‪Google+‬‏
راهبرد مطبوعاتی پروتکل‌های صهیونیسم! :: ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57 ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57

ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57




راهبرد مطبوعاتی پروتکل‌های صهیونیسم!

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۲ ق.ظ

چرا توجه به رسانه در فعالیتهای دانشجویی فوق مهم است؟

علی خضریان

از زمان آغاز گفتمان ارتباط میان رسانهها و توسعه- یعنی پایان جنگ جهانی دوم- بیش از نیم قرن میگذرد. در این مدت، نظریه پردازان و اندیشمندان عرصه ارتباطات دیدگاههای متفاوت و گهگاه متضادی ارائه دادهاند. برخی چون «مک لوهان» واضع دهکده جهانی، منشأ تحول در جوامع را رشد و گسترش رسانهها و به عکس برخی از نظریه پردازان نو اندیش عصر جدید، رسانهها را محصول و نتیجه توسعه میدانند. در این بین عده ای نیز معتقدند رسانهها میتوانند هم محرک توسعه باشند و هم نتیجه آن. این عده بر این باورند که اگر به وجه منفی این نظریه توجه شود، رسانههای کشورهای توسعه نیافته و حتی در حال توسعه میتوانند هم باعث تشدید توسعه نیافتگی باشند و هم نتیجه آن.

به هر صورت آنچه مهم است اینکه در قرن بیستم با تحولاتی که در جهت تثبیت جهان پست مدرن به وقوع پیوسته است درخواهیم یافت رسانه جایگاه ویژه ای در شکلگیری مدرنیته داشته و رشد و گسترش آن عامل مهمی در تسریع این تحول بوده است.  «جان بی. تامپسون» در کتاب «رسانهها ومدرنیته» و مطالعاتهابرماس در طول سالهای 1962 الی 1989 و مطالعات بندیکت اندرسون در سال 1991 به خوبی نشان میدهد که چگونه رسانهها و روزنامهها در شکل گیری و تثبیت مدرنیته نقش داشته است.

 

 

برخی نظریه پردازان ارتباطات بیان کردهاند که امروز جهان در دست کسی است که رسانهها را در اختیار دارد. با رسانهها میتوان جامعه را جهت داد، مشتریان را وادار به خرید کرد و سیاستها و استراتژیهای بلند مدت خود را به راحتی جامه عمل پوشاند.

وسعت و گستردگی وسایل ارتباط جمعی و تبلیغی در جهان به شکلی است که به واقع سرتاسر کرة زمین، زیر چتر و تحت پوشش این قبیل وسایل و دستگاهها قرار گرفته که افزایش روز افزون آنها، امروزه به نحو بارزی جلب نظر میکند.

در بیان اهمیت و نقش رسانه و هدایت افکار عمومی میتوان با صراحت به این نکته اشاره کرد که با سلطه و هژمونی رسانهها بر افکار عمومی اینک شاهد این هستیم که احساسات طرفدار اسرائیل در افکار عمومی به دلیل تسلط صهیونیسم بین الملل بر خبرگزاریها، روزنامهها، شبکههای تلویزیونی، سینما، تئاتر و مطبوعات حالت غالب و مسلط را داراست.

شرکت کنندگان در اولین کنگره صهیونیسم در سال 1897 م بر این نظر اتفاق داشتند که «نقشه برپایی دولت اسرائیل جز با تسلط بر سازمانهای خبری جهان به ویژه مطبوعات و روزنامهنگاری میسر نخواهد شد.» لذا در پروتکل دوازدهم فلاسفه خبیث صهیونیسم آمده است: «ما جریان مطبوعات و روزنامه نگاری را بدین صورت در خدمت خویش درمیآوریم. آرام آرام به سمت صهیونی کردن مطبوعات حرکت میکنیم و افسار و عنان آن را به دست گرفته و به سمت خود منعطف میسازیم؛ ما نباید بگذاریم که دشمنانمان به روزنامهها و رسانههای خبریای که بیانگر آراء و نظرات آنان باشد دست یابند؛ هیچ خبری نباید بدون کنترل و نظارت ما برای مردم بیان شود. باید روزنامههای مختلفی داشته باشیم و بهوسیله آنها دموکراسی! جمهوری خواهی! و انقلاب گری و بالاتر از همه لاابالی گری را ترویج کنیم تا هرگاه خواستیم شور وهیجان ملتی را برانگیزیم و هرگاه خواستیم آرام کنیم. همچنین به سخنرانی راشورون خاخام یهودی در سال 1869 که در شهر پراک ایراد کرد میتوان اشاره کرد که گفت: اگر طلا نخستین ابزار سیطره ما برجهان است بی تردید رسانه دومین ابزار ما خواهد بود.»

با تأملی در انقلاب شکوهمند اسلامی ایران که مظهر مردم سالاری دینی و آزادی اندیشه و قلم میباشد در مییابیم که روزنامهها، مجلات، صداوسیما، اینترنت و... تا چه اندازه در تداوم آرمانهای اصیل اسلام و انقلاب و یا بالعکس به چالش کشیده شدن آنها نقش داشته است که محیط مهم آن در دانشگاه مشهود و جاری است و همان طور که امام راحل فرمودند دانشگاه مبدأ تحولات است که تحول رسانه ای را هم شامل میشود. حوادثی که در سالهای گذشته- خصوصاً نیمه دوم دهه 70- توسط نشریات و قلم به دستان دگراندیش در محیط مقدس دانشگاه اتفاق افتاد از ذهن هیچکس زدوده نخواهد شد توهین  به مقدسات، ارزشها و اصول اساسی اسلام، نظام و انقلاب در محیط دانشگاه چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت فلذا بر فعالان و دست اندرکاران نشریات ارزشی و دلسوز در دانشگاه فرض است که با تمام توان و اندیشه خود از چارچوبهای دانشگاه اسلامی محافظت کرده و مؤلفههای دانشگاه مبتنی بر تفکر اسلام و انقلاب را تبیین، ترویج و تثبیت نمایند.

 

تحول رسانه ای در عصر جدید

امروز ما با یک تحول رسانهای در شرایط جهانی روبهرو هستیم. رسانهها در حال تغییر هستند و در صورتی میتوان در جنگ نرم موفق بود که این تحولات را بشناسیم.

اولین تغییری که در رسانهها رخ داده است و روز به روز بیشتر بروز و ظهور پیدا میکند شکسته شدن انحصار رسانهای و به وجود آمدن تکثر در شرایط فعلی است. حدود 20 سال پیش، زمانی که جنگ اول خلیج فارس اتفاق افتاد، فقط شبکهی خبری CNN حوادث جنگ را پوشش میداد؛ به طوری که «بودریا» (یک فیلسوف پستمدرن فرانسوی) مدعی میشود که اساساً جنگی رخ نداده است و آنچه ما دیدیم جنگی بود که در رسانه دیدیم؛ یعنی افکار عمومی بازنمایی جنگ را دیدهاند و به خود جنگ دسترسی نداشتند، اما امروزه در تحولات منطقهی غرب آسیا و شمال آفریقا، رسانههای بسیاری این تحولات را پوشش میدهند.

دومین تغییر دارای اهمیت این است که امروز مدیوم رسانهای تغییر کرده است؛ یعنی در یک دورهای رسانهی اصلی کتاب بود، در یک دوره مطبوعات بود و در زمان جنگ جهانی دوم، رادیو رسانهی اصلی افکار عمومی بود و در حال حاضر، رسانهی اصلی تلویزیون است؛ اما همهی نشانهها حاکی از آن است که این رسانه نیز در حال افول است و رسانهی اصلی در آیندهای نه چندان دور، اینترنت خواهد بود. به دلیل اینکه اولاً اینترنت رسانهای است که به زندگی جامعه متصل شده است؛ به این معنا که افراد میبایست برای انجام کارهای خود اعم از کارهای بانکی، دانشگاهی و اقتصادی و... به این رسانه مراجعه کنند. دوم اینکه اینترنت در واقع قدرت بازتولید همهی رسانههای دیگر را در خود دارد؛ کاری که رسانههای دیگر نمیتوانند انجام دهند. برای مثال، افراد زمانی که در حال تماشای تلویزیون هستند، دیگر نمیتوانند روزنامه و کتاب هم داشته باشند، اما وقتی به اینترنت متصل میشوند، دیگر رسانهها را نیز در دسترس دارند.

سومین دلیل که مهمتر از دو دلیل گذشته است به این مسئله اشاره دارد که مخاطب در برابر همهی رسانههای موجود، فقط مصرفکننده است؛ اما در اینترنت، مخاطب قدرت تولید پیدا میکند و این یک جذابیت بزرگ اینترنت برای مخاطبان است. این دلایل باعث شده است تا کاربران اینترنت طی 10 سال گذشته در کشور از حدود 250 هزار نفر به 30 میلیون نفر افزایش پیدا کند. امروز اکثریت بدنهی جامعه به اینترنت دسترسی دارند و کاربر اینترنت هستند و دلیل اثبات این مدعا نیز در این است که طی سالهای گذشته، برخی از پروژههای ملی نیز با استفاده از اینترنت انجام میشود. این یعنی باید یک دسترسی عمومی وجود داشته باشد. باید در نظر داشت که اینترنت زمانی به سمت افول حرکت خواهد کرد که رسانهی دیگری ابداع شود که ویژگی بازتولید همهی رسانهها و ارائهی قدرت مولد بودن به مخاطب را با کیفیت بالاتری داشته باشد.

 

تحول در ماهیت رسانه

تغییر دیگر در حوزهی رسانهها، تحول در خود رسانه است؛ به گونهای که جابهجایی معادلهی رسانهـپیام حاصل میشود. به بیان دقیقتر، پیش از این، وضعیت به نحوی بود که رسانهها ابزار تولید پیام بودند، اما در حال حاضر این شرایط تغییر کرده است و تکثر و مسائلی که بیان شد باعث گردیده است تا حداقل اصل پیام نیز در کنار رسانه اهمیت یابد؛ یعنی پیامها هستند که رسانه سازند و در بین پیام و رسانه، دیگر رسانه اهمیت سابق را ندارد و آنهایی که دارندگان پیام و حاملان پیام هستند اهمیت پیدا میکنند، زیرا به طور طبیعی کسی که دارای پیام مهمی باشد در این فضای رسانهای امروز، رسانهی خود را پیدا میکند و این خود مهمترین تحول در رسانههاست.

حال که نقش رسانهها در پیشبرد اهداف جنگ نرم تا حدودی روشن گردید، باید معلوم گردد که چه ویژگیهایی موجب میشود یک اقدام و فعالیت در فضای رسانهای را کاری رسانهای بدانیم؟ ویژگیها و مشخصات کار رسانهای چیست؟ برای مثال، اگر یک پیام یا محتوا در رسانهها منتشر شود، آیا این به معنای کار رسانهای است؟ در صورتی که پاسخ به این سؤال مثبت باشد، میتوان نتیجه گرفت که کار رسانهای یعنی تولید و پخش پیام و محتوا از طریق یک رسانه و صرف اینکه برای تولید و پخش پیام از رسانه استفاده میکنیم کفایت میکند.

اما به نظر میرسد کار رسانهای کمی پیچیدهتر از این تعریف باشد و انتشار هر محتوایی از طریق رسانهها، اعم از دیداری، شنیداری و دیجیتالی، دارای شاخصه و ویژگیهای کار رسانهای نباشد؛ چرا که در تکمیل تعریف بیانشده و با قبول این پیششرط که رسانه در واقع یک نهاد اجتماعی است، اگر فعالیتی در رسانه صورت میگیرد، باید کارکردهای اجتماعی داشته باشد و شرایط محیط اجتماعی از آن فعالیت متأثر شود. بر اساس تعریف جدید، حال اگر رسانهای متولد شد و اقدام به انتشار پیام و محتوایی کرد، ولی بود و نبودش در جامعهی هدف موضوعیت نداشت، کار رسانهای موضوعیت ندارد. به این معنا که بود و نبود یک کار رسانهای میبایست از نظر اجتماعی، فلسفه و منطق داشته باشد.

 

 قدرت مسئله سازی در رسانه

باید متذکر شد که طیفی از مشخصات را برای یک کار رسانهای میتوانیم در نظر بگیریم که تعریف ارائهشده به حداقل یک کار رسانهای، یعنی موضوعیت یافتن اجتماعی، اشاره میکند و اگر کار رسانهای بخواهد از نظر کیفی یک سطح بالاتر برود، میبایست قدرت مسئلهسازی یا به تعبیر دیگر قدرت تعیین مسئله داشته باشد. البته مسئلهسازی به معنای تولید مشکل و چالش نیست، بلکه سوژه باید بتواند مسئلهای اصلی را که فضای اجتماعی باید درگیر آن شود تولید کند و باعث گردد تا بخشی از اقشار جامعه به آن فکر کنند و دربارهی آن سخن بگویند. به بیان دقیقتر، موضوع باید بتواند قواعد بازی را به گونهای بسازد که تعیین کند جامعه در چه چارچوبی حرف بزند و راجع به چه مسئلهای فکر کند.

البته رسانه در سومین سطح و پس از موضوعیت یافتن اجتماعی و قدرت مسئلهسازی، میتواند به عنوان یک مرجع برای جامعه تبدیل شود. به این معنا که در موضوعاتی که در فضای اجتماعی ایجاد میشود و دیدگاههای متنوعی حول آن شکل میگیرد، جامعه تصمیمات، دیدگاهها و انتخابهای خود را با مرجعیت آن رسانه میسنجد و در واقع در فهم خود و دیدگاههایش نسبت به فهمی که آن مرجعیت رسانهای میسازد تعادل ایجاد میکند.

رسانه میتواند در بالاترین سطح و پس از تبدیل شدن به عنوان یک رسانهی مرجع، توانایی گفتمانسازی داشته باشد و فضای اجتماعی را از پیامهای خودش آنچنان پر کند که سایر پیامها یا پیامهای رقیب، از نقطهی تمرکز جامعه خارج شوند و سایر نقاط و دیدگاهها در پرتو گفتمانی که آن رسانهی گفتمانساز آن را میسازد، فهمیده شوند و اولویت پیدا کنند.

میتوان نتیجه گرفت رسانهها زمانی میتوانند در جنگ نرم دارای نقشی باشند که دست کم در نقطهی اول قرار داشته باشند؛ یعنی حداقل کار رسانهای، موضوعیت اجتماعی داشتن است و حداکثر کار رسانهای، قدرت گفتمانسازی است که عالیترین سطح کار رسانهای محسوب میشود. به طور خلاصه، کار رسانهای بین این دو حد قرار دارد و یک طیف از موضوعسازی تا گفتمانسازی را در بر میگیرد و آن رسانههایی که ذیل این حد باشند ابزار رسانهای هستند، اما کار رسانهای انجام نمیدهند. با عنایت به موارد یادشده، شوربختانه باید گفت در شرایط کنونی بسیاری از رسانهها بهرهی چندانی از مخاطب ندارند و چنانچه گفته شود فلان رسانه از فردا به کار خود پایان خواهد داد، کسی دغدغه یا احساس نیاز برطرفنشدهای پیدا نمیکند که پیگیر دلایل عدم ادامهی فعالیت آن شود و این به منزلهی آن است که اساساً کار رسانهای توسط آن رسانه صورت نمیگیرد.

باید باور داشت که محتوای رسانه ای- اعم از تصویر و یا متن- تیرهای جنگ نرم میباشند و حال که نگاهمان به رسانه اینگونه تغییر پیدا میکند باید از انتشار هر مطلب هدفی را دنبال کرد و همیشه باید از خودمان بپرسیم: «خب که چی؟»، «چه چیزی اینجا تازه رخ داده که میخواهیم آن را گزارش کنیم؟»، «این خبر اصلاً درباره چی هست؟»، خود را به جای خواننده بگذاریم: «چرا داریم این خبر را میخوانیم؟»، «چرا باید این خبر برای خواننده جذاب باشد؟» سؤالاتی که اگر مطرح نشود قطعاً تیرهای جنگ نرم را بدون هدف گیری صحیح استفاده کردهایم که حتی ممکن است گاهی با بازدید بسیار خوبی هم مواجه گردد؛ اما آیا در جنگ نرم باعث موفقیتی شده است؟!

همانطور که اشاره شد امروزه روز دیگر فقط در چهارچوب نگارش یک خبر متنی خلاصه نمیشود و گاهی یک تصویر به جای صدها کلمه در انتشار یک خبر کاربرد دارد و از سویی دیگر قطعاً به دلیل نوع فعالیتهای دانشجویی و محدودیت نیروهای فعال در این عرصه باید به این نکته توجه داشت که دانشجوی خبرنگار میبایست به نوعی خودکفایی در فنون خبرنگاری دست یابد و توانایی هم زمان استفاده از مهارتهای مختلف خبری را دارا باشد که از آن میتوان به عنوان خبرنگار چند مهارته (journalist maultiple skills) یاد کرد.

باید متذکر شد که تبدیل شدن دانشجو به یک خبرنگار خودکفا به معنای استاد شدن در همه مهارتها نیست بلکه انجام کارها بهصورت قابل قبول و در حدی که توان بیرون کشیدن گلیم خود را در رخدادهای خبری داشته باشد مورد نظر و تأکید میباشد.

 

۹۴/۰۴/۲۳

ارسال دیدگاه:

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">