‪Google+‬‏
سینماگران از نوحه خوانان یاد بگیرند :: ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57 ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57

ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57




سینماگران از نوحه خوانان یاد بگیرند

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۵۹ ب.ظ

- به نظر شما دلیل اینکه در زمینه فرهنگ نتوانستیم به پیشرفت قابل ملاحظه ای دست یابیم و تاثیرگذار باشیم چه بوده است؟

باید دید غرض ما از فرهنگ چیست؟ به نظر می آید که یک اراده ای در انقلاب بود و آن همین مطلب بود که همه می دانستند دچار مشکلاتی هستند و نیاز به انقلاب دارند و انقلاب اسلامی قرار بود پاسخ همه مشکلات را بدهد.

اما میخواهم بپرسم که فرهنگ واقعا چه نقشی دارد و در کجای معادلات ما می گنجد؟ ما می بینیم که در فتوا از عدالت صحبت می شود ولی در مقام عمل شاهد فسادهای اقتصادی و اختلاس سه هزار میلیاردی هستیم. یعنی در مقام عمل است که تناقضات را مشاهده می کنیم. پس مشخص است که یک جای قضیه خیلی می لنگد و آن این نکته است که فرهنگ ما دارد فدای یک اقتصاد ورشکسته می شود.

- لطفا پیرامون ارتباط فرهنگ و اقتصاد کمی بیش تر توضیح دهید.

آن چیزی که به زعم ما می توانست به ما کمک کند همین اولویت فرهنگ بر اقتصاد بود. یعنی فرهنگ و تفکر ، تکلیف اقتصاد را روشن کند ولی ما راهی را رفتیم که اقتصاد تکلیف فرهنگ را مشخص کرد. برای همین به نظر من اصولا نمی توان فرهنگی که آبشخورش رباخواری بانکی است را درست کرد. مگر می توان سریالی را پیدا کرد که شخصیت های قهرمان آن دزد و خلافکار نباشند؟ متاسفانه تمام شخصیت های قهرمان سریال های ما خلافکار شده اند. چرا؟ چون جز این چاره ای ندارند. چون احساس می کنند جاذبه ای غیر از این وجود ندارد.   

اگر بخواهیم یک جمع بندی کنیم باید بگوییم که حوزه اقتصاد و فرهنگ یک ارتباط به شدت تنگاتنگی دارند و اینکه ما عدالت اجتماعی را نتوانسته ایم آن طوری که باید و شاید اجرا کنیم باعث شده است تا فرهنگ ما به اینجا برسد که شاید اصلا قابل درست شدن هم نباشد.

همچنین بحث تناقض عمل و شعار در دوران بعد از انقلاب هم مسئله مهمی است. ما شعارهایی را در ابتدای انقلاب مطرح کردیم ولی هیچ الگوی عملی برای پیاده کردن و اجرای آن ها نداشتیم. در واقع گفتیم که میخواهیم فرهنگ و اقتصادمان را درست کنیم ولی مشخص نکردیم که میخواهیم به کجا برویم و نقشه راهمان چیست.

به نظر می رسد ما طی سال های بعد از انقلاب همواره سعی کرده ایم تا نقاط ضعف خود را با استفاده از ایدئولوژی های خودمان بپوشانیم. به نظر شما مشکل اصلی ما در حیطه کارهای فرهنگی چیست؟

باید بگویم خیلی بد است که یک عده نوکیسه از تسهیلات عمومی و پول نفت سهم بیشتری برده اند و در تمامی امور قلدر شده اند. بعد می بینیم که در ذیل این ها نمی توان از فرهنگ دینی حرف زد. فرهنگی که باید از نظام دینی دفاع کند. حالا در همین جا عده ای مخلص هم گیر کرده اند. یک نسلی هم آمده اند به میدان که نسل سالم تر و صادق تری هستند ولی ترس از این است که این نسل جدید چگونه می خواهند از پس قلدرها بر بیایند و با وجود آن ها بخواهند تغییرات فرهنگی ایجاد کنند.

عقیده من این است که تغییر اقتصادی و فرهنگی باید توامان با هم انجام شود. نمی توان پذیرفت که در یک خانواده ای چند فرزند بیکار باشند ولی برخی مسئولین ما بنابر گفته های خودشان بیش از 13 شغل داشته باشند. همه این ها از همان داستان تکراری وابستگی نفتی آب می خورد. همه قصه همین بود که انقلاب اسلامی ما را به سمتی ببرد که در دهه سوم دیگر نیازی به نفت نداشته باشیم و به آن وابسته نباشیم. ولی الآن به شدت نیازمند نفت هستیم. پس این دولت صد در صد متکی به نفت ، کارش به جایی می رسد که اوضاع را توجیه کند. آن گاه من به عنوان یک فعال فرهنگی و قلم به دست هم باید اوضاع را به نفع دولت توجیه کنم. ما باید در خودمان این جرأت را داشته باشیم که منتقد وضعیت اقتصادی و فرهنگیمان باشیم. یعنی در واقع باید واقع گرا بود و از یک جایی باید شروع کرد.

 - در عصر جدید حوزه فرهنگ با موضوع جدیدی به نام رسانه که دامنه گستردگی آن شاید به اندازه مقوله فرهنگ بسیار وسیع است مواجه شده است. به نظر شما نسبت فرهنگ و رسانه به طور عام و سینما به صورت خاص چگونه است؟

ما باید بپذیریم که میخواهیم به طور صد در صد تمدن اسلامی را اجرا کنیم. شما نگاه کنید نمونه عملی تاریخی هم داریم که در آن فرهنگ، اقتصاد و فلسفه در یک تمدن دینی رشد کرده است. این دین قابلیت این را داشته است که 500 سال بر جهان فکر تزریق کند و حکومت کند. واقعا عجیب است که نگاه می کنیم اگر حتی حاکمان بدی هم داشته اند ولی تمدن آن رشد و پیشرفت کرده اند. با این وجود این تمدن ، قدرت توسعه داشته است. الآن ما با این چنین پیشینه ای به میدان آمده ایم تا تمدن مطلوب را پیاده کنیم.

حالا باید پرسید ما که میخواهیم این تمدن محقق شود دیگر چرا بر سر آن چانه زنی می کنیم؟ خاطرم هست در جلسه ای که حضرت آقا هم حضور داشتند آقای شجاعی متنی را در همین رابطه خواندند که ابوذر دوره ما دیگر استخوان را به سر کعب الاحبارها نمی زند چرا که ابوذر هم در این دوران امتیاز کارخانه استخوان را گرفته است. در واقع ما با سرمایه داری ارتباط داریم و بهره می گیریم و تمام امور اقتصادی مان وابسته به سرمایه داری شده است. این بار کج به منزل نمی رسد چرا که در نظام دینی حلال و حرام بسیار مهم است و مسائل اقتصادی به شدت مرتبط با فرهنگ و اعتقادات جامعه است.

به نظر من رسانه های جمعی فقط برای این ایجاد نشدند که آگاهی بخشی کنند و آگاهی عمومی را بالا ببرند. اتفاقا برای این بوده است که آگاهی را آنقدر محدود کنند که غفلت ایجاد کنند. یکی از مشکلات اصلی این است که این رسانه ها به صورت قبله درآمده اند. اکثرا هم در این رسانه ها یک انسان های کوتوله تر از خودمان برای ما صحبت می کنند و تعیین تکلیف می کنند و اصلا هم از فهم مردم نمی ترسند. اینکه می گویند سینما یک رسانه سرگرم کننده است حرف بی ربطی نیست. چون آخرش هم این است که اگر حرف خوبی هم میخواهید بزنید باید در غالب سرگرمی بزنید. البته جذابیت می تواند به ایمان هم بیافزاید که زادتهم ایمانا. مثل قرآن که جذابیتش در خدمت معنا و ایمان افزاست. اما جذابیت در رسانه امروز در خدمت غفلت است. در واقع همانطور که شراب و اعتیاد برای فرار کردن و سلب مسئولیت است. رسانه امروز نیز همین کارکرد را پیدا کرده است.

- آیا رسانه می تواند در خدمت اهداف بالاتری باشد؟

ما گفته ایم و ثابت کرده ایم که رسانه می تواند در خدمت اهداف سرمایه داری نباشد. ولی امروز به سرمایه دار می گوییم تو می توانی با پول خود آنتن ما را بخری و محصولات نامناسبت را برای مردم تبلیغ کنی. اما ممکن است عاقلی سوال کند که در شرایط فعلی چه باید کرد؟ باید گفت طراحان نظام اسلامی از ابتدا بر این مساله تاکید داشتند که باید اقتصاد را از نفت جدا کرد ولی در عمل شاهد آنیم که این استقلال از نفت ایجاد نشده است و دولت ها همه استفاده گر بوده و هستند.

- به نظر شما رسانه با محوریت سینما می تواند در این شرایط به ما کمکی کند و از طرفی نقش فعالان فرهنگی مردمی در این قضیه چیست؟

در اینکه سینما می تواند کمک حال ما باشد شکی نیست ولی اینکه شروع این داستان از کجا باشد مایه بحث است. اما نکته ی قابل تامل این است که بعضی افراد شان سینما را خیلی بالاتر از چیزی که هست برده اند. من تا حدی متذکر این اشتباه شده ام و گفته ام که سینما را باید در حد خودش تحویل گرفت و نباید قرآن را رها کرد و سراغ دوربین رفت.

در کل معتقد نیستم سینما اینقدر شان دارد ولی معتقدم که سینما موثر است. اما سوال بعدی این است که کدام سینما موثر است؟ سینمای ایران؟ نه اصلا. سینمای موثر سینمایی است که بتواند مثل نوحه خوان ها با مخاطب عام ارتباط قوی داشته باشند. اما سینما مخاطب خاص دارد آن هم در محدوده خاص که غالبا هم کاربرد تفریح دارد. اما در سینمای غرب سینما موثر است چون تابع ادبیات و ایدئولوژی غرب است

اما در سینمای ایران این ارتباط با ادبیات بومی و اعتقادات خودمان وجود ندارد در نتیجه تاثیر خوبی نداشته است. سینمای ما از زندگی مردم حرف نمی زند. البته سینماگر ما غالبا در حد بضاعت فکری خود کار می کند و این بضاعت بسیار کم است اما همین سینماگر وقتی چند جایزه می گیرد یک دفعه قلدر می شود و بیانیه هم می دهد! در واقع پول ، افراد را قلدر می کند. مثل فوتبالیستی که با تزریق ناگهانی پول نفت قلدر می شود و دیگر نمی تواند در خیابان راه برود. معلوم است که چنین سینمایی از نظر فکری ضعیف می شود. ادبیات داستانی بومی ما ضعیف است. امروز در یک جلسه تصویب فیلم فاخری ، کارگردان می گفت بیایید و به من اعتماد کنید. دیگر نیازی به ناظر نیست. من به آن ها گفتم یعنی شما نمی خواهید در حد دو صفحه طرح خود را ارائه کنید. منظور اینکه بعضی ها در حوزه فرهنگ و سینما هم اینقدر قلدر شده اند که حاضر به ارائه طرح هم نیستند. اما شما در هالیوود می بینید نظارت ها چقدر دقیق است.

ضعف اصلی ما در ادبیات داستانی است. اکثر ساخته های هالیوود اقتباس هایی است که از رمان ها و ادبیاتشان شکل گرفته است. اما ادبیات داستانی ما در دوره مشروطه حزبی و سیاسی شد و در دوره ای هم حتی ضددینی و بسیار محدود شد. خلاصه اینکه ادبیات داستانی قوی در آزادی و فکر صورت می گیرد. در غرب این آزادی به صورت متقلبانه ای صورت می گیرد. اما شعار ما در اول انقلاب آزادی واقعی در تفکر بود و غرض ما آزادی های جنسی نیست. بلکه تفکر آزاداندیشی است که مدیر ما به حفظ وضعیت موجود نپردازد. واقع گرایی و نفی شجاعانه وضعیت های نامناسب موجود به معنای آزاداندیشی است. هنر ما نباید توجیه کننده وضع موجود باشد بلکه هنر باید مطالبه گر باشد.

شما برنامه های 24 ساعته سیما را درنظر بگیرید. وقتی آنتن ما مثل یک اژدهای چندسر تشنه و گرسنه ی برنامه است و مدام هم با تاسیس شبکه های جدید این اشتهای سیری ناپذیر آنتن زیادتر می شود ما عملا مجبور می شویم به خاطر کمبود برنامه و محتوا ساعت های پخش را به سرمایه داران بفروشیم و ما همان کسانی هستیم که روزی شهید بهشتی در مناظرات مختلف تاکید می کرد که قرار نیست به سمت سرمایه داری حرکت کنیم.

چرا ما به سیستم اقتصادی نمی گوییم فرهنگ داشته باشد و حلال و حرام را بفهمد تا تاثیر فرهنگی آن را در مردم ببینیم. ما باید مشکلات بانک ها را حتی به وسیله سینما به مردم متذکر شویم. الان به من می گویند فرهنگی باش اما نمی شود که من در جامعه با فقدان عدالت و بیکاری از فرهنگ صحبت کنم.  اما می شود از یک فرهنگ صحبت کرد و آن فرهنگی است که ضدفرهنگ توجیه گرایی وضع موجود است. فرهنگی که آزادگی و شجاعت داشته باشد. شما اخیرا دیدید راجع به مستند من روحانی هستم یا مستند لکه چقدر موضع گرفتند. مگر نگفتید که توهم توطئه خودش توهم است!

ما نباید ضعف های خودمان را توجیه کنیم. بی عدالتی توجیه بردار نیست. تحریم اگر هست همه با هم تحمل می کنند اما تبعیض و حرص یک طبقه خاص قابل تحمل نیست. ما تابع نظامیم و تا تحقق استقلال و آزادی پیش می رویم و از حرف های مایوس کسی هم اثر نمی گیریم که انّ وعد الله حق. اسلام و اقتصاد دینی که مبنای آن عدالت علوی و تاریخ حکومت حضرت امیر است؛ محقق شدنی و دست یافتنی است. علی به ما آموخت که باید مراقب چراغ بیت المال هم بود چه برسد به ویلای فلان جا.

- به نظر شما ورود بچه حزب اللهی ها به عرصه سینما باید چگونه باشد؟

ما باید با نگاه منتقدانه وارد عرصه شویم. البته منظور نقد فلان دسته و حزب نیست بلکه منظور مطالبه گری های به حقی است که غالبا مغفول مانده اند. من در جشنواره عمار به دوستان متذکر شدم که در حوزه نقد مماشات نکنید و به دنبال نقدها و مطالبه گری های واقعی جامعه بروید. مطلب دیگر این است که ما باید از حوزه نظر وارد حوزه عمل بشویم. باید فیلم ساخت و وارد مرحله نقد و مطالبه گری شد. متاسفانه غالبا ما در حوزه نظر درجا می زنیم.

مبارزه و عمل سینماگر ساخت فیلم است. باید به حوزه های اصلی جامعه مثل سبک زندگی اسلامی وارد شد. اما متاسفانه ما در حوزه سینما سراغ افرادی رفته ایم که غالبا وجود خارجی در جامعه ندارند و حتی اسم های این افراد در جامعه پیدا نمی شود.

- به نظر شما شان سینما در واقعیت جامعه به چه میزان است؟ آیا همه فعالیت های فرهنگی در سینما خلاصه می شود؟

سینما اهالی خود را به خاطر شهرت به سرعت بزرگ می کند و این به خاطر خاصیت جلوه پردازی آن است در حالیکه علمایی چون علامه طباطبایی با آن عظمت علمی هنوز هم گمنام اند. من یک بار به یکی از کارگردان های فیلم اولی گفتم مراقب شهرت باش چراکه تو را یکدفعه و به صورت کاذب و پفکی بزرگ می کند.

شما می دانید سینما در دوره طاغوت علیه تفکر دینی بود و حتی یک سینما هم نبود که حداقل فیلمی موافق ما عرضه کند اما شما دیدید که رسانه ای مثل منبر بر همه این فضا غالب و موفق شد. چراکه توده ها را مخاطب قرار داد.

سینما یک سری خصوصیاتی دارد که می تواند آفت های زیادی را برای کسی که به آن ورود می کند به همراه داشته باشد. البته شاید این بحث ها زیاد طرفداری نداشته باشد اما من به شخصه درام را طور دیگری می بینم. در سینمای ما تعلیق ها مدام بر ایجاد استرس، شگفتی های شاذ و تصمیمات احمقانه تاکید دارند که با واقعیت های جامعه مخالف اند اما فکر دینی می گوید نه خوف باید ایجاد شود نه حزن. پس باید داستان را علی رغم رعایت جذابیت باید طوری روایت کرد که ایجاد حزن و استرس نکند. قالب از جنس محتوای است نه چیز آماده ای که هر محتوایی را بتوان در آن ریخت. ما باید قالب و محتوای مناسب دینی را بدست آوریم. پس ما باید ساختار، فیلمنامه و سینمای متناسب با خودمان را تعریف کنیم و بعد وارد سینما شویم. البته منظور ما بحث های صرف نظری نیست بلکه سعی و خطا در عمل است و ما تا جاهایی هم پیش رفتیم اما آفت هایی چون گردش توجه سازنده به سمت منتقدان و غافل شدن از مخاطب توده ما را متوقف کرده است.

سینماگر ما باید قبل از ورود به مجلس ادب را بیاموزد و داستان این بحث ها همان هایی است که آوینی می گفت قبل از ورود به سینما باید اسرار الصلاه امام را خواند. اما کجاست حوصله ای که گوشش شنوای بحث داشتن صلاحیت های فیلمسازی باشد. خروجی کار ما باید طوری باشد که خانواده ها با دیدن یک فیلم با هم صمیمی تر شوند و حالشان خوب تر بشود نه اینکه خروجی کار ما باعث ایجاد کینه و شکاکیت شود.

اما در کل من به آینده سینمای دینی خوش بینم و امیدوارم که در آینده نزدیک این سینما از دل سعی و خطای افرادی که صلاحیت و ادب دینی دارند تئوری سازی شود.

ارسال دیدگاه:

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">