‪Google+‬‏
دیدار صمیمانه تحریریه پنجاه و هفت با آیت الله حائری شیرازی :: ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57 ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57

ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57




صف اول را از پیرمردها بگیرید!

 

آغوش نمازجمعه برای جوانان اصلاح طلب باز شود

 

آیت الله حائری شیرازی را همگان به عنوان یک استاد اخلاق برجسته قبول دارند و تقریباً همهی گروههای سیاسی بر منش و تقوای او صحه میگذارند. او از سال 60 تا 87 به مدت 27 سال امامت جمعهی شهر شیراز را بر عهده داشت. برای دیدار با این استاد اخلاق به منظور بهره برداری از نظرات وی در خصوص نماز جمعه و راههای افزایش استقبال  از این فریضهی مهم از طرف جوانهای دانشجو، به منزل شخصی آیت الله در شهر مقدس قم رفتیم. منزلی که سادگی و صمیمت آن بیش از هر چیز دیگری توجه ما را به خود جلب کرد. گفت و گوی تحریریه 57 با آیت الله حائری را در ادامه میخوانید.

 

جایگاه  امامت جمعه چه ویژگیای دارد که گاهی امامان جمعه مورد انتقاد گروههای مختلف قرار میگیرند؟

آقای احسان بخش-امام جمعه فقید رشت که خدا رحمتش کند- میگفت: «یک بار خدمت امام رفتم و عرض کردم جریانهایی هستند که اعتقاد دارند: «زنده باد روحانی مبارز، الا روحانی شهر من!» همهی روحانیها خوب هستند مگر کسی که اینجا بر سر کار است.» اگر علت انتقاد از امام جمعههای حاضر این باشد؛ این همان شرایط امامان ما است که وقتی در بین مردم حضور داشتند بسیار غریب بودند و زمانی که از دنیا میرفتند، به محبوبیت میرسیدند. حتی شاه به زیارت امام رضا (ع) میرفت و مرقد امام علی (ع) را آینه کاری کرد. وقتی «صادق سرمد» آینه کاری ایوان حرم را تمام کرد زیرش نوشت: «گر در حرمت آینه کاری کردم/ کاری نه سزای شهریاری کردم* تا جلوهی حق ببینم اندر رخ تو/ بر پیش رخت آینه داری کردم»! اگر کتاب اسرار دربار پهلوی را بخوانیم میبینیم که شاه در حدی نبود و شایستگی این را نداشت که برای حرم امام علی (ع) آینه داری کند. بعضی از شاعرها با بی مرامی، الفاظی می گویند تا نانی از آن دربیاورند. امام راحل که از پیروان امام رضا (ع) بود از سوی حکومت مورد اذیت واقع شد، و به تبعید رفت. اما همین حکومت امام رضا (ع) را تکریم میکرد. چون امام رضا (ع) حضور ندارد که آنها را نهی از منکر کند. از این جهت است که همه جای حرم ایشان را هم طلا میکند. ولی اگر صحبت کند دشمن پیدا میکند. امام جمعهها در مسائل دخالت میکنند، حرفی میزنند که یکی از این طرف خوشش میآید و دیگری از آن طرف بدش میآید. اما اگر همین شخص از امام جمعهای کنار برود و کار به کار کسی نداشته باشد، مقدس میشود. مانند بنده که الان نسبت به من اظهار محبت میکنند در حالی که زمانی هم بود که به من میگفتند تو مخالف منتظری هستی و به سمت من مهر پرتاب میکردند.

 

 

 

 

 

 برای اینکه این وضعیت فعلی بهتر شود و اینکه استقبال جوانان، بخصوص دانشجویان از نماز جمعه بیشتر شود چه پیشنهادی دارید؟

 در مسئلهی امام جمعهها و نماز جمعهها باید بیشتر فکر کرد. به نظر من هم دانشجوها از یک طرف باید تغییراتی در خود ایجاد کنند و هم از طرف دیگر ائمهی جمعه در روش خود دست به تغییراتی بزنند. این فاصله را باید از دو طرف کم کرد. یک قدم اینها بردارند و یک قدم آنها. اگر فاصلهی بین این دو گروه صد قدم باشد اگر ده قدم دانشجوها و ده قدم ائمه جمعه بردارند، این صد قدم میشود 80 قدم. مسنها و سالخوردههایی که در نماز جمعه شرکت میکنند برای خود ساز و کاری تعریف کردهاند و توقعات خاصی از نماز دارند. وقتی آنها صفوف اول نماز جمعه قرار بگیرند و چشم امام جمعه به انسانهای شصت،
هفتاد ساله بیفتد و کمتر جوانها را ببیند، کمکم روال صحبت به سمت و سوی خواست پیرمردها میرود. اینجاست که جوان دانشجو میگوید «پس سهم من کو؟ من آمدهام اینجا چیزی یاد بگیرم اما چیزی گیر من نیامده است.» پیشنهاد من این است که جوانها طلبکارانه برخورد نکنند. نگویند نماز جمعه برای امام جمعه است. بگویند نماز جمعه برای مأمومین است و ما نیز جز مأمومین هستیم. بیایند در صفوف جلوی نماز تا چشم امام به آنها بخورد تا صحبتهایش را باب میل آنها کند. منتهی دانشجوها به هر دلیلی میخواهند به آخر خطبهها برسند. اما پیرمردها اول وقت میآیند. اگر صف اول را دانشجوها برای خود کنند و اول وقت بیایند و در چشم ائمه جمعه باشند، فکر نمیکنید قدری صحبتها جوانانهتر میشود؟ علت این است که شما را میبینند، خواستههای شما را میبینند و زبانشان به نطق در میآید. سعدی میگوید: «فهم سخن چون نکند مستمع/ قوت نطق از متکلم مجوی* فصحت میدان ارادت به یار/ تا بزند مرد سخن گوی گوی» یعنی میدان ارادت خود را وسیع کن تا او بتواند پا به پای تو پیش بیاید. ببینید اگر شما از پایین تکبیر بگویید یا تشویق بکنید و امام جمعه احساس کرد که جوانها در این نماز حضور دارند، و از این نماز سهمی دارند، توقعی دارند و نیازی دارند. در صحبتهای خود تجدید نظر میکند. پس اگر شما بخواهید رابطه دانشجو را با نماز جمعه بهتر کنید راهش همین است. دانشجو نرود صف آخر. شیطان میگوید اگر به صف اول بروی ریا میشود. تظاهر میشود. اتفاقا این ریا را بکن برای اینکه چهره نماز جمعهها را جوان کنید. به نفع جمهوری اسلامی است که ویترین نماز جمعه جوانان باشند. اگر در ابتدا بنشینید و رخ در رخ امام جمعه بشوید، آن جاست که خوب به سخنانش گوش میدهید ولی اگر انتهای مجلس بنشینید با کنار دستی خود صحبت میکنید. چرا دور کشی میکنید؟ یک گروه بشوید. مثلاً صدتا بشوید و جلوی نماز جمعه تهران را پر کنید. تصور کنید امام جمعه شماها را در جلوی نماز ببیند، به نظرتان مطالبش چگونه میشود؟ اگر الان شما پیش من نبودید من چطور صحبت میکردم؟ اگر به جای شما چند انسان 80 ساله دور من نشسته بود، از من انتظار میرفت که چه صحبتی کنم؟ ولی اگر من شما را ببینم و بدانم که قصدی ندارید و میخواهید یک عیبی را رفع کنید صحبتهایم تغییر میکند. اگر شمای دانشجو در صفوف اول باشید، امام جمعه مجبور میشود مطالعه کند و یک مطلب جدید، روایت جدید و یا یک آیهی قرآن بیان کند. چرا؟ چون میداند که شما سهمی دارید و میخواهد با این صحبتهای خود از شما پذیرایی کند. ببینید اگر در کنار من عدهای سالخورده حضور داشته باشند برای پذیرایی از آنها چیزی که باب دندانشان باشد میآورند و اگر بچههای 7، 8 ساله باشند، خوراکیهایی مثل پفک و چیپس که آنها میپسندند. صحبت هم مثل همین است. من اگر میخواهم صحبتی که میکنم برای بچهها قابل فهم باشد باید مثل اینها باشد. پس بایستی به گونهای خود را به ائمه جمعه نشان بدهید. حضورتان را نشان بدهید. وقتی حضور دارید یعنی علاقهمندید.

 

 متقابلاً ائمه جمعه  برای بهبود این شرایط چه کارهایی باید انجام دهند؟

 در شهری مثل تهران، امام جمعههای متنوع و متعددی دارد. دلیلش این است که مردم متعدد و متنوع هستند. مأمومین بعضی از این خطبا را بیشتر دوست دارند. اگر آقای قرائتی خطبه بخواند شما راغب نمیشوید که شرکت کنید؟ اگر بدانید که سخنران پیش از خطبهها امثال آقای قرائتی است علاقهمند نمیشوید که در نماز حضور پیدا بکنید؟ به ائمه جمعه هم می گویم که نگاه کنید که چرا جوانان آقای قرائتی را دوست دارند؟ ائمه جمعه باید با امثال آقای قرائتی معاشرت کنند تا مثل ایشان بشوند. آقای قرائتی جوکهای لطیفی میگوید. جوک گفتن کار هنری و بسیار خطرناکی است. خطرناک است از این لحاظ که مثل ماشینی میماند که سرعتش بسیار زیاد است و اگر غفلت شود تعدادی را زیر میگیرد. جوک گفتن کار همه نیست. کسی که با جوک خود گناه میکند، او راننده نیست و باید تصدیق رانندگیاش را باطل کنند و اجازه ندهند پشت فرمان بنشیند. کسی که مردم را بدون گناه میخنداند ارزش دارد.  یا مثلاً حجت الاسلام رنجبر که مسائل مهم را در قالب تمثیل و به صورت کوتاه بیان میکند را ببینید که چقدر طرفدار دارد. ایشان چندین سال نوارهای بنده را پیاده کرد و تمثیلهایی به آن اضافه کرد تا بدین جا رسید. به روحانیون می گویم اگر با امثال آقای قرائتی معاشرت کنید یکی مثل او میشوید. الان آقای رنجبر در کار خود محبوبیت ندارد؟ ساندویچی و شسته رفته مطالب خود را بیان میکند. آقای قرائتی هم باید اینچنین محصولاتی داشته باشد. یک عده باید روی صحبتهای آقای قرائتی کار کنند. روی این الگو مشق کنند. در نماز جمعه خطبای جوان امکان دارد نسنجیده صحبت کنند. اگر خطیب خیلی جوان باشد گاهی عوارض جنبی کم تجربگی دارد. وقتی مسن باشد خطایش کمتر است اما به روز ماندنش دشوارتر است. توصیه من به روحانیون این است که روی امثال آقای قرائتی مرور کنند، صحبتهایش را زیاد بخوانند. شاید بعضی سوادشان از آقای قرائتی بیشتر باشد مثلاً علم اصولی و فقهی بیشتری داشته باشند. اما این استعداد و ذوق خدادادی  ایشان است. با امثال ایشان معاشرت کنند. رفت و آمدشان را بیشتر کنند. آنها هم برای این کار وقت بگذارند. این که آقای قرائتی هفتهای یک بار برای جوانان صحبت میکند خیلی خوب است. اما بیاید با طلبهها صحبت کند. مخصوصاً کسانی که سال اول طلبگی آنها است. مثلاً حوزه برای من برنامه گذاشته تا در اردوهای ابتدای طلبگی آنها برایشان صحبت کنم. مثلاً 600 طلبهی سال اولی میآیند من برای آنها از تجربههایم می گویم. پس دیدید که من هم به شما توصیه کردم و هم به روحانیون. به شما گفتم در صف اول نماز قرار بگیرید. نماز جمعه را برای خود بدانید. عضو گروه گردآورنده نماز جمعهی هر شهری که هستید بشوید. در جلسات مشورتی آنها حضور داشته باشید. به روحانیون هم سفارش من این است که بر روی امثال آقای قرائتی مطالعه کنند که چرا جوانان صحبتهای او را میپسندند؟ اما به نظرم توصیهای که به شما کردم مهمتر است. صفوف اول نماز را برای خود کنید. بگذارید مثالی برایتان بزنم. ایرانیها زرتشتی بودند. بعد از لشکرکشی عربها به ایران که با شکست ایرانیها همراه و اکثر شهرهای ایران توسط عربها فتح شد. ایرانیها که مسلمان شدند در دورهی امیر المومنین علی (ع)، دقیقاً همانطوری که به شما توصیه کردم رفتند و در ابتدای صف قرار گرفتند به طوری که امام علی همیشه چشمش به ایرانیها میافتاد. صدای عربها درآمد. گفتند: «سبقتنا هذا العجم علی قربک یا امیر المومنین» به خاطر این عجمها که به شما نزدیک شدهاند دست ما به شما نمیرسد. حضرت فرمودند که من به آنها بگویم که جلو ننشینید در شرایطی که زودتر آمدند؟ بعد این را فرمود: «والله لیضربنکم علی الاسلام علی عهوده کما ضربتموهم علی بضعه» به خدا این ایرانیها در دورهای که اسلام مجدداً بر میگردد، شما را میزنند تا مسلمان شوید. همانطوری که ابتدا شما آنها را زدید تا مسلمان شدند. میبینید که همین اتفاق هم افتاده است.

من به شما  و ائمه جمعه می گویم از مسائل عقب نمانید. به شما می گویم تابلوی نماز جمعهها بشوید. بسیج دانشجویی باید صف اول را برای خود کند. بعد، شما صحبتهای امام جمعه را جزوه کنید. زمانی که امام جمعه ببیند صحبتهایش را منتشر کردند و خواندند، مجبور میشود در خطبههایش نوآوری کند. نگویید نماز جمعه برای امام جمعه است. این چه حرفی است؟ نماز جمعه برای امام زمان است. نگذارید نماز جمعه امام زمان مظلوم واقع شود. بروید کمک کنید. بروید به دادش برسید. از دور نگویید لنگش کن. بروید داخل گود. اگر برای شما مقدور شد قبل از نماز جمعه 5 دقیقه مقاله بخوانید. نماز جمعه را گرم کنید. اگر توانستید در انتظامات باشید. هر کجا را که شما به دست نگیرید یک عده کمتر از شما آن را اشغال میکنند بعد هم میگویید اینها هوای شما را ندارند. خب، شما بروید هوای آنها را داشته باشید.

 

  بعضیها اعتقاد دارند دلیل کاهش استقبال از نماز جمعه، حمایت ائمهی جمعه از یک گروه خاص سیاسی است. نظر شما در این خصوص چیست؟

امام جمعهها مأموریت دارند و به آنها تذکر داده شده که اگر قلبا هم مواضعی نسبت به  جناحی دارند نباید ابراز کنند. جزو تکالیف آنهاست. چون نماز جمعه هم برای اصلاح طلبها است و هم برای اصول گراها. مگر اصلاح طلبها مسلمان نیستند؟ اختلاف سلیقه وجود دارد و باید وجود داشته باشد. مانند حرکت با دو پا است. با یک پا یا نمیتوان راه رفت یا اگر هم بتوان راه رفت خیلی زود خسته میشوید. حالا احمدی نژاد دست راستی بود و اینها دسته چپی. دوباره دست راستی میآیند. این لازمهی کار است. منتهی پای راست و پای چپ نباید به هم بد بگویند. باید با هم بسازند. من به جوانان اصلاح طلب توصیه میکنم به نماز جمعه بیایند. همانطوری که در نماز جمعه شیراز به جوانها گفتم که اگر به شما فحش هم دادند یا زدند یا بدگویی کردند شما آنها را ببوسید. جواب بدی را با بدی ندهید. شما در نماز جمعه اصلاح طلبها را هم بیاورید. شما دست خود را برای در آغوش گرفتن همه باز کنید. همان طوری که رهبر میخواهد همه را در آغوش بگیرد، شما بازوان ایشان باشید. اصرار نکنید به حوادث 88. اگر الان همان مواضع را دارد که خودش میداند ولی اگر آن وقت اشتباهی کرده و شما بخواهید همیشه به رخش بکشید که نمیشود. کسی که الان مواضع آن زمان را ندارد را به سمت خودتان بکشید. ولی اگر روی همان مواضع اصرار داشت، بله. باید ولایت فقیه را که کلمه الفصل است، همواره حفظ کنید.
۹۴/۰۸/۲۷

ارسال دیدگاه:

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">