‪Google+‬‏
نظارت استصوابی با روحِ قانون نمی‌خواند! :: ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57 ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57

ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57




نظارت استصوابی با روحِ قانون نمی‌خواند!

شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۳ ق.ظ

گفت و گو با الهه کولایی 

مجلس ششم، ایده آل ما نیست

 

به اعتقاد بسیاری از فعالین سیاسی، حوادث رخ داده در مجلس ششم و افعال و رفتارهایی نظیر تحصن گسترده، استعفای دسته جمعی یا بیانیه‌های تند سیاسی علیه ساختارهای نظام که تا آن زمان در نظام پارلمانی سابقه نداشت، به عنوان نقطه عطفی در کاهش اعتماد نظام به اصلاح طلبان قابل مشاهده و تفسیر است. به نحوی که شاید اولین واکنش نظام به حوادث رخ داده در این مجلس، عدم تأیید صلاحیت برخی نمایندگان برای دوره بعد بود. پس از قضایای مجلس ششم تاکنون، مسئله شیوه نظارت شورای نگهبان بر فرایند انتخابات که پس از لوایح دوقلو توسط اصلاح طلبان به صورت جدی پیگیری می‌شد، به یک محل منازعه سیاسی و حقوقی اصلاح طلبان تبدیل شده است. دکتر الهه کولایی، استاد دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی دانشکده علوم سیاسی این دانشگاه نیز در زمره نمایندگان مجلس ششم بود که شورای نگهبان در دوره هفتم وی را مورد تأیید صلاحیت قرار نداد. با این عضو سابق شورای مرکزی حزب مشارکت به گفت و گو نشستیم تا رئوس شبهات مطرح پیرامون عملکرد شورای نگهبان را از منظر یک استاد دانشگاه اصلاح طلب که سابقه فعالیت سیاسی نیز داشته است، بررسی کرده باشیم.

 

نظر شما درباره کارکرد مطلوب شورای نگهبان و نسبت آن با کارکرد فعلی این نهاد چیست؟ 

در ابتدا بسیار سپاسگزارم که به عنوان یک فعالیت دانشجویی به افزایش شناخت و طرح بحث نظارت استصوابی به شکل علمی مبادرت کردهاید، به گونهای که علاقه مندان حوزه سیاست بتوانند فارغ از قیل و قالهای سیاسی برداشت خود را از این موضوع داشته باشند. اما در مورد بحث شورای نگهبان باید این مقدمه را بگویم که در فضای انقلاب اسلامی که توفیق حضور در آن را داشتم، پایه بحث این بود که مردم تصمیمگیرندگان نهایی به حساب بیایند؛ چیزی که قرنها وجود نداشت. و صحبت امام خمینی (ره) که «مجلس در رأس امور است» نیز در همین راستا قابل طرح است. مردم و نمایندگان منتخب آنها در نظام سیاسی جمهوری اسلامی بالاترین جایگاه را دارند و نظام ظرفیتهای قانونی را برای پیگیری مطالبات مردم بر این اساس شکل میدهد. با توجه به تجربهای که در انقلاب مشروطه وجود داشت و انحرافی که در مسیر آن ایجاد شد، و برای این که افرادی که معتقد به حاکمیت اسلام در جامعه نیستند در قانونگذاری، اجرا و بهطور کلی در رأس امور قرار نگیرند، شورای نگهبان شکل گرفت که 6 فقیه و 6 حقوقدان در آن حضور دارند؛ که از طرفی حاکمیت قانون اساسی را بر فرآیند قانون گذاری اعمال کنند و از طرف دیگر هر نوع رفتاری که در کشور خارج از موازین اسلامی است را مهار کنند.

البته این را هم بگویم که کشورهای دیگر هم دادگاههای قانون اساسی یا نهادهای مشابهی دارند که به صورت مستمر مراقب هستند و بر نحوه تنظیم قوانین بر اساس قانون اساسی که میثاق ملی آنها است نظارت می کنند. امام خمینی تاکید داشتند که «جمهوری اسلامی»، نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم. و این یعنی دو عنصر اساسی در حکومت نقش دارد: یکی حاکمیت مردم و دیگری حاکمیت اسلام. در حقیقت این مردم بودند که انتخاب کردند که این جمهوری صبغه اسلامی داشته باشند. پس شورای نگهبان موظف است این اراده مردم را تحت نظارت قرار دهد. از طرفی قرنها مردم ایران تحت استبداد زندگی کرده بودند و اراده و انتخاب آن ها در حکومت نقشی نداشت. معروف بود که صندوقهای انتخابات زمان شاه، صندوق معجزه است. یعنی اگر نام حسن را در آن بیندازیم، نام حسین بیرون میآید. اما انقلابیون میخواستند نظامی تشکیل بدهند که  حق رأی مردم را حفظ کند. لذا چنین وظیفهای که پاسداری از حقوق مردم است به شورای نگهبان داده میشود. بررسی روند قانونگذاری  تحت نظارت شورا قرار میگیرد تا خلاف قانون و شرع، مصوبهای تصویب نشود. بنابراین تشخیص و تأیید یک قانون با نظر شخصی افراد نیست، بلکه ملاک و معیار معین دارد.

در مجلس اول و دوم نیز شاهدیم شورای نگهبان همین وظیفه را دارد. یعنی یک سری موازین قانونی برای برگزاری انتخابات وضع میشود و همه مخالفین و موافقین در چارچوب نظام به طرح دیدگاههای خود با عنوان «فعالیت پارلمانی» میپردازند. فعالیت پارلمانی یعنی ممکن است شما حتی به بخشی از قانون اساسی اشکال داشته باشی، اما خودت را مقید و ملزم می کنی به اطاعت از این قانون. بر این اساس شورای نگهبان دو دوره براساس مجاری مختلفی که در نظر گرفته شده بود، فعالیت کرد. از مجلس سوم، شورای نگهبان وارد یک تفسیر جدید شد. در اثر اختلاف نظرهای سیاسی که در نظام افزایش پیدا کرد، وحدت نیروهای انقلابی وارد یک فاز و مسیر جدید شد. تفسیری که هم اکنون نیز میبینیم، شورا این وظیفه را برای خود قائل میشود که ما باید صلاحیت افراد را احراز کنیم. یعنی این نیست که گفته شود بر اساس قانون و مقررات قانون انتخابات نامزدها شرایطی مانند حداقل سن، تابعیت و نداشتن سوء سابقه را داشته باشند، بلکه گفته میشود، از کجا  بدانیم این شخص در مسیر انقلاب و جمهوری اسلامی هست؟

ما حق نداریم چنین قضاوتی درباره افراد داشته باشیم. در اینجا شورای نگهبان به خود اجازه داد علاوه بر چهار مرجعی که در قانون تصریح شده، تشخیص خود را هم اضافه کند. در حالی که در نظام حقوقی انقلاب اسلامی اصل بر برائت است. تا زمانی که جرمی برای فرد اثبات نشود، سالم هست. اما در این برداشت جدید گفته میشود شخص مجرم است، مگر این که ثابت شود مجرم نیست!  این خوانش، کار را خیلی سخت میکند. این قضیه درباره عدم احراز صلاحیت خود من نیز اتفاق افتاد.

 

 یعنی میفرمایید عدم تأیید صلاحیت شما در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، مبتنی بر یک تشخیص حقوقی از سوی شورای نگهبان نبود؟

 ما شاهد هستیم که در چنین شرایطی شورای نگهبان، نمایندهای مانند من را برای دور بعدی مجلس رد صلاحیت میکند، اما دلیل آن مشخص نیست. وقتی هم که نامه میدهم و میپرسم چرا رد صلاحیت شدهام؟ پاسخ کلی داده میشود. آیا دلیل رد صلاحیت من برای مجلس هفتم این بوده است که حرف زدهام؟ خب این وظیفه نماینده مجلس است که حرف بزند. قرار نیست در مجلس خوشامد این و آن را بگوییم. از مردم رأی گرفتهایم که حرف مردم را بزنیم. حاکمان خوششان بیاید یا نیاید. این وظیفه نماینده است. ما از شهید مدرس (ره) تجلیل میکنیم به این دلیل که مقابل قدرت حاکم ایستاد و حرف حق خود را زد. خب زمانی که حقی در حال تضییع است، قرار نیست نماینده تمکین کند. نماینده از مردم رأی گرفته که حرف بزند، اما همین حرفها به پروندهای علیه فرد تبدیل میشود و به استناد این سخنان رد صلاحیت میشود.

اگر آنها در مرجع قضاوت هستند، باید مستند بگویند چرا صلاحیت من تأیید نشده؟ صرفاً با عبارتهایی مانند «تشویش اذهان» یا «تبلیغ علیه نظام» رد صلاحیت صورت میگیرد. آیا علیه فساد صحبت کردن، تبلیغ علیه نظام است یا فساد اقتصادی، حیثیت جمهوری اسلامی را در معرض تهدید قرار میدهد؟

من بعد از انتخابات مجلس در کنفرانسی به نام «زنان و سیاست در خاورمیانه» شرکت کردم. همه زنانی که در آن نشست بودند و مسائل ایران را دنبال میکردند، از من میپرسیدند: خانم کولایی! راست است که شما رد صلاحیت شدهاید؟ مگر چه جرمی مرتکب شدهاید؟ رد صلاحیت در دنیا به این معنی است که فرد جرمی مرتکب شده و در دادگاه محکوم شده است. من که جرمی مرتکب نشده بودم! بلکه آقایان از نوع برخورد من خوششان نمیآید. از صحبتهای من خوشتان نمیآید و به تشخیص فردی رد صلاحیت میکنید. من در همین دانشکده حقوق و علوم سیاسی جلوی آقای کدخدایی را گرفتم. به ایشان گفتم  دلیل رد صلاحیت من را توضیح ندادید. به من گفتند خانم کولایی من در آن جلسه نبودم! یا رأی ندادنم... به من ربطی ندارد که در آن جلسه بودهاید یا نه. من روی پل صراط جلوی شما را میگیرم. مگر نگفتهاند نباید آبروی مؤمن را برد؟ من چه جرمی مرتکب شده بودم؟ نتیجه این میشود که بنا به سلیقه داوطلبان تأیید یا رد صلاحیت انجام میشوند. شورای نگهبان وظیفهاش این بود که نماینده رانتخوار و فاسد در مجلس حضور نداشته باشند، نه این که کسی حرف بزند، ولو به تشخیص شما درست نباشد. چنین فضایی زیبندهی نظام اسلامی نیست. در چنین شرایطی امثال من خانه نشین میشویم و فقط به درس و بحث و نوشتن کتاب و مقاله میپردازیم. یعنی نظام خود را از وجود و استفاده از ظرفیتهای مختلف با این رفتار محروم میکند.

از این جالبتر بررسی کنید برخی موارد در عملکرد شورای نگهبان را. بارها پیش آمده که نمایندهای در یک دوره رد صلاحیت میشود و در دورهای دیگر تأیید صلاحیت! این یعنی چه؟ اگر نمایندهای صلاحیت ندارد، خب صلاحیت ندارد دیگر. چگونه میشود که یکبار  صلاحیت پیدا میکند؟ این نشان میدهد این بر اساس موازین معین نیست بلکه سلیقهای است که شبهه سیاسی پیدا میکند. پیش از انقلاب، ساواک معین میکرد نمایندهی مجلس از یک شهر چه کسی باشد و چه کسی نباشد؟ انقلاب کردیم که دیگر کسی به مردم نگوید فلان شخص نماینده تو هست یا نه... البته اگر کسی دزد و مجرم یا جانی یا سوءاستفاده کننده از موقعیت خود است، نباید بتواند با پول و رانت چهره سیاه خود را بپوشاند و از مردم رأی بگیرد. این وظیفه شورای نگهبان است.

 شما اول بحثتان گفتید فلسفه وجود شورای نگهبان این است که حافظ شرع اسلام باشد و اجازه ندهد افرادی که حاکمیت و مبانی اسلام را نمیپذیرند ساختار نظام را منحرف کنند. اعتقاد به این اصول که از طریق مراجع 4 گانه نظارتی که شما میفرمایید قابل احصا نیست. خب طبیعی است که ساز و کاری وجود داشته باشد که اجازه ندهد افرادی که معتقد به مبانی نظام نیستند قدرت را در دست گرفته و نظام را در یک فرایند تدریجی استحاله کنند.

درست است ولی این سازوکار را چه کسی تعیین می کند؟ به نظر شما 12 نفر اعضای شورای نگهبان این چارچوب را باید تعیین کنند؟

 

 اگر غیر از این باشد پس چه کسی تعیین کند؟

خود مردم باید تعیین کنند. جمهوری اسلامی را چه کسانی برپا کردند؟ این خود مردم بودند که انقلاب را برپا کردند.

 

 اما انقلاب را مردم به رهبری و با اعتماد به امام (ره) برپا کردند که خود ایشان تابلوی ارزشها و اصول اسلامی بود.

امام خمینی زمانی که در نجف در تبعید بودند میگفتند یاران من در گهواره هستند. ایشان همیشه میگفتند من حرف خودم را می زنم و مواضعم را اعلام می کنم، مردم خواستند آن را بپذیرند و اگر نخواستند نپذیرند. ارزش نظام جمهوری اسلامی به این است که مردم خودشان به تشخیص برسند، نه این که به آنان تحمیل شود.

 

 بحث تحمیل نیست. همان طور که مردم خودشان نمیتوانند فساد اقتصادی یک فرد را تشخیص دهند و باید مرجع و دادگاهی وجود داشته باشد که مردم بر اساس آن متوجه شوند یک نفر دچار فساد اقتصادی است، در فساد فکری هم همین گونه است. مردم که توانایی تشخیص این را ندارند که از بین هزاران نفر نامزد نمایندگی و انتخابات، تک تک افراد را بررسی کنند و ببینند دارای فساد فکری یا انحراف از مواضع انقلاب هست یا خیر، لذا باید به نهادی اعتماد کنند که آن شورای نگهبان است.

بله. اما به نظر شما این کار تاکنون درست انجام شده است؟ اگر درست انجام شده، پس این رانتهایی که خبرش از این مجلس بیرون آمده چیست؟ قانون انتخابات برای ما تعیین تکلیف کرده است. این قانون 4 نهاد را معین کرده است که بررسی کنند فردی دارای صلاحیت هست یا نه. غیر از این مرجع دیگری برای تشخیص صلاحیت وجود ندارد. فساد فکری را از کجا میخواهند تشخیص دهند؟ اصلاً قضاوت در مورد سلامت یا فساد اعتقادی انسانها تنها کار خداوند است. انسانها فقط به حدودی از اطلاعات دسترسی دارند، بر اساس این اطلاعات محدود امکان قضاوت وجود ندارد.

 در بحث تأیید صلاحیتها به همان آفتی مبتلا شدیم که گزینشهای شغلی هستند. مگر با یک مصاحبه و پرسیدن چهار - پنج سؤال دینی، میتوان اعتقاد فردی را احراز کرد؟ نتیجه این گزینشها همین است که در نهایت افرادی تأیید میشوند که صلاحیت لازم را برای تصدی یک شغل ندارند. چرا که خیلی ساده در یک مصاحبه میتوانند نقش بازی کنند. اگر شورای نگهبان مرجع صالحی برای احراز صلاحیت بود، نباید شاهد این همه رانت و فساد در مجلس بودیم.

 

 امکان اتفاق افتادن فساد پس از گرفتن قدرت همیشه وجود دارد. کما این که ما در مجلس ششم هم شاهد آن بودیم که نمایندگان بسیاری از رأس مجلس تا پایین مرتکب فساد و رشوه گیری شدند.

البته من اسم آن قضیه را فساد نمیگذارم و اگر فرصت بود درباره آن صحبت میکردم. اما همین هم ما را به این نتیجه میرساند که این مکانیزم، قادر نیست صلاحیت را احراز کند، بلکه صرفاً به ابزاری برای رویکردهای شبههناک تبدیل میشود و این شایسته شورای نگهبان نیست. خب همین افرادی که به قول شما در مجلس مرتکب فساد شدهاند، از استعلامهای 4 گانه عبور کردهاند. و در پروندههایشان فساد و جرم وجود نداشته. اما همین که مرتکب فساد میشوند خودش به این اشاره ندارد که علاوه بر استعلام از نهادهای ذی ربط، شورای نگهبان باید حساسیت و نقش خود را حتی بیشتر و در تمام مدت نمایندگی نمایندگان اعمال نماید؟

این نشان میدهد که ما نیازمند یک نظارت دائمی هستیم. مدلش در دنیا این است که قدرت است که قدرت را میتواند مهار کند. چرا منتسکیو از تفکیک قوا سخن گفت؟ دلیلش این است که فقط قدرت میتواند روی قدرت نظارت کند. ما نباید از کنار تجربهی دیگر کشورها به راحتی بگذریم. ببینیم دیگران چه کار کردهاند. مشکل فساد فقط مشکل جمهوری اسلامی نیست. ما باید نگاه کنیم که دیگران چه گونه جلوی این پدیده را گرفتهاند؟

نیت آقایان شورای نگهبان حتماً خیر است. آنها میخواهند انقلاب را از انحراف حفظ کنند. اما این شیوه پاسخ نمیدهد. یعنی نهادی که وظیفهاش پاسداری از کل حاکمیت و همه جریانهای نظام است، در این شیوه، وظیفه و رویکردش خاص و محدود میشود و این به سود نظام نیست. این که من به خودم اجازه بدهم به جای مردم در تأیید یا رد یک نفر نظر بدهم، حقوقی و قانونی نیست. این به اعتماد عمومی صدمه میزند. این چیزی است که میخواهیم اتفاق نیافتد. ما در زندگی خودمان به خدا، به عنوان بالاترین مرجع اعتماد داریم. اما روی زمین، این مردم هستند که به جمهوری اسلامی به رهبری امام (ره) وجود دادند؛ اگر مردم نباشند چه چیزی باقی میماند؟ تمام پایه قدرت مردماند.

این مردم با کسب اعتماد حفظ میشوند. این حاصل نمیشود مگر این که با هر اعتقادی، در صورتی که سابقه جرم نباشد و خلاف قانون رفتار نشود، بر اساس مجوز خود را در معرض رأی مردم قرار بدهیم. این به مردم مربوط است که تشخیص بدهند اعتقاد ما صحیح است و به ما رأی بدهند یا نه.

 

چه طور ادعا میکنید این کار قانونی و حقوقی نیست؟ در حالی که موضوع نظارت شورای نگهبان عین قانون اساسی است؟

 بحث این است که به روح قانون توجه شود. قانون در جوامعی که شکل گرفت، این پیشفرض را داشت که من با شما برابرم و از شما برابرتر نیستم. ولی آیا اکنون در جامعه ما این گونه است؟ میتوان قانون را به گونهای تفسیر کرد که به نفع افراد باشد و نیز میتوان با قانون همه را به صلابه کشید. پس روحِ قانون، یعنی برابری انسانها است. این کار با برابری انسانها معارض است.

اگر اصل حاکم بر رفتار نهادها، پذیرش حاکمیت مردم باشد، دیگر من برای مردم تعیین تکلیف نمیکنم. اما نگاه دیگری هست که فکر میکند مردم نمیفهمند و «عوام الناس کالانعام» هستند، باید آن ها را هدایت کرد و به بهشت برد... نیت خیر هم هست. همه را به خیال خود میخواهند به بهشت ببرند، اما کسی نیست بگوید شاید آنها دلشان بخواهد به جهنم بروند. خداوند این حق انتخاب را به همه داده است.

 

 البته این که میفرمایید، در تعابیر خود امام هم هست که ما باید مردم را به سمت بهشت هدایت کنیم.

چه گونه؟ به زور؟

 

 مقصودم این بود که اصل این حرف غلط نیست.

حرف غلط نیست، اما در عمل چه شده؟ نیت خیر کافی نیست. این نوع کارها بسیاری را به جمهوری اسلامی بدبین میکند. شما سوار هواپیما برای سفر به خارج بشوید. اکثریت زنان روسریهای خود را از سرشان برمیدارند. خب مردم دنیا هم این رفتار را میبینند. به صرف داشتن یک ایده خوب، رفتارهای نادرست ترویج شده و این جواب نداده است.

 

 اعتراضاتی که شما و همفکرانتان به نحوه نظارت شورای نگهبان دارید، چگونه باید ابراز شود که آرامش جامعه به هم نخورد؟ آیا مدل اعتراضی مانند روشی که مجلس ششم  خصوصاً در بحث لوایح دوقلو در مقابله با شورای نگهبان در پیش گرفته بود سودبخش است؟

  نه. من از کلیت حق رأی مردم دفاع میکنم. به آن معنی نیست که همه کارهایی که در این مسیر انجام شده درست یا همه غلط است. قضیه مجلس ششم هم همینگونه است. حتماً آن هم مطلوب نیست. بسیاری از نمایندگان مجلس ششم می گویند ما به دنبال بازسازی آن نیستیم. آن دوره اقتضای خود را داشت و در آن کارهای خوب و بدی انجام شد. ما بشر هستیم. همه مرتکب خطا و اشتباه میشویم. همه ما چه در مجلس ششم، چه مجالس قبل و بعد و در هر جایگاهی هستیم، در هر لحظه باید رفتار خود را ارزیابی کنیم.

نباید یکسویه قضاوت کنیم، بگوییم فقط شورای نگهبان مرتکب اشتباه شده، یا فقط مجلس ششم خطا کرده است. همه انسانیم و خطاکار، اما این مهم است که کل ملت ایران همگی خود را یک پیکر واحد بدانند و اگر در جایی هم خطا صورت گرفته است، همه در پی اصلاح آن باشیم. نباید به گونهای رفتار شود که بهره این اختلافها نصیب دشمنان و رقبای ما شود. اگر به ضرورت این وحدت بیندیشیم، در مسیری پیش خواهیم رفت که هر روز اعتماد میان مردم و حکومت بازسازی
 و تقویت شود.

 

 

 

۹۴/۰۹/۲۱

ارسال دیدگاه:

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">