگاه جانبازان اصفهان بستری بود و زخم بستر گرفت و سال قبل شهید شد. چهلم او که رفتم بسیار غریبانه بود. حالا اگر مادربزرگ مدیرعامل ذوب آهن اصفهان بمیرد، بیا و ببین چه تشکیلاتی است! اینها به هم انباشته میشود و نهایتاً هرچه میخواهی بگویی که «از کجا آوردهاید» سختتر میشود و اصلاً کسی حرفت را نمیشنود. در هتل عباسی اصفهان ببینید چه کسانی غذا میخورند. آیا یک شخص «کلاه نمدی» را راه میدهند؟ یک زمان برای وزیر اقتصاد وقت که نامش را نمیبرم، از بیرون غذا میآوردند و هزینه یک ناهار او سیصد هزار تومان شده بود! چند روز پیش دیدم که وزیر جهاد کشاورزی میخواهد به اسپانیا برود که راجع به یونجه بحث کند. ببین کار ما به کجا رسیده که باید از جیب مردم هزینه بلیت و غذا و هتل آقایان تأمین شود و از طرف دیگر برای اینکه قنات را تعمیر کنیم یا یونجه تهیه کنیم باید به خارجیها التماس کنیم! حالا با این رفتارها اگر شما بخواهید بگویید از کجا آوردهاید؟! لابد میخواهید کسی هم به شما پاسخ بدهد؟!
اگر مسئول قبلاً سرمایه دار بوده و حالا وارد مسئولیت شده باشد وضعیت چگونه است؟
اگر سرمایه حلال است نوش جانش ولی من با اطلاع میگویم؛ خیلی از اینهایی که «چاق» میشوند رانتی هستند. حتی اگر کسی از راه حلال ثروت دارد، مسئول که شد باید ساده زندگی کند. حاکمان باید بر خودشان سخت بگیرند و رعایت کنند. چون این حاکم برای جیب خودش نیامده و برای کمک به خدا و دین خودش آمده است و اگر بخواهد به جیبش کمک کند و پولدار هم باشد و به کاسبی خود هم ادامه دهد، آنوقت حتماً اثرات قدرت در کاسبی هم هست. من اغلب این پولدارها را رانتی میدانم. مثلاً در اصفهان کسی را داشتیم که پانصد جریب در بهارستان زمین تصاحب کرده بود که پنجاه میلیارد تومان آن تفاوت قیمت با نرخ حقیقی زمین و در واقع «رانت» بود. روزه هم میگرفت و جهیزیه هم میداد و جزو خیرین هم بود. وقتی کسی پنجاه میلیارد تومان تفاوت معاملهاش باشد، حتماً با صاحبان قدرت رابطه دارد چون صاحب ثروت به تنهایی کاری از پیش نمیبرد. بنابراین وقتی شما بخواهی از او بپرسی از کجا آورده، خود را به آن راه میزند.
اگر فردی که سابقاً زندگی مجللی داشته به فرض این که با مال حلال هم ثروت خود را اندوخته است، اگر وارد مسئولیت شد میتواند رویکرد ساده زیستانه داشته باشد؟
به نظر من که نمیشود و نمیتواند. اگر اراده داشته باشد و انسان خوبی باشد و ادعای تدین داشته باشد باید این کار را بکند ولی این اتفاق نمیافتد چون وقتی کسی ثروتهای کلانی برای خود اندوخته که ارث پدرش هم نبوده است و میگوید همهی این ثروت حق طبیعی من است، دیگر تجمل برای او یک عادت است و خیلی رؤیایی است که بگوییم کسی که از راه حلال پولدار شده میتواند ساده زندگی کند و دیگر به ثروت خود اضافه نکند. در چنین وضعیتی اتفاقاً ساده زیستی هم جرم میشود. هم جرم میشود و هم نشانهی بی عرضگی. من معتقدم اگر آقای مدرس در مجلس ما بود شهیدش میکردند چون مدرس وقتی از شهر ما وکیل شد با یک گاری تا تهران آمد و وقتی کالسکه که معادل ماکسیمای الان هست برای او آوردند سوار نشد. وقتی میآمد ایستگاه، به ایستگاه میگفتند مدرس این است. وقتی هم آمد مثل حالا بعضیها نرفت در قیطریه ساکن شود و در مدرسه مروی ساکن شد. بعد هم با همان لحاف و تشک اش برگشت. عمامهاش را هم با کرباس رنگ کرد. مدرس که امام از او خیلی تعریف میکند یک شاخص است. معصوم که نبود. اما الان هرکس در نظام ما مفت کار نکند، معمولاً ورود به اشرافی گری میکند حالا اگر ده درصد خورد، ده درصد حقه باز و هفت خط میشود و مردم را فریب میدهد. الان 95 درصد مسئولین در بالای شهر ساکن هستند در صورتی که مقام معظم رهبری که فرد تراز اول کشور و یک مرجع تقلید است، کمی بالاتر از میدان امام خمینی (ره) ساکن هستند که مرکز دود و آلودگی هوا است ولی از ما بهتران در دولت و ادارات دولتی، در قیطریه و نیاوران و ... ساکن هستند. اغلب کسانی که الان در انگلیس درس میخوانند فرزندان مسئولین هستند در صورتی که وقتی آن امکانات در اینجا هست نباید بروند و ممکن است روی برخی از آنها هم دشمن نفوذ پیدا کند. گاهی هم فرزندان برخی مسئولین یک «فرزند نُنر» است که او را هم باید در جلسات مهم خود ببرند وگرنه ناراحت میشود!
الان این چیزها خیلی عادی شده است و کسی جرئت نمیکند حتی اعتراض کند. در مورد همین مسئله حقوق مادامالعمر مسئولین سه قوه که تا آخر عمرشان هشتاد درصد حقوق مسئولیت را میگرفتند، من و خانم اخوان در روز عید غدیر طرحی دادیم که مجلسیها به آن رأی ندادند. امروز دیگر چپ و راست معنی ندارد و مسئله فقیر و غنی است. فرضاً در مورد «خارج رفتن مسئولان» همه وحدت دارند و دعوا بر سر این است که چرا این شخص توانست به خارج برود و من نرفتم. امیدواریم خداوند همه آنها را بردارد.
در صورت اجرایی شدن این قانون، قوه قضائیه با اهرمهای نظارتی که دارد چگونه میخواهد آن را اجرا کند؟
قوه قضائیه اگر به موقع اقدام کند فایده دارد و اگر تعلل کند بی فایده است. مثل مجلس که امکان نظارت دارد کمیسیون اصل 90 دارد ولی ضعیف است. چون برخیها در آن جا کاسبی میکنند و رودربایستی دارند و ملاحظه کاری میکنند.
من بدبین به قوه قضاییه هستم ولی چون نعمت رهبری و ولی فقیه را داریم باید به ایشان گزارش داده شود. در دیدارهایی که از طرف مجلس با مقام معظم رهبری داشتیم فرمودند سفرهای غیر ضروری نروید. یک بار یقه یک پولدار اصفهانی را در فرودگاه گرفتم و گفتم چرا اعضای کمیسیون اصل 90 مجلس را برای بازدید به کارخانهات بردی؟ چون با خانواده هم میآیند دیگر و جواب نداشت. پس سفرهای غیر ضروری هم داخلی داریم و هم خارجی. مثلاً میگویند برای بررسی این لایحه برویم مشهد یا کیش یا قشم جلسه بگذاریم! در صورتی که آئین نامه میگوید قوانین باید در مجلس بررسی شود. پاسخ میدهند اینطوری افراد جمع نمیشوند ولی اگر جلسات را در جای مفرح بگذاریم همه میآیند! این خلاف شرع است. این نماینده به آئین نامه سوگند یادکرده که نظم داشته باشد. ما همین حالا در جمع بیست و سهنفره داریم احکام دائم برنامه ششم توسعه را بررسی میکنیم اغلب هم به حد نصاب نمیرسیم. بعد بعضی میگویند ما به همین تعداد بسنده کنیم بعد ببریم به حد نصاب که رسیدیم رأی بگیریم و آنجا دیگر بحث نشود! میخواهم بگویم وقتی آدم به دنیا بچسبد دیگر احساس مسئولیت نمیکند.
در حال حاضر اگر مسئولی دارای فساد باشد و وارد مسئولیت شود چه کسی باید تشخیص دهد؟
وزارت اطلاعات باید نظر دهد. وزارت اطلاعات هم گاهی درست عمل میکند و گاهی درست عمل نمیکند. وزارت اطلاعات ضابط قوه قضائیه محسوب میشود چون باید قاضی حکم دهد. من آدمی را سراغ دارم که گفتند او را برای این شغل تائید نمیکنیم ولی او یکباره و بدون استعلام معاون وزیر شده است. در صورتی که وقتی شخص مشکل دارد باید وزارت اطلاعات هم محکم بایستد. اشکال ما این است که اقداماتمان به موقع نیست. البته فشارهایی هم که به آنها وارد میشود بسیار زیاد است.
من خودم به مجلس پیشنهاد کردم برای نمایندهها کارنامه درست کنید که وقتی کسی مثل کامران وارد مجلس میشود ارث پدرش چقدر است؟ چه قدر اندوخته دارد؟ تا الان مطالبات رهبری را چقدر دنبال کرده؟ در طول مجلس چقدر در نظارت و قانون گذاری فعال بوده؟ پیشنهادات قوانین او مربوط به چه قشری بوده؟ بعد بگویند نمرهاش 8 یا 12 شده است. لااقل اگر ما برای خدا کار نمیکنیم برای یک لقمه رأی هم که شده این کارنامه را به مردم نشان دهیم و یا همان باند و گروهمانهای که لیست میدهند و میگویند به این رأی دهید وگرنه اسلام در خطر میشود، حداقل آنها این را ببینند.
البته فقط مشکل عدم پیگیری مجلس نیست. کلاً مطالبه فسادستیزی در کشور تبدیل به جرم شده است! ما یکبار در قوه قضائیه تفحص انجام دادیم و مسئول آن تفحص هم من بودم. آقایان به جای اینکه از ما تشکر کنند، غیابی برای ما پنج سال حکم زندان تعیین کردند. البته بعداً تبرئه شدم. تفحص مچ گیری نیست. خوب و بد دارد و باید به آن تن در داد. مقام معظم رهبری هم از نظارت بر دستگاههای زیر نظر خودشان خوششان میآید حتی تفحص از صدا و سیما را هم به مجلس دوره ششم که بعضی از آنها هم «آن طرف آبی» (نفوذی) بودند، سپردند.
اصلاً روی همین مجلس خودمان باید تفحص انجام دهیم که بودجهاش چطور هزینه میشود و نوع جذب آن چگونه است. پس کلاً قوا باید به مردم کارنامه بدهند و بگویند این آقای مدیرکل یا استاندار یا بخشدار قبل و بعد مسئولیت اموالش را اعلام کند. چه اشکال دارد؟ اما تا مسئولین بر خودشان نظارت نکنند نمیشود قانون از کجا آوردهاید را روی آنها اجرا کرد چون به عبایشان بر میخورد و اوضاع همین است که هست.
ارسال دیدگاه: