‪Google+‬‏
خودزنی وطنی :: ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57 ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57

ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57




خودزنی وطنی

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۳ ب.ظ

سید محمدرضا فیاضی

عرصه فرهنگ و رسانه عرصه ای ست گسترده که همین گستردگی موجب شده تا با مقوله ای مواجه باشیم که در عین پیچیدگی ، ساده به نظر می رسد و در عین سادگی ، پیچده نمود کند.

یکی از مسائل ساده و در عین حال پیچیده این حوزه در بخش سینمایی که یکی از زیرمجموعه های حیطه فرهنگ و رسانه می باشد توجه کردن به دو جنبه ی اساسی در تصمیم گیری ، صدور مجوز ساخت ، اکران و البته نقد آثار رسانه ای است که همواره باید مورد توجه مدیران فرهنگی و هنرمندان عرصه رسانه واقع شود.

این دوجنبه شامل توجه به بستر زمانی و بستر مکانی تولید و پخش یک اثر سینمایی است. یعنی یک فیلم در چه زمانی و در چه مکانی ساخته و اکران می شود.

برای مثال در زمان حاضر باتوجه به داغ بودن موضوعات هسته ای و تلاش مخالفان جمهوری اسلامی در متهم کردن ایران به تلاش های غیر صلح آمیز ، هجمه های رسانه ای با محوریت چند موضوع در حال طرح است که اصلی ترین اتهام ها در حیطه پروژه راستی آزمایی و خشونت طلبی ایرانیان و دین اسلام خلاصه می شود.

بنابراین آنچه در زمینه مدیریت فرهنگی چه از زاویه دید ما و چه زاویه دید دشمن کاملا بدیهی است توجه به ساخت آثاری است که علی رغم داخلی بودن ، دانسته یا ندانسته به همین موضوعات حساس اشاره می کنند. بنابریان بسیار طبیعی می نماید فیلم هایی که در ایران و توسط یک ایرانی بر دروغ گویی یا خشونت طلبی ایرانیان بپردازند مورد توجه دشمن قرار خواهند گرفت. مخصوصا اگر این ساخت ها با پایان هایی باز و یا سیاه نمایی های افراطی. نوعی خفقان فرهنگی را به دست خود ایرانیان داخل کشور به تصویر بکشد.

بنابراین آنچه باید مورد توجه مدیران و هنرمندان متعهد ایرانی قرار گیرد توجه به این نکته ظریف است که حتی به بهانه نقد اجتماعی و بیان مسائل و واقعیت های تلخ جامعه خوراک باب میل طرف مقابل را فراهم نکنند تا موجبات نوعی خودزنی وطنی فراهم نشود.

در واقع جبهه رسانه ای ما در مقام نقد باید باطل را به گونه ای بکوبد که نتیجه ی کار به تقویت جبهه حق منجر شود و باطل های دیگری از نتایج کار رسانه ای ما تغذیه نشوند. همچنین پرداختن به مطالبات حق جامعه نیز باید به گونه ای باشد که باطل‏های دیگر از نقد و مطالبه ما ذوق زده نشوند و خوراک مطبوعاتى و تبلیغاتى خود را جمع نکنند و به قول یکی از اساتید ، بر آتش دل ما ، کباب عروسى شیطان را باد نزنند.

همچنین لازم به ذکر است گستردگی نفوذ رسانه ها در جهان امروز و خاصیت برجسته سازی موضوعات توسط آنها ضرورت توجه به این موضوعات را صد چندان کرده است.

به نظر می رسد سیر مدیریت فرهنگی کشور در حوزه سینما  غالبا با شروع دور جدید مدیریت فرهنگی در آغاز هر دولت ابتدا شاهد صحبت هایی است از جنس امید و نجات از وضعیت اسفناک موجود.

در این برهه زمانی دامنه شعار سوپرمن های فرهنگی مرز و حدودی ندارد ؛ همه حق دارند حرف های جدید بزنند ، نقد کنند ، آزاد باشند ، خارج رفته ها باید برگردند و در یک کلام با آمدن ایشان فصل جدیدی از زندگی بر کره زمین آغاز خواهد شد!

در بحث جشنواره ها اما اولین چیزی که به ذهن حضرات فرهنگی می رسد کند و کاوی است در آثار زیرخاکی و بلوکه شده ی دولت قبل تا با رونمایی فاخرانه از آثار توقیفی چهره روشنفکرانه خود را به رخ همه عزیزان بکشند و چیزی که اصلا در حوزه تصمیم گیری این عزیزان مطرح نیست بررسی دلایل توقیف اثر در دولت قبلی است و متاسفانه این سیر نامعقول مدیریت فرهنگی اندک اندک به روالی معمول در همه دولت ها تبدیل شده است که در ادامه به ذکر یک مصداق بارز و به روز سینمایی در آخرین جشنواره فجر انقلاب اسلامی خواهیم پرداخت تا شاهدی باشد بر صحت این مدعا!

خانه پدری یا کابوس ناپدری!

"خانه پدری" روایتی است تاریخی از چند نسل پی در پی یک خانواده ایرانی که از شواهد و قرائن درون فیلم پیداست که رویکردی شبه مذهبی و دین مآبانه نیز دارند. در بخش نخست فیلم ،  سازنده مروری دارد بر یک اتفاق مشمئز کننده. پدر و پسر خانواده در یک کش مکش ناموسی که هرگز دلیل واقعی آن در فیلم مشخص نمی شود دختر خانواده را به شکل فجیعی به قتل می رسانند و سپس با قساوت قلب تمام او را در یکی از اتاق های زیر زمین خانه دفن می کنند و البته این عمل وحشیانه آن ها که دور از چشم مادر خانه انجام شده است با تمجید و تعریف عموی خانواده به عنوان نشانه ای از غیرتمندی و آبروداری مواجه می شود. در بخش های دیگر فیلم به نسل های بعدی و مواجهه آن ها با این قبرستان خانگی پرداخته می شود و همواره روحیه خشونت و بی منطقی مردان خانواده و ظلم پایان ناپذیر نسبت به زنان به نمایش در می آید.

در این نوشتار نگاه غالب ما پرداخت محتوایی به موضوع است که ترجیح می دهیم به مناسبت این نگاه به طرح چند سوال اساسی پرداخته گردد.

1. اصولا چرا چنین موضوعی آن هم با چنین غلظتی در اولویت های ساخت یک سینماگر ایرانی قرار می گیرد؟

2. آیا در انتخاب معضل اجتماعی مثل غیرت های جاهلانه توجه به میزان شیوع آن در جامعه مورد توجه قرار می گیرد و اصلا سینماگر تا چه حد اجازه دارد مشکلات اجتماعی را با توجه به خاصیت برجسته سازی رسانه درشت نمایی کند؟

3. مرز تذکر و نقد معضلات اجتماعی با شیوع و ترویج مساله ای از جنس فحشا کجاست؟

4. توجه به بسترهای زمانی و مکانی در طرح یک نقد و لو نقدی صحیح ، مورد توجه سینماگران ما قرار دارد یا خیر؟ در زمانی که کلیت فضای حاکم بر رسانه های جهانی متوجه بر معرفی ایرانیان به عنوان محور شرارت ، خشونت و دروغگویی است سینماگران ما تا چه حد بر این نکته توجه دارند که نقدهای به حق ایشان ، خوراک مطبوعاتی و رسانه ای دشمن را فراهم نکند تا نقدهای خیرخواهانه ایشان مبدل به خودزنی های سهوی توسط خودی ها نشود؟

5. چگونگی طرح چنین موضوعات حساسی توسط سینماگر در جهت حفظ بهداشت روانی جامعه به چه صورت است؟

6. اساسا هدف فیلمساز و جامعه ی هدف او از طرح چنین موضوعی چه می تواند باشد و آیا سینماگر حق دارد هر واقعیت تلخی را به بهانه نقد اجتماعی به تصویر بکشد؟

7. به راستی چرا سفارش و هزینه ساخت چنین فیلمی که موضوع سخیف و خودزنی فرهنگی آن در حد اعلای خود قرار دارد توسط یکی از نهادهای دولتی و بدون انجام کوچک ترین نظارتی انجام می شود؟

8. تفاوت اصلی نهادهای دولتی ما در حیطه فرهنگ با نهادهای فرهنگی رسانه ای جبهه مقابل مثل هالیوود چیست که آثار ساخته آن ها غالبا مطابق با خواسته های سیاست گذاران فرهنگی شان می باشد و ماحصل سرمایه گذاری های کلان دولتی ما در عرصه سینما عموما ضعیف ترین و بی کیفیت ترین آثار را شکل می دهند؟

این ها و ده ها سوال دیگر نه تنها موضوع فیلم هایی از جنس خانه پدری را زیر سوال خواهد برد بلکه این سوال را نیز در ذهن مخاطبان ایرانی به وجود می آورد که هزینه های ساخت این آثار که غالبا از منابع عمومی و بیت المال مسلمین هزینه می شود با چه روند مدیریتی و نظارتی اختصاص می یابد و اصولا پاسخگوی این بحران های فرهنگی رسانه ای کیست؟

به نظر می رسد رصد دقیق این تجربه های تلخ بیش از هرچیز هشدار و زنگ خطری است که باید از دیده عبرت به آن ها پرداخت تا سینماگران و مدیران فرهنگی ما ، قبل از ساخت و صدور مجوزهای اکران بیش از پیش مراقب تصمیمات و عملکردهای خود باشند تا چاقوی برنده ی سینما به عنوان یک ابزار موجب آسیب دیدن بخش های مختلف جامعه ایرانی اسلامی نگردد.

ارسال دیدگاه:

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">