‪Google+‬‏
ارتباط با روحانیت اصیل نشانه سلامت جنبش دانشجویی :: ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57 ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57

ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57




دیدار با آقایان و خانم های دانشجو همیشه برای بنده دیداری ارزشمند و الهام بخش است و از این که شما تقبل زحمت می کنید و تشریف میاورید یا اینکه با ما مرتبط می شوید تشکر می کنیم . یکی از نشانه های سلامت  فکری تشکل های دانشجویی ارتباط با روحانیت و حوزه های علمیه است. یکی از پایه های اساسی حراست دانشجویی باید مراقبت و صیانت فکری باشد. به نظر من مهم ترین لغزش ها هم که باعث سقوط و فتنه می شود لغزش و سقوط فکری است . لذا من عمده ترین توصیه تشکیلاتی ام این است که محافظت کنید بر فکر ناب اسلامی. یعنی چهارچوب های فکری دانشجو باید براساس منظومه ی فکری امام راحل و رهبر معظم انقلاب که همانا اسلام ناب محمدی است شکل بگیرد . و یکی از شاخصه های این منظومه ی فکری این است که ما مرجعیت فکر ی مان و دینی مان و موضع گیری مان باید بنا و شالوده ی اصلی اش بر پایه ی ارتباط با حوزه های علمیه و روحانیت شکل بگیرد و اگر این ارتباط ضعیف بشود یا از بین برود یا تشریفاتی بشود یا دنبال یک مرجع فکری دیگری باشیم آن موقع زاویه ی انحراف یقین بدانید شروع می شود. 


دوری از روحانیت ، عامل انحراف جریان دانشجویی


شما برگردید به سوابق تشکل های دانشجویی قبل از انقلاب . قبل از انقلاب یک عده دانشجو کار می کردند اما برای شان اصل و اولویت مبارزه، جنبش و ایستادگی در مقابل رژیم شاه بود. حالا از هر طریقی که مبارزه حاصل بشود . آن موقع قبل از انقلاب، کمونیست ها و مارکسیست ها حرف مبارزاتی می زدند. این بندگان خدا می گفتند که مبارزه را باید در مارکسیست جستجو کرد . یک عده ای از این بچه مسلمان ها می رفتند و مارکسیست می شدند و شعارهای تندی تحت عنوان دفاع از فقرا و کارگرها  این گونه شعارها جذاب است دیگر. این ها هم که بچه مسلمان بودند ، این دانشجویان مسلمان هم که دنبال مبارزه بودند می گفتند ما مسلمانیم اما مبارزه را از چه کسانی می گیریم ؟ از مارکسیست ها.
لذا تفکرشان شده تفکر التقاطی بعد کار این ها کشیده شد به این که یک عده ای مارکسیست شدند.  شالوده ی جریان منافقین خلق که یک عده ای هم آن زمان از آن ها طرفداری می کردند همین است ، آیه و روایت را با آن الگوی مارکسیستی و مادی تفسیر می کردند. 


خب ببینید، همین سرنوشت منافقین که چگونه بنا را بگذارند  تا مبارزه و یک کاری را شروع بکنند چون بنای فکری درستی نداشت الان سر از جایی درآوردند که شده اند یک سازمان آمریکایی – صهیونیستی و حاضرند که بدترین جنایت ها را در حق ملت ایران انجام بدهند . ما مبارزه و حرکت و فعالیت برای مان اصل نیست. این یک راهی است که باید در چهارچوب تدین صورت بگیرد. یعنی بین تدین و انقلابی گری ، تدین باید موتور تحرک انقلابی گری باشد و این تدین را باید حفظ کرد . تدین هم برای این که حفظ بشود پایه های فکری درستی می خواهد . پایه های فکری درست هم نخواهد بود مگر این که ما فکرمان را از اسلام شناس های واقعی بگیریم .  آن موقع نجات پیدا خواهیم کرد. هم نجات اخروی و هم نجات دنیوی. 
بعد از انقلاب هم این ریزش هایی که شد به خاطر جدایی و زاویه گرفتن از مسیر روحانیت و حوزه های علمیه است. منافقین که جای خود دارد. در کنار منافقین یک گروهک هایی بودند که ادعای  مسلمانی می کردند ،مثلا جنبش مسلمانان مبارز که سرکرده اش حبیب الله پیمان است و بعدا تبدیل شدند به گروه ملی – مذهبی.

 
یک هفته نامه ای دادند بیرون به نام هفته نامه« امت» که اسم شیک و جذابی است و با این شعار هم شروع می شود «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُون » . هفته نامه امت قبل از روزنامه جمهوری اسلامی چاپ شد و روانه ی جامعه شد و با همین اسم جذاب خیلی از بچه های مومن جذب شان شدند . لذا جوهره ی فکر این ها با روحانیت هم خوانی نداشت و ندارد . خودشان برای خودشان مرجع تقلیداند . غیر از این که ایده های التقاطی هم در اندیشه شان هست . لذا آن کسانی که کتاب هایی آن موقع داشتند و همراهی می کردند این ها را ،مثلا آقای میرحسین موسوی و زهرا رهنورد بیشتر متمایل به همین جریان امت و حبیب الله پیمان بودند و همین خانم رهنورد کتاب داشت به نام موضع گیری طبقاتی و آن کتاب، تحلیلش اصلا مارکسیستی بود.

 
نهضت آزادی هم مشکل شان همین است ، نهضت آزادی و بعدا ملی – مذهبی ها اگر یک ارتباطی هم با روحانیت داشتند ارتباط شان ارتباط فکر نبوده بلکه ارتباط عاطفی بود . مثلا مرحوم آقای طالقانی را قبول داشتند و تنی چند دیگر . استثناء می کردند یک دو نفر را بعد کل جریان روحانیت را هوا می کردند . پدر فکری خودشان هستند . طرف مهندس است و می گوید من بهتر اسلام را می فهمم، مگر من چه چیزی کم دارم ؟ مگر اسلام فهمیدن به این است که آدم تنها یک آیه و یک حدیث نهج البلاغه را آدم بدانند؟ خدا رحمت کند شهید بهشتی را که می فرمود : اگر کسی مجتهد جامع الشرایط نباشد این نمی تواند بگوید اسلام می گوید و بعدش انحراف خواهد داشت. 


آن هم از نهضت آزادی که راه شان را جدا کردند . بازرگان واژه ی امام را هم نمی گوید می گوید آیت الله خمینی . نهایتا هم کتاب نوشت به نام خدا و آخرت و شد پدر فکری منافقین و آن ها از او خط می گرفتند. یعنی خط فکری قبل از انقلاب و حتی اندیشه های علی شریعتی مشکل عمده اش این بوده که این یک جامعه شناس بوده ، اسلام شناس که نبوده اما خوب صحبت می کرد و ادبیات عالی و جذاب برای جوان ها و امروزی ها داشت. جوان ها هم جذبش می شدند اما جذب  اندیشه های انحرافی.باز خود آقای بازرگان هم پدر فکری نهضت آزادی است. عمده ترین مشکلش این بود که اسلام شناس نبود بلکه جامعه شناس بود و ما نمی توانیم این را مبنای فکر درست قرار بدهیم.

 

جریان مجمع روحانیون هم – آقای کروبی و مجموعه هایش – و محققین و مدرسین، مشکل عمده این ها این است که این ها دستگاه فکری شان، دستگاه فکری اصیل و فقاهت و عمق فکری درست نبود . من این را تحقیقا عرض می کنم ، شما بگردید میان این ها و اگر مجتهد درجه یکی را می شناسید به ما هم معرفی کنید . یک عده آدم های موجه در میان آن ها هستند اما تشکیلات که دست آن ها نبود . دیگران مثلا آقای خوئینی ها – که کتاب «سراب» را در این زمینه بخوانید- یک زمانی یک شکل دیگری بهانه اش می کردند و حالا من نمی خواهم وارد این اسامی بشوم لذا متاسفانه این تشکیلات توسط مجموعه ی مجاهدین انقلاب و مشارکت، بازی خوردند. بعضی ها هم که معمم هستند در واقع شالوده ی فکری شان شالوده ی فکری اصیل نبوده است. از جاهای دیگر گرفته شده و این یکی از ریشه های انحراف است . 

 

جریان اصیل دانشجویی ، مرتبط با روحانیت اصیل

 

آن جریان سالم دانشجویی که قبل از انقلاب فعالیت می کرد جریانی بود که به روحانیت اصیل مرتبط می شد. یک جایی اگر می خواستند تظاهرات کنند ، یک کسی را بزنند می رفتند و از امام مجوز می گرفتند .البته اجازه های امام در قالب دفاع بود و الا حضرت امام اجازه مبارزه مسلحانه نداده بود . 


چرا بعضی انقلابی ها از خط امام دور شدند؟

 

شما این را بحث بکنید که چه می شود بعد از انقلاب انجمن اسلامی در دانشگاه ها تشکیل می شود و فلسفه ی انجمن اسلامی چیست؟ چه شد که دانشجویانی که فاتح لانه جاسوسی بودند واین قدر روحیه ی انقلابی داشتند بعد از گذشت چند سال، برخی از آن ها از لحاظ ساختار فکری  آمریکایی شدند. معلوم می شود که انقلابی گری به تنهایی کافی نیست و این بر می گردد به جوهره ی دینی که جوهره ی دینی باید تقویت بشود . لذا شما بحث های تعمیق معارف دینی را در چهارچوب های عمیق و اصیل ، جدی بگیرید به صورتی که ساختار فکری تان اینگونه بشود.


ضرورت تقویت مبانی معرفتی  برای دانشجویان

 

طرح هایی مثل طرح ولایت که در زمان دوم خرداد راه افتاده بود و آیت الله مصباح در واقع این بحث را در دانشگاه ها پیش برد و براساسش بسیج دانشجویی هم کمک کرد ، هستی شناسی ، معرفت شناسی ، انسان شناسی ، فلسفه ی اخلاق ، فلسفه ی حقوق ، فلسفه ی سیاست درس داده شد در دانشگاه ها . دوره ی اول آیت الله جوادی آملی و مرحوم محمدتقی جعفری و امثال این ها برای دانشجویان و اساتید درس می دادند .  بعد در قالب جزوات می شد و در دوره ی بعد ما برای تدریس رفتیم. 


دانشجویان و اساتید عمدتا اعتراض داشتند می گفتند این بحث ها خشک است، تئوریک است . شما بحث های روز را برای مان مطرح کنید.این ها به درد چه می خورد ؟


اما بعد از گذشت یک مدتی دیدیم حدود بیست و پنج هزار فارغ التحصیل در این طرح وجود دارد آن هم در مقاطع مختلف از لیسانس تا دکترا .
 نگاه می کنیم ماشاءالله در هر جای مملکت که می رویم این ها ، حزب الله و نیروی انسانی کادری هستند که در سطوح بالای تصمیم گیری هم هستند و افتخار هم می کنند که ما فارغ التحصیل طرح ولایت هستیم. 


لذا طرح هایی که در این زمینه هست مثل طرح ضیافت اندیشه و طرح ولایت ، برنامه های خاص مثل خواندن کتاب های شهید مطهری و ... این ها را در دستور کار قرار دهید . کسانی که با کتاب های شهید مطهری، آیت الله مصباح، آیت الله جوادی این اسلام شناسان اصیل خوبگیرند از نظر فکری منحرف نمی شوند. 

 

گفتمان سازی، لازمه زنده ماندن جنبش دانشجویی


نکته ی دیگر این که گفتمانی که می خواهید در فضای دانشجویی بسازید باید بر پایه ی وظیفه ی شرعی باشد. یعنی وظیفه ی شرعی تان در هر دوره را  تبدیل کنید به گفتمان و آن را سعی کنید اجرایی کنید. یعنی در حد شعار هم باقی نماند . پس گفتمان باید از دل وظیفه در بیاید . البته کلمه ی گفتمان از نظر فکری قابل بحث است که یعنی چه ؟ گفتمان یعنی آن مفهوم ناشی از یک فکر و اندیشه اما باب و مصطلح شده .در عرف عمومی گفتمان به شعار و چهارچوب فکر و موضع تبدیل شده است . 


حرکت دانشجویی حتما باید گفتمان داشته باشد و اگر گفتمان نداشته باشد خواهد مرد. پویایی ، سرزندگی و نشاط و حرکت اثرگذار دانشگاهیان در سایه ی یک گفتمان زنده ایجاد می شود . البته دانشجویان یک وظایف ذاتی دارند که باید این ها را همیشه انجام بدهند . این وظیفه ذاتی شات علم و ایمان است . یعنی هم برنامه ی ایمانی باید داشته باشند و هم برنامه ی پیشرفت علمی . اما در کنار همه ی این ها باید در فعالیت های اجتماعی ، سیاسی و انقلابی شان گفتمان بسازند . 


گفتمان که ناشی از وظیفه شد باید ببینند در هر مقطع، مطالبات رهبری از دانشگاهیان چیست و آن مطالبات رهبری را  تبدیل کنند به یک گفتمان و بسترهای مناسب را برای تحقق رهنمودهای رهبری از طریق  گفتمان دانشجویی فراهم کنند . یعنی دانشگاهیان باید به دانشجویان روحیه ی مطالبه گری را در چهارچوب انتظارات رهبری، در واقع انجام بدهند . این خیلی مهم است. مثلا ببینید امسال انتظارات رهبری از مجموعه ی نظام چیست ؟ نه صرفا بیانیه، بلکه باید اقدام کرد.

 
پرچم اخلاق دینی را در دانشگاه برافرازید!


شما جهاد اخلاقی را هم باید در دانشگاه جدی بگیرید و پرچم آن را برافراشته نگه دارید . حفظ روابط سالم اخلاقی، عفت ، حجاب برای خانم ها و ترویج آن و تدین و دین داری برای همه و این را باید جدی بگیرید به گونه ای که دانشگاه، در کنار نماد علمی بودن باید تبدیل به نماد فضیلت و اخلاق هم باشد . بعضی ها دوست دارند دانشگاه را تبدیل کنند به یک مرکز علیه پیشرفت و عدالت ملت ایران. در حالی که دانشگاه باید مبشر پیشرفت و عدالت مبنی بر ایمان باشد. 

حالا چگونه می توانند این کار را انجام بدهند ؟ اینکه دانشجو را مشغول نمایند به مسائلی که نباید به آن مشغول بشود. یک فضاهایی برایش درست می کنند که از حرکت علمی باز می ماند ، دلسرد می شود و دل زده می شود . به تفریح ممکن است برود . به بعضی از شعارها اکتفاء نماید. یا سیاست زده اش بکنند به اسم حرکت های سیاسی و فعالیت های انقلابی. یا اینکه برای مسائل حزبی و گروهی خودشان از دانشجو استفاده ابزاری بکنند . این را باید دقت بکنید . یک عده ای هم ممکن است که از دانشجو سرباز گیری بکنند . در این زمینه بصیرت لازم است. 


لذا به نظرم در این چهارچوب باید ببینید که متناسب با دانشگاه تشکل های دانشجویی برای پیشرفت و عدالت چه کاری می توانند بکنند . دانشجو باید خودش را بالا بکشد. شما باید راهکارهای رشد و ارتقای دانشجویان را در مسیر تحقق پیشرفت و عدالت و تربیت علم و ایمان طراحی، کنید. خداوند همه ما را از سربازان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار دهد. ان شاء الله.

 

ارسال دیدگاه:

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">