‪Google+‬‏
سخن گفتن از اقتصاد مقاومتی و لیبرال عمل کردن مصداق نفاق است :: ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57 ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57

ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57




چه چیزی ما را واداشته است که به سمت مدلی بومی تحت عنوان اقتصاد مقاومتی حرکت کنیم؟
اقتصاد مقاومتی فی الواقع یک اقدام تاکتیکی و موضعی نسبت به شرایط روز کشور نیست .فراتر از استراتژی است . یعنی بینش است . یک نوع نگرش و تلقی است . نظام اقتصادی کشور ما متاثر باید از نظام سیاسی – ارزشی ما متاثر باشد. اقتصاد مقاومتی در حقیقت نظام تصمیم گیر ، سیاست گذار ، برنامه ریز و قانون گذار .
 به بیان ساده مقام معظم رهبری، دولت، مجلس و تمام نهادهای حاکمیتی دست اندر کار را دارند متوجه می کنند که ما در یک فضای خاص اقتصادی با دنیای سلطه روبه رو هستیم .
به بیان دیگر باید اشاره کنم که تضادهای ماهوی که نظام سلطه جهانی و در راس آن امریکا با نظام جمهوری اسلامی دارد  ریشه در دو حوزه داره . یک حوزه ی ایدئولوژی و اعتقادی. یعنی نفی دو اردوگاه حاکم و مسلط سلطه جهانی یعنی شرق و غرب و فرمایش شان این بود که نه شرقی و نه غربی !  وطرح الگوی جدیدی به نام جمهوری اسلامی . بنابراین ما در یک تضاد ماهوی با دنیای سلطه هستیم در بعد اعتقادی و ایدئولوژیک و تاکیدات و فرمایشات مقام معظم رهبری هم این هست که بحث هایی مثل انرژی هسته ای و حقوق بشر و قس علی ذلک که این ها یک محمل های موردی است که هرکدام را رفع کنید ، چون این تضاد اساسی هنوز وجود دارد، مسائل دیگر مطرح می شود.
دومین حوزه تضاد با دنیای سلطه راجع به منافع آن است. یعنی ایرانی که در اختیار آنها بود و تسلط آنها بر مقدرات اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و ... مردم در دست امریکا و انگلیس بود و در کنار آن معادن ، ذخایر ، اقتصاد کشور و همه چیز در اختیار بود . حتی شاه و سردمداران رژیم گذشته در خاطرات خودشان ، آمریکایی ها در خاطرات و مکتوبات خودشان این را به کرات ذکر کرده بودند که تصرف کامل بر ایران داشتند و آن ها هم دست نشانده ی رژیم آمریکا بودند . این ها همه مستنداتی است به زبان خود این حضرات . بنابراین پس از انقلاب منافع شان هم قطع شده است .
این تضاد را در حوزه های مختلف این ها دنبال کردند . از براندازی نظام گرفته ، تلاش برای کودتا گرفته ، ناامنی های ملی گرفته ، تجزیه طلبی ایران در همان شروع انقلاب گرفته ، جریانات تروریستی را حاکم کردن ، منافقین و جریانات چپ ، عملیات مشخص نظامی از طریق صدام یعنی تحمیل جنگ هشت ساله .
این تضادها قطعا به خاطر آن دلایلی که اشاره کردم حاکم و جاری است و این خام خیالی و خوش باوری است که در نظام تصمیم گیری و سیاست گذاری پیش می آید که ما مثلا یک رابطه ی دوستانه و عاری از هر نوع بغض دنیای سلطه نسبت به خودمان داشته باشیم.
از همین منظر، نگاه ما به ظرفیت های خارج از کشور در اقتصاد مقاومتی چگونه باید باشد؟
مفهوم اقتصاد مقاومتی این نیست که ما در یک گارد بسته برویم و در قالب انزوا بخواهیم حرکت کنیم . جمهوری اسلامی ادعای جهان شمولی دارد و هدفش ترویج اسلام ، فتح قله ها و سنگرهاست که حضرت امام در وصیت نامه شان به آن اشاره کرده اند .  بنابراین با چنین مختصاتی ما می خواهیم پویا باشیم یعنی اقتصاد مقاومتی مفهمومش این است که ما یک اقتصاد رها شده و با ادبیات متعارف اقتصاد امروز دنیا که واقعی هم نیست و اسمش را هم رقابتی گذاشته ، چون نئولیبرالیست اقتصادی حاکم بر دنیا مفهومش از نظر تئوریک و نه در واقعیت این است که یک اقتصادی بر مبنای رقابت و استفاده از مزیت هایی که هر کشوری دارد به فعالیت ها و تعامل های اقتصادی و مناسبات می پردازد و رقابت اساس تحول این حرکت است با انگیزه حداکثر کردن منافع و سود .

اما آیا اقتصاد سرمایه داری در عمل هم همین نظریات را محقق می کند ؟
در عمل وقتی شما در آمریکا و اروپا نگاه می کنید بین شرکت های کوچک از طریق شرکت های بزرگ و چند ملیتی یک تقابل های نامرئی وجود دارد یعنی از کوچک ترین غفلت حریف شان استفاده می کنند و آن را از میدان به در می کنند و خودشان به سمت نوعی تسلی یا انحصار بروند . الان مثلا شما دوتا شرکت ماکروسافت و اپل دارید . شما به دو سه دهه قبل بر گردید می بینید یک مجموعه ای از شرکت های متعدد در این عرضه بودند درحالی که همه ی این ها دائما هضم شدند ادغام شدند ، بلعیده شدند حتی این دوتا در آینده ممکن است باز به نفع ماکروسافت آن یکی ادغام بشود .
از این رو رقابت در دل خودش یک تقابل هم دارد که این تقابل در شکل های دیگرش می شود تعارض و تهاجم . البته قواعد ظاهری نظام اقتصادی جهانی سعی میکند به ظاهر این تعارض ها وتقابل ها را بروز بیرونی ندهد یعنی واقعیت های نظام اقتصادی جهانی این است که از میان به در کردن رقیب از روش هایی مثل دامپینگ و برای این قوانین قوی ضد دامپینگ مثلا در اروپا حاکم است همه دال بر چنین تقابل نانوشته ای است .
اما همین اقتصاد سرمایه داری در رابطه با نظام جمهوری اسلامی بر خلاف شعارهای نظری اش، تقابل را از همان ابتدا شروع کرد. آن هم با بلوکه کردن دارایی ها ، با تحریم هایی که از ابتدای انقلاب مطرح شد و مسائل مختلفی که بعدا به صورت تحریم های جدید از زمان داماتو شروع شد . بنابراین فهم این نکته که ما در یک شرایط تقابل وجود داریم این مهم است .
پس شما اقتصاد مقاومتی را موضعی در برابر همین تقابل حق و باطل  در نظر می گیرید؟
بله. در این یک ماه گذشته خبرنگار واشنگتن پست و نیویورک تایمز در مصاحبه ای از من پرسیدند اقتصاد مقاومتی یعنی چه ؟ من برای شان ساده تشریح کردم که اقتصاد مقاومتی یعنی تقابلی که دنیای طرف مقابل ما آمریکا ، اروپا و بعضی از کشورها دارند که به خاطر فزون خواهی شان پیش آمده است . بعد اشاره کردم که این بحثی که مقام معظم رهبری مطرح کردند مفهومش این است که ما می خواهیم یک حضور پر رنگ و فعال در اقتصاد جهانی داشته باشیم . مدل ما انزوا نیست . اما در این حضور پر رنگ و فعال باید بدانیم که اگر هم نقطع ضعفی داشته باشیم و غفلتی کنیم طرف  مقابل حداکثر استفاده را می کند و میدان را به اصطلاح تعارض بیشتر برایش ایجاد می کنیم ، جریحش می کنیم ، به طمع اش می اندازیم اگر غفلت کنیم . یعنی ضعف ما او را به طمع می اندازد که از همان زاویه بیاید . کما اینکه نظام سلطه در این چند سال گذشته تمام تاکیداتش را به خاطر همان جریان فشار در آمریکا –صهیونیست- روی حوزه نظامی برده بود . خب این بالعکس ما را مقاوم کرد . من این ها را به همین خبرنگار گفتم که فشارهای تهدید آمیز نظامی شان باعث شد که ایران به تعبیر خود این ها یکی از قوی ترین قدرت دفاعی بازدارنده داره که همین دشمن را از تهدیدات نا امید می کند .
چرا تاکنون که بیش از سی سال از انقلاب گذشته است، به دنبال تحقق این مدل اقتصاد بومی نرفته ایم؟
متاسفانه غفلت نظام تصمیم گیر و سیاست گذاری و برنامه ریزی ما مخصوصا دولت های ما در ده سال گذشته مجلس و دولت – که من خودم در مجلس هفتم بودم و شاهد همین غفلت ها بودم – باعث شد که ما نقاط آسیب پذیرمان را نه تنها ترمیم نکنیم بر خلاف فرمایشات حضرت امام ، قانون اساسی و تاکیدات مقام معظم رهبری اقتصاد را نفتی تر کردیم .  در سال 1374 من یادم هست که فرمانی مقام معظم رهبری به دولت وقت – زمان سازندگی- دادند تحت عنوان تبیین سیاست های بلند مدت بدون اتکا به نفت . از همان ابتدا نگاه می کنیم می بینیم سه چهارتا دولت آمده اند با تابلوهای سیاسی مختلف . یک شان سازندگی ، یکی شان اصلاحات ، یک شان مهرورزی و این آخری هم تدبیر و امید . نگاه می کنی با اینکه تابلوها و سلایق سیاسی فرق می کند اما کارکردهای اقتصادی شان متاسفانه در وابستگی به نفت است . هر دولتی نسبت به دولت قبل رکورد شکانده است . نگرانی برای این هست که دولت یازدهم اگر چه برای قضاوت زود است اما این هم رکورد بعدی را بشکند . مثلا بودجه 93 دولت نزدیک به 70درصد به نفت وابسته است .
ما سی و چهار سال است که تجربه تحریم داریم . به فرمایش حضرت امام (ره) ما فرزندان رمضانیم.  یعنی تجربه ملت در این زمینه بالا بود . ولی چی شد که تحریم ها اثر کرد ؟ ما شل گرفتیم ! کوتاهی و خام خیالی کردیم . محدود نگری کردیم . ساده انگاری کردیم . حتی در ادبیات گفتیم یک کاغذ پاره است شاید برای تلطیف روانی بد نبود ولی متاسفانه آن را باور کردیم . در تصمیم گیری هم کاری نکردیم یعنی اجازه دادیم آنها همین طوری وابستگی ما به نفت را ببرند بالا و ما هم هیچ تمهیداتی نکنیم در غذا و خواروبار و قس علی هذا . بنابراین ما در این چند سال گذشته ورزشکار ما که قوه ی مجریه بود و در کنارش قوه ی مقننه مثل یک ورزشکاری که با گارد باز رفت داخل صحنه و چپ و راست خورد . تحریم نفتی ، تحریم پولی و تحریم فلان . این قدرت آن حریف نبود که ضربه زد . این گارد باز ما بود که به اصطلاح این شرایط را ایجاد کرد .
البته برخی اعتقاد دارند هر کشوری به مثابه یک دروازه رو به جهان باید بتواند روابط خود راطوری تنظیم کند که نیازی به بستن گارد نباشد. لذا کافی است رابطه سیاسی مان را با جهان درست کنیم تا مشکلات حل شوند.
این حرف بی ربط است . از نظر علمی و تجربی . کسی این حرف را می زند که منطق اقتصادی جهانی را نمیداند . اطلاع تجربی ندارد . امروزه بحث خودکفایی مطلق را کسی تایید نمی کند . امروز اقتصاد جهان بنا به تجربه خودکفایی و خود اتکایی را در حوزه های تهدیدزا در دستور کارش قرار داده است. یعنی چه ؟ یعنی مثلا آمریکایی که شما الان می بینید یکی از دلایلی که به عراق حمله کرد یکی از به اصطلاح ترک تازی هایی که در حوزه انرژی می کند حرفش این است که منافع ملی آمریکا به خطر می افتد اگر انرژی مورد نیازش دست دیگران باشد . پس خودکفایی را از طریق سیاسی و گذاشتن حکومت های دست نشانده و مداخلات  ایجاد می کند و آن هم در وقیح ترین حالتش که می داند برایش هم هزینه دارد.
مثلا نفت که در سال 1353 – جنگ اعراب و اسرائیل – گران شد بلافاصله آمریکا و اروپا به سمت جایگزین برای نفت حرکت کردند و سبد انرژی تعریف شد که در آن اتمی بود ، انرژی گازی بود ، انرژی باد بود و سایر شقوق انرژی خورشیدی بود و ... و امروزه به این سبد انرژی رسیدند ولی منتهی چون نفت هنوز به شدت ارزان است و تسلط شان روی حوزه ها هست کماکان از نفت ، ارزان استفاده می کنند . ولی اگر یک موقعی نفت تمام بشود یا بنابر شرایطی مسئله ای پیش بیاید اینگونه نیست که مشکل بحران انرژی دارند . اما روی منافع و سود ملی شان تاثیر میگذارد چون از نفت فقط استفاده برای حامل های انرژی نمی کنند .
یا مثلا در همین تحریم ها می بینید که خیلی از کشورها مثل عربستان برای مقابله با ایران بارها اشاره کرده بودند که قیمت نفت را ارزان تر می دهند به شرط آنکه از ایران نخرند . آن سهم ایران را پر میکند . اما خیلی از کشورهای غربی به خاطر اینکه خودشان را فقط وابسته به عربستان نکرده باشند سعی می کردند که در هر حالتی از ایران یک سهمی داشته باشند که این فشارهای آخر آمریکا باز خیلی شدید شد که میزان را کاهش داد ولی قطع مطلق نکرد . خیلی از این ها با وابسته از ایران می خرند . یعنی کماکان به صورت دلال در شبکه آمدند که به ظاهر عنوان کنند که مثلا ما نمی خریم .
جناب دکتر! در بند 6 ابلاغیه سیاست های اقتصاد مقاومتی به کاهش وابستگی به کشورهای خارجی از طریق تاکید بر تولید داخلی اقلام استراتژیک اشاره شده. چگونه باید این هدف را محقق نمود؟
اقتصاد مقاومتی در یک کلمه مفهومش کاهش وابستگی های تهدید زاست . تهدیدزا در اقلام حوزه استراتژیک . مثلا در حوزه ی درآمد ملی ما به نفت  وابسته ایم . این وابستگی به نفت آن هم خام فروشی میشود تهدید . در اقلام مثلا غذایی ما سبد غذایی ایران و خاورمیانه نان است که حرف اول را می زند . جنوب شرقی آسیا برنج ، آمریکای لاتین ذرت و اروپا در غذای شان بیشتر چیپس و سیب زمینی است . بنابراین ما باید در مورد گندم به عنوان یک کالای استراتژیک به سمت خودکفایی و خود اتکایی بریم . یعنی بیش از 80 درصد را حداقل خودمان تولید کنیم . اگر سراغ واردات برویم آسیب پذیر می شویم . یعنی طرف مقابل ما از گندم ، غذا و دارو به ما فشار می آورد که البته آورده است. پس مفهوم اقتصاد مقاومتی یک تعریف شفاف و ساده اش کاهش وابستگی های تهدیدزاست در حوزه های استراتژیک . استراتژیک هم در هر دولتی ، نظامی و رژیمی کشوری به کشور دیگه ای فرق می کند مثلا گندم برای ما استراتژیک است برای جنوب شرقی آسیا اصلا نیست .
آقای دکتر ! همانطور که خود حضرتعالی فرمودید اقتصاد یک الگوی اقتصادی بومی و ملی است . با توجه به این تاکید آیا می شود توقع داشت با نگاه های چپ و راست (سوسیالیستی و لیبرال) بخواهیم این سیاست ها را پیاده کنیم ؟ به تعبیر دیگر آیا اصلا باور به اقتصاد بومی اسلامی در دولت وجود دارد؟
اگر شما توجه کرده باشید ، فرمایشات مقام معظم رهبری تعابیر و ابعاد مختلفی دارد. کسانی که معتقد به نظام ، ولایت و آرمانی و ارزشی فکر می کنند به خاطر جایگاه ایشان به عنوان ولی فقیه یک نوع اطاعت و تمکین دارند . کسانی که این نگرش ها را ندارند و بعضا منصف هستند، ایشان را به عنوان استراتژیست نظام و در حقیقت کسی که جهت گیری ها و اولویت ها را نشان می دهد، طبق ظرفیت قانون اساسی قبول دارند. اما یک سری مثل غرب زده ها با  انحراف و عدم اطلاعی که دارند تفسیرهای دیگری می کنند . اما خیلی ها حرف شان این است که مقام معظم رهبری صحبت های زیادی کردند آنچه که گفتند در عمل یک چیز دیگری شده ؛ این دولت ها پس چه کار دارند می کنند ؟ این واقعیتی است که پاسخش این است که ایشان در مقام استراتژیست اولویت ها ، نیازها و ضرورت ها را تعیین می کنند و این نظام اجرایی و قانون گذاری است که متناسب با آن باید فی الواقع آن را عملیاتی و اجرایی کند . در صحبت های اخیر درباره اقتصاد مقاومتی، ایشان حتی تا جزئیات هم داخل شدند یعنی اتمام حجت و رفع بهانه و عذر را درآوردند و الزمات و اجرا ، فرهنگ سازی و مشارکت مردم را ، همه را بعد هم زمان بندی که باید در این مقطع این کار را بکنید اطلاع رسانی کنید . وحتی نظارت و پیگیری که خود ایشان هم تشکیلات شان را به عنوان یکی از ناظرین مطرح کردند . بنابراین مجموع این مسائل نشان می دهد که مشکلات پیش آمده در عدم تحقق خیلی از جاها به اعتقاد من یا عدم باور و عدم درک است موقعی که ایشان جهاد اقتصادی را می گویند یعنی حوزه اقتصاد مهم است . جهاد هم یعنی آهنگ حرکت باید تغییر کند . جهاد یعنی یک وجه الهی دادن به کار ، سخت کوشی ، خستگی ناپذیری و ارزشی نگاه کردن . ولی شما نگاه می کنید متاسفانه در آن مقطع دولت دهم تعبیرش آن است که ما از اول جهادی هستیم و از اول آهنگ مان خوب بود در حالی که ایراد بر این بوده که آهنگ حرکت نمی تواند ما را به هدف های مان برساند باید تغییر کند . ضمن اینکه بالاخره دولت ها تلاش کردند . تلاش شان نفی نمی شد بلکه آهنگ و نوع حرکت شان جای بحث داشت . از این رو خوشبینانه اش این است که عدم باور و عدم درک وجود دارد . صحیح تر از آن عدم باور است . یعنی باور ندارند که این بدترین حالت است یعنی حالت نفاق هم ایجاد می شود . شما باور نداری تایید می کنی بعد یک کار دیگری می کنی .
از نظر شما چه موانع عمده ای  در راه تحقق سیاست های اقتصاد مقاومتی دیده می شود؟
یک وقت است که مسئولین توان این کار را ندارند و به اصطلاح عامیانه، کننده کار نیستند ولی  باز خودشان را در صحنه نگه می دارند . این یکی از موانع است. اما  بدترین حالت عدم باور است که شما اشاره کردید. شما می توانید بگویید من اقتصاد مقاومتی را قبول ندارم یا اصلا لیبرال هستم  و دلیل و استدلال خود را عرضه کنید و بعد که می بینید نمی پذیرند از صحنه بروید و بگویید من به این روش مثلا اداره نمی کنم .اما این که اعتقاد و عمل لیبرال داشته باشید اما در مقام سخن دم از بیانات رهبری بزنید، این می شود نفاق .
در بند 16 سیاست های اقتصاد مقاومتی به صرفه جویی در هزینه های عمومی کشور و تحول در ساختارها اشاره گردیده است. با توجه به این، ممکن است برخی اقتصاد مقاومتی را با اقتصاد ریاضتی یکی بدانند . شما تفاوت اساسی اقتصاد مقاومتی  و ریاضتی را در چه می دانید؟
اقتصاد مقاومتی با اقتصاد ریاضتی  یا اقتصاد شرایط بحرانی و جنگی فرق می کند . اقتصاد ریاضتی و بحرانی نوعی تاکتیک محسوب می شود. یعنی در یک شرایط خاص شما این کار را می کنید ولی اقتصاد مقاومتی مفهومش این است که تا زمانی که نظام جمهوری اسلامی اسلامی هست و از یک طرف دنیای سلطه ای به سرکردگی آمریکا وجود دارد ما باید نقاط آسیب پذیر خودمان را مقاوم کنیم ما باید هوشیار باشیم که وابستگی های تهدید زا نداشته باشیم که طرف مقابل را جریح کند که اتفاقاتی که الان در اقتصاد ایران هستیم برای مان پیش بیاورد . درآمدهای مان را بلوکه کند بعد قطره چکان چهار میلیارد دلار آن هم به عنوان دستاورد دولت بدهد بعد آن هم مرحله ای پرداخت کند فضای عمومی را مشوش کند که ریشه مشکلات با این تزریقات حل می شود و امثالهم .
بنابراین اقتصاد ریاضتی اولا یک اقدام تاکتیکی برای دولت هایی است که مشکلات مالی ، منابع و ... پیدا می کنند و با بودجه های انقباضی خودشان بعضی از خدمات را می آورند پایین . بعضی از پرداخت ها را به اقشار مختلف مخصوصا آسیب پذیرشان را ممکن است کاهش بدهند متعاقبا ممکن است مالیات ها را افزایش بدهند و اصطلاحا طرح کمربندها را سفت ببندید را اجرا کنند یعنی سطح رفاه را کمی کاهش بدهند در سیاست پولی ، بودجه ای و ... . در حالی که بحث اقتصاد مقاومتی ریاضتی نیست . حالا ممکن است در یک شرایط ما مثل زمان جنگ یک سهمیه بندی داشته باشیم که آن یک عمل تاکتیکی است . اصل اقتصاد مقاومتی مفهمومش این نیست ولی ممکن است اقتصاد ایران در یک شرایطی بالاخره اقتصاد و بحران ها در دنیا اینگونه نیست که کشوری بگوید مبتلا نمی شوم . خود آمریکا دو سه بحران سنگین داشت . سال 1929 که اصلا بنیان اقتصادی اش دچار تحول شد وآثار ناگوار اجتماعی داشت . اصلا در اروپا  این بحران جنگی جهانی به راه انداخت و یا همین بحران های اخیر 2002 و 2007  که رکودش هنوز هست . بنابراین تفاوتش معنی دار است .
مجلس به طور خاص چقدر در تحقق این سیاست نقش دارد و چه اقداماتی را فی الحال در دستور کار خودش دارد ؟
به فرموده ی حضرت امام ، مجلس راس امور است . تجربه ی من در مجلس هم نشان داد که این جایگاه را دارد . اگرچه متاسفانه خیلی عدول کرده است . من یک بار در صحبتی اعتراض آمیز اشاره کردم که ما بالاخره نفهمیدیم مجلس در راس امور است یا تحت امور است ؟ یعنی دولتی که با فشار منویاتش را اجرا می کند یا این مجلسی که به اصطلاح عصاره ی فضایل مردم اگر باشد جایگاهش متفاوت است . البته هم مجلس از جایگاهش انحراف دارد و هم تمنای دولت ها برای فزون خواهی شان یک پدیده ی شناخته شده است اگر مجلس مسئولانه برخورد بکند در وهله اول باید سلامت مالی وزرا و نیز توانی آن ها احراز شود. متعاقبا بودجه برنامه عملیاتی دولت چه سالانه و چه برنامه پنج ساله پیشنهاد می شود و این مجلس است که بررسی می کند و آن را قانون و لازم الاجرا می کند. از این رو چنین ظرفیت هایی که ما شاهد هستیم قطعا اگر این مجلس در جایگاه خودش باشد این منابع را که تخصیص داده با روش های نظارتی و کنترلی دیوان محاسبات ، کمیسیون ها و ... بر نحوه ی اجرای آن نظارت می نماید. بله اگر مجلسی با این مختصات را بگوییم قطعا تاثیر جدی دارد.

ارسال دیدگاه:

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">