‪Google+‬‏
اساتید جوان انقلابی امیدهای تحول دانشگاه :: ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57 ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57

ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57




اساتید جوان انقلابی امیدهای تحول دانشگاه

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۱ ب.ظ

دکتر غلامعلی معصومی نیا

در دنیای غرب بعد از وقوع رنسانس، طبقه ای از فیلسوفان مثل اگوست کنت و فرانسیس بیکن پدیدار گشتند. این فیلسوفان به صورت بنیادی مبانی فلسفی دقیقی را ارائه دادند که علوم انسانی غرب بر اساس آنها پایه گذاری شد. بنابراین کلیه علوم انسانی غرب بر اساس مبانی معرف شناسی است که آنها ارائه دادند. تفسیری از عالم هستی که در آن خداوند به عنوان رب و مدبر عالم کنار گذاشته شده و در عرسه زندگی نیز به نوعی پیامبران را انکار می کند.

عده ای مثل هیوم و راسل خدا را انکار کردند و عده ای هم که خدا را پذیرفتند، نقش وحی را مورد تردید قرار دادند. در وادی جهان شناختی اینگونه تلقی خواهد شد که خداوند در اداره عالم نقش ندارد و بعد از خلق به کناری رفته است. و عالم مانند یک ساعت خودکار کار میکند. بنابراین شگفت نخواهد بود که درمبانی انسان شناختی آنها این نتیجه گیری شود که چون آمری نیست که بر انسان امر و نهی کند پس انسان آزاد خواهد بود. و این همان اومانیست است. اومانیست یا همان انسان محوری نتیجه ی قهری آن تفکری است که نسبت به هستی شناسی و معرفت شناختی مطرح شد. فیلسوفان غربی این  تفکر را به عنوان مبنای اصلی پایه گذاری کردند. و به تدریج جامعه شناسی،روانشناسی ، اقتصاد و علوم سیاسی و سایر علوم انسانی بر این مبنا شکل گرفت. تعبیر مقام معظم رهبری، مبنی بر این که «مبانی علوم انسانی بر اساس یک معرفت شناسی ملحدانه شکل گرفته است»؛ به همین معناست که خدا را از کرسی امر ونهی برداشته و انسان را جای خدا قرار داده اند.اما با توجه به همه ی این مسائل، ما در دانشگاه های خود این علوم را ترجمه می کنیم، و آن را به صورت یک کپسول در بسته و بدون هیچ گونه نقد و بررسی در اختیار دانشجویان و جوانان خود قرار می دهیم. در حقیقت با پول و امکانات خود برای جریان فکری غرب، سرباز تعلیم می دهیم. حال اگر بخواهیم تحولی در این روند مخرب و خطرناک اتفاق افتد، باید توسط اساتید ما صورت پذیرد. همان طور که اکنون نقش اصلی را در ترجمه علوم انسانی اساتید بازی می کنند.اساتید متعهد که مبانی را می شناسند و ترتب این تفکرات بر آن مبانی را می دانید.

از تفکرات زیر بنایی علوم انسانی غرب غفلت کرده ایم

بسیاری از اساتید ما فقط روبنا را درس می دهند. به عنوان مثال الگوهایی که در کتاب های اقتصادی چه در خرد و چه در کلان ارائه میشود از زیر بنا و مبانی فلسفی برخوردار است که آنها در کتاب های درسی ما وجود ندارد. دانشجویان هم نمی دانند که این الگوهای مطرح در کتاب از آن مبانی برخواسته است و به دلیل نقش کمرنگ درس تاریخ و عقاید اقتصادی در سیستم آموزشی ما، هرگز یک آگاهی وبینش صحیح شکل نمی گیرد. از همین رو اولین وظیفه ای که برای اساتید ما مطرح می شود این است که در دانشگاه های مختلف به این مساله پرداخته شود که این علوم چگونه از آن مبانی تفکر غربی برخواسته است. و ارتباط این مدل ها با آن مبانی فلسفی چگونه تعریف می شود! لذا می بایست اساتید متعهد ما با ایجاد گروه هایی، حلقه های علمی قدرتمندی در دانشگاه ها تشکیل دهند و این پرسش های کلیدی را بررسی کرده و در قالب مقاله و کتاب منتشر کنند.

در گام بعدی بر اساس تفکر صحیح خودمان بتوانیم کتاب و مقالات مناسبی را که بتواند جایگزین منابع موجود باشد تولید کنیم. که این امر به طور جدی این از وظایف اساتید ما خواهد بود. اما در فضای کنونی دانشگاه های کشور، با دسته های گوناگونی از افکار و اندیشه ها مواجه هستیم. عده ای از اساتید در این فزا به تحول در علوم انسانی باور ندارند. اما عده ای قابل توجه نیز وجود دارند که معتقدند باید در علوم انسانی تحول اتفاق افتد ولی از نظر دانش و مبانی و شناخت مسیر صحیح خلاءهای جدی وجود دارد. و نیز به دلیل دغدغه نبودن این مساله برای آنها همت کافی نیز در این موضوع وجود ندارد. این طیف به انتباه نیاز دارند. طیف زیادی از اساتید به خصوص نسل جوان، که تحت همین نظام تربیتی و آموزشی ما پرورش یافته اند در مقوله ی تحول در علوم انسانی به آگاهی بیشتر و اطلاع کافی از چیستی و چگونگی تحول نیازمند هستند.

باید در دانشگاه های کشور حلقه های فکری از اساتید جوان ایجاد شود و با شرکت اساتید صاحب نظر و با تجربه، با یک نگاه نقادانه نسبت به علوم غربی این تنبه ایجاد شود. و با این جرقه در ذهن اساتید جوان که باهوش و پر استعداد هستند می توان به یک بستر عظیم و یک مرجع قابل اتکا در تحول در علوم انسانی دست یافت.

کپی برداری منابع ، معضل اساسی در تحول

مشکل دیگر در فضای علمی کنونی مساله کتاب و منابع درسی است. در این کتابهایی که تألیف لقب گرفته اند بیشتر مونتاژ و کپی برداری از چند کتب دیگر دیده می شود. و بیشتر می توان آن را اقتباس قلمداد کرد تا تألیف. به این معنا که نویسنده ده کتاب ترجمه ای را مطالعه کرده و برایند آن یک کتاب تألیفی را نوشته است و  نظر جدیدی را از خود در کتاب وارد نکرده است. و غیر از این کتب -به اصطلاح تألیفی- نود و پنج درصد کتاب ها صرفا ترجمه است. که در این میان یک تئوری بومی ارائه شده در این کتاب ها وجود ندارد.

ضرورت بومی سازی در کنار اسلامی سازی

اما مساله ی ما تنها اسلامی سازی نیست بلکه نوین سازی و بومی سازی نیز هست. جامعه ی علمی ما در ترجمه نیز دچار عقب افتادگی است. لذا می بایست نوین سازی را نیز در دستور کار خود قرار دهیم؛ به این معنا که علوم پوسیده ای را که خود غربی ها نیز دیگر به کار نمی بندند از چرخه ی علمی کشور خارج نماییم. در همین راستا مقام معظم رهبری فرمودند که « ما هنوز از بعضی از تئوری هایی که صد سال پیش ارائه و رد شده است به عنوان علم روز در کشور خود بهره می گیریم». و نکته ی سوم هم بومی سازی است.« مایکن تونداو» امریکایی در کتاب خود به نام توسعه اقتصادی جهان سوم که راجع به کشور های در حال توسعه و جهان سومی مانند کشور ما(که ما به این تقسیم بندی معتقد نیستیم) بحث کرده است و مطرح می کند که «مدل هایی که ما غربی ها برای شرایط و جامعه ی خود تولید کرده ایم در کشورهای شان که شرایط آن ها کاملا با ما متفاوت است اجرا می کنند و در نهایت نیز نتیجه عکس می گیرند». یعنی حتی بومی سازی هم نمی کنیم.

جذب اساتید در مسیری امیدبخش

نکته ی دیگر مساله ی جذب اساتید است. سیر جذبی که در دانشگاه ها که طی شش هفت سال اخیر صورت گرفت؛ می تواند امید بخشی را برای ادامه ی این  مسیر دو چندان کند. اگر هیات های جذب -که کار جذب اساتید جوان به دست این هیات های جذب صورت می گیرد- درست عمل کنند می تواند حرکت خوبی باشد که در سال های اخیر صورت گرفت. اما به شرط آن که این حرکت در دولت جدید ابتر نماند و موانعی در این راه ایجاد نشود که مسیر را منحرف سازد.

 این که گفته شود: می بایست از داخل دانشگاه گروه های مسئولیت جذب را بر عهده بگیرند؛ دچار اشکالات جدی خواهد بود. یکی از اشکالات آن می تواند این باشد که تضمینی برای شکل گیری تفکرات متحولانه  از خروجی این هیئت ها وجود ندارد.اگر فرایند جذب به صورت متمرکز صورت گیرد و با توجه به ایده های که رهبرمعظم انقلاب پیرامون جذب اساتید مطرح فرمودند مانند چند سال اخیر توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی هدایت شود امید آن خواهد بود که اتفاقات خوش آیند و مبارکی در مساله ی تحول در علوم رخ دهد.

ارسال دیدگاه:

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">