حرکت به سوی کارآفرینی و مشارکت همه جانبه
تعریف و نحوه توسعه فرهنگ کارآفرینی در کشور
کار آفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق ایجاد یک کسب و کار با بسیج منابع که همراه با مخاطره مالی ، اجتماعی و حیثیتی است محصول و یا خدمتی جدید عرضه می کند.
بنا به تعریف فوق به طور کلی یک کار آفرین چهار ویژگی دارد:1- کارآفرین دارای فکر و ایده جدید است. 2-کارآفرین در پی ایجاد کسب و کار از طریق ایجاد منابع و تشکیل تیم است. 3-کارآفرین ریسک پذیر است و مخاطرات گسترده ای را تحمل می کند. 4- کارآفرین نتیجه کار خود را در بازار می بیند.
کارآفرینی به عنوان فرآیندی که می تواند ویژگی شخصی در فرد و یا ویژگی سازمانی در یک شرکت متجلی شود ، از ضرورت های نظام های اقتصادی است. جهت ایجاد و توسعه فرهنگ کارآفرینی مجموعه عواملی باید به کار گرفته شود که عبارتند از:
1-فرهنگ کسب و کار : برای ترویج فرهنگ کسب و کار در جامعه ، فرد می بایست از دوران کودکی تا زمان ورود به نهادهای کسب و کار ، اطلاعات، آگاهی ها و آموزش های لازم را در خانواده کسب کند و با فرهنگ و محیط کسب و کار را آشنا شود. حساس شدن فرد نسبت به انواع کسب و کار از کودکی ، منجر به ایجاد فرهنگ کسب و کار در جامعه می گردد.
2-فرهنگ کارآفرینانه : علاوه بر فرهنگ کسب وکار، باید فرهنگ کارآفرینی با آن چه گاهی از آن تعبیر به نگاه یا نگرش کارآفرینانه می شود نیز در جامعه ترویج شود. افراد باید بتوانند ویژگی های لازم برای ایفای نقش به عنوان کارآفرین را درآینده کسب کند.در این مورد نقش مدرسه ، دانشگاه و نهادهای تعلیم و تربیت و رسانه ها بسیار حائز اهمیت است.
3-مهارت های کسب وکار : مهارت هایی که فرد برای ایفای نقش موثر در محیط کسب و کار لازم دارد عبارتند از تسلط به زبان کسب و کار،آشنایی در زمینه تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، مهارت های مدیریتی ، مهارت های بازاریابی و دانش مالی و اقتصادی. این مهارت ها فرد را قادر به راه اندازی کسب و کار در محیط پر چالش .
4-سیاستگذاری صحیح و مناسب:
سیاستگذاری صحیح و مناسب از سوی نهادهای متولی می تواند در ایجاد فرهنگ کسب و کار و کارآفرینی نیز در کسب مهارت های لازم برای ورود موثر به محیط کسب و کار توسط افراد جامعه موثر واقع شود و در نهایت نیز بهره برداری مناسبی از بذر رشدیافته فعلی را نصیب جامعه کند. دولت باید برنامه کامل و جامعی برای استفاده از نیروهایی که آمادگی قابل قبولی برای ورود به بازار کسب و کار طی سالیان قبل کسب کرده اند، داشته باشد.در این جا نقش نهاد های سیاستگذار بسیار مهم است.
به طور کلی می توان از هفت نهاد عمده تاثیر گذار در ترویج و توسعه کارآفرینی در کشور نام برد.
نقش دانشگاه در توسعه و ترویج کارآفرینی
ما در عصری زندگی می کنیم که برای تولید هر محصول یا ارائه خدمات به جامعه، به دانش و مهارت بالایی نیاز است. چنان چه نگاهی به محصولات و خدماتی که به بازارهای جهانی ارائه می شوند داشته باشیم، متوجه می شویم که کالاها و خدمات موجود در سطح دنیا توسط سازمان ها و شرکت هایی تولید می شود که کارکنان آنان تحصیلات و دانش تخصصی بالایی دارند. به خاطر ارتباط عمیق بین دانش و محصول، بعضی از دانشگاه های معروف و معتبر دنیا مهم ترین و بزرگترین افتخارشان را ایجاد نوآوری در کالا و یا تولید محصولات می دانند. برای مثال دانشگاه پلی تکنیک ایالات متحده در صفحه اول سایت خود با افتخار از نوآوران این دانشگاه که در سطح جهانی اقدام به نوآوری نموده اند، یاد کرده و 30 مورد از اختراعات آن ها را با افتخار معرفی نموده است.
نقش و کارکرد سنتی دانشگاه ها انتقال دانش است. اما این روزه این نقش کمرنگ تر شده و به جای آن از دانشگاه انتظار می رود، با محیط خود ارتباط بیشتری داشته باشند و خدمات و محصولات نوینی را به جامعه ارائه دهند و از این طریق سطح رفاه مردم را بالا ببرند و ارزش افزوده ایجاد کنند.در عصر حاضر باوجود پدیده جهانی شدن از یک سو و تحریم های اقتصادی، علمی و فناورانه از سوی کشورهای استعمارگر از سوی دیگر، چاره ای جز تولید دانش و فناوری با کیفیت بالا در سطح جهانی نداریم. کارآفرینی فرآیندی است که در آن از دانش موجود می توان به تولید فناوری، محصول و خدمات جدید رسید و حتی آن ها را در سطح جهانی تولید کرد و از وابستگی به اقتصاد دیگر کشورها پرهیز نمود.
فرهنگ جهاد و دفاع مقدس، نمونه کامل خلاقیت و کارآفرینی
دفاع مقدس گنجینه ای برای الگوی گیری نسل جوان است. هرچند واقعا نمی دانم دیگر چه قدر می توان به اخلاص و عظمت کار آن روزها نزدیک شد. فقط برای نمونه کافی است نگاهی سبک مدیریت شهید احمد کاظمی را در دفاع مقدس بیاندازیم.
من در عملیات کربلای ۴ و ۵ توفیق قائم مقامی لشکر ۸ نجف را به دست آوردم و در کنار او خیلی چیزها یاد گرفتم.
احمد اعجوبهای در عالم خلاقیت بود. از هیچ چیز به سادگی نمیگذشت از نیروهایش از حداقل آسایش و راحتیشان، از غنایم از فرصتها از رفاقتها و.... و همه اینها را در راه هدفش به کار میگرفت. هرگز از نیروهایش غافل نمیشد. همینکه امروز در کتابهای مدیریتی میخوانیمش: «حفظ و نگهداری منابع انسانی.»
هیچ چیز از نگاه ریزبینش دور نمیماند. در تمام بازدیدهایی که با او داشتم، همه جزییّات را به دقّت از نظر میگذراند تا مبادا چیزی که امکان بهرهبرداری دارد از دیدش مخفی بماند. حتّی صداها را به دقّت گوش میداد. برای حفظ نیروهایش همیشه گوشش به نواخت خمپارهها تیز میشد که مبادا زمان سکوت توپخانه را از دست بدهد. در شناخت استعدادها و پرورششان بسیار توانمند بود و با همین نگاه مدبّرانه و تحلیلگر فرماندهی لشکری خط شکن را با مهارت تمام به سرانجام میرسانید.
چندین رئیس ستاد در لشکر هشت نجف اشرف تعویض شد، آخرینشان جوانی بود اربابی نام که ثمرهٔ تلاش احمد بود. بیست و یکی دو سال داشت و بسیار مستعد. آنقدر بال و پر داد و شکوفایش کرد تا به ریاست ستاد رساندش. حفظ و ارتقای نیروی انسانی دغدغه همیشگی او بود حتّی مطالبی را که برای آموزش نیروهایش ضروری میدانست خودش مینوشت و جزوه میکرد و در اختیار نیروهایش قرار میداد.برخی چنان از جنگ سخن گفتهاند که گویی جنگ باری به هر جهت و اتفاقی گذشته، بیهیچ دانش و مهارتی. دفاع مقدس مرهون تفکّر خلاق نیروهای جوان، نخبه، عاشق و مستعدّی بود که با نگاه امامشان، راه سعادت را برگزیدند؛ چونان یاران امام حسین (ع).
معروف بود که احمد نفربرهای غنیمتی را زیر خاک پنهان میکند! یادم هست تا مدتها اجازه دیدن اسلحهخانه و ماشینهای لشکر را به من هم نمیداد. پس از مدتها که به تأییدش اسلحهخانه را ـ که در مجموعه ورزشی شهید چمران اهواز بود ـ دیدم جا خوردم. همه اسلحهها مرتّب، گریس خورده و منظم. ماشینها و سایر تجهیزات هم به همین منوال. احمد با تیزهوشی، همه قطعات تانک معیوب را به اصفهان برد و به مهندسین ذوب آهن نشان داد. از آنجایی که فن آوری به کار رفته در ذوب آهن روسی بود، از ظرفیتهای آنها برای ساخت و طراحی قطعات یدکی بهره برد. همین موضوع، کلید طراحی مهندسی و ساخت قطعات در جنگ بود و بدین ترتیب، یگان زرهی به دست احمد شکل گرفت و بالنده شد. حتی به یاد دارم برای نخستین بار کارگاه ساخت قسمتی از قطعات تویوتا لندکروز را با کمک بچههای فنی اصفهان در محوطه کنونی دانشگاه شهید چمران اهواز به راه انداخت. همین جرقه در ذهن مهندسین حالا به خودکفایی در ساخت و تولید برخی قطعات در صنایع مختلف منجر شده است. یکی از وجوه شخصیت احمد الگو بودنش در مدیریت کارآفرینانه است، هنوز آثار مدیریتش از سبک ویژهٔ رهبری و تصمیمگیری و طرحریزی و تحلیلگری و سازماندهیِ دقیق منابع و سرعت و دقّتش در تصمیمگیری، باقی و نمایان است.
از این نمونه ها در دفاع مقدس زیاد است. به عنوان نمونه ای دیگر شهید سردارعلی هاشمی و هم رزمانشان پدید آورنده دست آوردهای خلاقانه ای همچون پایه گذاری اولین کارگاه تحقیق و توسعه (نمونه سازی تجهیزات دریایی) در منطقه هورالعظیم، ساخت اولین تجهیزات تسلیحاتی قابل کاربرد در آب ،ساخت اولین بلدوزر دوزیست (قابلیت استفاده در آب و خاک)، ساخت اولین نمونه قایق های جدید، پل های نفر رو، پل های خیبری و مجموعا توانمندسازی دفاعی بخشی از نیروی دریایی سپاه و تبدیل محدودیت ها به فرصت بودند.
امروزه کارآفرینی صرفاً ایجاد شغل محسوب نمیشود. جوهره کارآفرینی، نوآوریِ فردِ تصمیمگیر در رأس سازمان است. حالا که در ادبیات کارآفرینی مطالعاتی دارم و به آن زمان نگاه میکنم، میبینم نمونهٔ عینی کارآفرینان موفق را آن روزها پیشِ چشم داشتهام و حالا که نیازمان به او دو چندان است، الگوی عملی در دسترسم نیست.
نقش بسیج دانشجویی ، آن چه انتظار می رود...
من نمی دانم بسیج دانشجویی امروز، چه تعریفی از عنوان بسیجی دارند. حداقل به نظر من نگاه مسئولین شان در سالهای گذشته نگاه چندان درستی نبوده. زمان ما، تعریف بسیجی یک عنصر ایثارگر شهادت طلب دلبسته نظام و ولایت بود. شاید امروزه بچه های ما دچار شعارزدگی شده و از عمل دورمانده اند. دانشجویان بسیجی ما امروز باید به جای حرف زدن به دنبال عمل بروند. هر چند کار سخت است، اما همان روحیه ایثار این را می طلبد که در این راه از خود هزینه کنند. به نظر من دانشجویان ما باید هسته های دانش بنیان را در سراسر کشور در دست گرفته و فعال کنند. به دنبال ایجاد کار برای خود و دیگران باشند. این که بخواهند بنشینند تا دیگران اقتصاد مقاومتی را تحقق ببخشند ، چاره ی کار نیست. امید به مسئولین در این زمینه نیست.تنها نسل جوان است که می توان برای تحقق سخنان مظلوم مانده رهبری از آنان انتظار داشت.
ارسال دیدگاه: