‪Google+‬‏
اشرافیت طاغوتی در قامتِ انقلابی :: ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57 ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57

ماهنامه تحلیلی - تبیینی 57




اشرافیت طاغوتی در قامتِ انقلابی

پنجشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۴ ق.ظ

 

کنکاشی بر شکل گیری طبقه اشراف بعد از پیروزی انقلاب اسلامی

 

میثم افشار
 دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه مفید قم

پیروزی شکوه مند انقلاب اسلامی در بهمن 1357 آغازگر عصر جدیدی در تاریخ ایران بوده است. جامعه شناسان و کارشناسان علوم سیاسی هر کدام از دریچه‌های گوناگونی به تحلیل و چرایی وقوع این انقلاب بزرگ پرداخته‌اند و هر کدام مؤلفه های گوناگونی را برای تحلیل آن به کار برده‌اند.
جدایی نخبگان کشور از مردم و جامعه، فساد گسترده، اشرافیت و زراندوزی حاکمان، استفاده از نیروهای سرکوبگر، خفقان سیاسی و صدها موئلفه دیگر می‌تواند از دلایل خروش مردم ایران باشد، اما در این بین نقش اشرافیت و زراندوزی حاکمان و شکل گیری طبقه سرمایه دار وابسته به ساختار سلطنت و بریده از مردم نیز نقش به سزایی در فروپاشی سلطنت پهلوی داشت.


اساساً تا قبل از اصلاحات ارضی در کشور و شروع انقلاب سفید در سال 1341، ساختار طبقه سرمایه داری در ایران وابسته به زمین بود و اشراف زمین دار نیز همواره از نفوذ فراوانی در دستگاه حکومت برخوردار بودند. تا اینکه پس از اصلاحات ارضی و تقسیم اراضی خوانین، از قدرت سیاسی و اقتصادی آنها کاسته شده و این طبقه کم‌کم جای خود را به طبقه سرمایه دار جدیدی داد که محور فعالیت‌های خود را در حوزه صنعت و تجارت متمرکز کرده بود.
این طبقه سرمایه دار جدید، به دلیل سیاست درهای باز محمدرضا پهلوی توانسته بودند به عنوان مقاطعه کاران و پیمان کاران صنعتی و تجاری شرکت‌های غربی ظهور و از این رهگذر به سودهای کلانی نیز دست پیدا کنند. نقطه قابل ذکر در خصوص این سرمایه داران، وابستگی شدید آنها به ساختار حکومت بوده است، برخلاف سایر کشورهایی که شرکت‌های خصوصی مانند صنایع خودرو سازی و تکنولوژیک که تنها از حمایت‌های بعضاً مالیاتی دولت برخوردار بودند، شرکت‌های خصوصی در ایران هیچ‌گاه اقدام به تولید کالای خاص و صادرات آنها نکردند و تنها به عنوان واسط مونتاژ در ایران نقش ایفا کردند. از این رو ساختار شرکت‌های خصوصی در ایران ناموزون بود. این امر از یک سو و از سوی دیگر وابستگی شدید این شرکت‌ها و سرمایه داران به ساختار حکومت و استفاده از رانت‌های خصوصی و زد و بندهای مالی نیز از توان و تأثیرگذاری آنها در فضای اقتصادی کشور کاسته بود.
جدای از ناکارآمدی شرکت‌های خصوصی، رویه سلطنت پهلوی در شیوه مملکت داری نیز از مقتضیات جامعه به دور بود. در حالی که مردم ایران در وضعیت نامطلوب اقتصادی و معیشتی قرار داشتند، پهلوی دوم اقدام به برگزاری جشن‌های 2500 ساله، جشن‌های تاج گذاری و... می‌نمود. از سوی دیگر شیوه زندگی حکام و وزرای ایران نیز با مردم قابل قیاس نبود. حقوق و مزایای میلیونی، استفاده از رانت‌ها و رشوه‌های مختلف، دریافت پورسانت و مزایای مالی مختلف، همگی از عواملی بود که منجر شد طبقه‌ای در جامعه ایران شکل بگیرد که به دلیل نزدیکی به دربار و مراکز قدرت توانسته بود به قدرت و ثروت کلانی دست یابد.

 

 


به هر صورت انقلاب ایران، تمامی این ساختارهای فاسد را در هم ریخت و اقدامی بود برای شکل دهی به جامعه‌ای بدون اشرافیت و شکاف طبقانی و شکل دهی به حکومتی که دیگر از آن رانت‌ها و فسادهای مالی و اقتصادی در آن خبری نباشد.
جنگ هشت ساله و درگیری تمامی نخبگان کشوری و لشگری با این مبحث، اجازه بازمهندسی جامعه ایران را نداد. اما پس از اتمام جنگ در سال 1367 و آغاز عصر سازندگی در سال 1368، مردم امیدوار به بازسازی سریع کشور هستند و این امید را به بدنه دولت دارند که نخبگان اجرایی کشور با تلاش بیشتری اقدام به بازسازی خرابی‌ها و تلاش برای سازندگی کشور نمایند. در این بین روحیه جهاد، جنگ و شهادت نیز فضای جامعه را بیش از بیش معنوی و مساعد برای همراهی دولت و مردم نموده و همین امر هم موجب شده است تا مردم انتظار داشته باشند که رفتار مقامات دولتی بر اساس الگوی رفتاری رزمندگان جنگ باشد، پرکاری و کم ادعایی.
اما روی کار آمدن دولت سازندگی در سال 1368 آغاز رویکردی جدای از فضای جامعه و انتظارات مردم بود. انتخاب علی اکبر هاشمی رفسنجانی در تاریخ شش مرداد 1368 با رأی پانزده میلیونی به عنوان رییس جمهوری ایران، آغازگر عصر نوین در تحولات ایران بود. کشور انقلاب عظیمی را پشت سر گذاشته است، هشت سال جنگ نفس گیر را با سربلندی به اتمام رسانده، بیش از 200 هزار جانباز و شهید را تقدیم کشور کرده و هاشمی رفسنجانی، آن روزها میراث دار چنین سرمایه عظیم مردمی بود. چنانچه که اشاره شد انتظار مردم، روی کار آمدن دولتی مردمی و برخلاف مشی اشرافی سلطنت پهلوی بود. اما سؤال اینجا مطرح می‌شود که اولین دولت پس از جنگ تا چه میزان توانست به آن انتظارت و دستاوردهای مردم در سال 1357 پایبند باشد و به انتظارات مردم پاسخگو باشد.
یقیناً خرابی‌های وسیع پس از جنگ، پایین بودن قیمت نفت، نبود اعتبارات کافی و ... کار دولت سازندگی را به شدت سخت نموده بود. از این رو انتظار می‌رفت که این دولت به دلیل کمبود اعتبارات و وضعیت خاص کشور، اقدام به انضباط شدید مالی کرده و با دقت و وسواس اعتبار سنجی نمایند، از سوی دیگر با تصحیح وضعیت مالیات بر درآمد و به خصوص تعیین وضعیت سرمایه داران ایران و تلاش برای هدفمند نمودن سرمایه‌های آنان، روند بازسازی کشور را تسریع نماید. اما مجموع اقدامات این دولت جدای از این رویه بوده است. به بیان دیگر ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی منجر به ظهور طبقه‌ای جدید با عنوان تکنوکرات ها یا فن سالاران شد. دعوای میان دوگانه «تخصص» و «تعهد» در این دوره بالا گرفت و در نهایت رویکرد دولتمردان به ترجیح تخصص تعلق گرفت. به واسطه برخی رانت‌هایی که خواه‌ناخواه در فضای جامعه ایجاد شد، برخی به یک‌باره صاحب ثروت‌های بادآورده شدند. شکل گیری طیف جدید آقازاده‌ها محصول سیاست گذاری دولت مردان سازندگی بود. کم‌کم هاشمی و طیفی از انقلابیون سابق که اکنون مدیریت کشور را در دست داشتند به اقتصاد آزاد متمایل شدند و این تمایل آسیب‌هایی را برای اقتصاد کشور در پی داشت. [1]
مسئله دیگری که در کارنامه اقتصادی دولت سازندگی چه در این دوره و چه در دوره بعد وجود دارد، نوعی از خصوصی سازی است که رانت‌هایی را برای طبقه‌ای از مسئولین فراهم می‌کند. خصوصی سازی بعد از رویکرد چپ گرا و دولتی سازی میرحسن موسوی و شرایط جنگی، از ضروریات اقتصاد ایران به شمار می‌آمد. مسعود نیلی از اقتصاددانان مطرح، معتقد به اقتصاد لیبرال و از قائلین به اصالت اقتصاد آزاد در این خصوص می‌گوید: «در عمل در مورد واگذاری‌هایی که در شرکت‌های تابعه سازمان صنایع ملی شروع شده بود، یک سری از گروه‌ها و افراد ذی‌نفوذ فعال شدند. بنابراین بخشی از این واگذاری‌ها که به صورت مزایده و غیر بورس اجرا شد مورد انتقاد واقع گردید، که در نهایت منجر به توقف خصوصی سازی شد [2].» شاه بیت این رانت‌های جناحی نیز بازداشت غلامحسین کرباسچی عضو شاخص کارگزاران سازندگی و از اعضای نزدیک به هاشمی رفسنجانی بود.
از این رو همان ضعفی که در ساختار شرکت‌های خصوصی زمان سلطنت پهلوی نیز وجود داشت در دوره هاشمی خود را نشان داد و طبقه سرمایه‌دار وابسته به ساختار حکومت، مجدد فرصت تجدید حیات پیدا کرد. به هر سوی دولت سازندگی به دلیل فضای بسیار بسته مدیریتی و عجله در خصوص واگذاری‌های دولتی، عدم توجه به بازرسی‌های مالی و بی‌توجهی مفرط در خصوص انضباط مالی موجب شد که کم‌کم مدیران دولتی جای سرمایه‌داران سابق در زمان سلطنت پهلوی را بگیرند و بتوانند به راحتی از امکانات و رانت‌های دولتی جهت اقدامات غیرقانونی خود استفاده کنند که امروز شاهد ده‌ها شرکت عموماً بازرگانی با هیئت مدیره دولتی در کشور هستیم که سنگ بنای آن در زمان زمامداری هاشمی رفسنجانی نهاده شد.
وجود روحیه اشرافی در بدنه دولت سازندگی نیز بارها انتقادات جدی رهبر معظم انقلاب را در بر داشته است که ایشان در دیدار با فرماندهان گردان‌های عاشورا در سال 1371 در این باره تذکراتی را دادند: «عبرت‌گیری از عاشورا این است که نگذاریم روح انقلاب در جامعه منزوی و فرزند انقلاب گوشه‌گیر شود. عدّه‌ای مسائل را اشتباه گرفته‌اند. امروز بحمداللَّه مسئولین دلسوز و علاقه‌مند و رئیس‌جمهور انقلابی و مؤمن بر سرِ کارند و کشور را می‌خواهند بسازند. اما عدّه‌ای سازندگی را با مادّی گرایی اشتباه گرفته‌اند. سازندگی چیزی است، مادّی گری چیز دیگری است. سازندگی یعنی کشور آباد شود و طبقات محروم به نوایی برسند... . سازندگی، کاری بود که علی بن ابی طالب علیه‌السلام داشت... با دست خود نخلستان آباد می‌کرد؛ زمین احیا می‌کرد؛ درخت می‌کاشت؛ چاه می‌کند و آبیاری می‌کرد. این سازندگی است! دنیاطلبی و مادّی طلبی، کاری است که عبیدالله بن زیاد و یزید می‌کردند. آنها چه وقت چیزی را به وجود می‌آوردند و می‌ساختند!؟ آنها فانی می‌کردند؛ آنها می‌خوردند؛ آنها تجملات را زیاد می‌کردند. این دو را با هم اشتباه نباید کرد. امروز عدّه‌ای به اسم سازندگی خودشان را غرق در پول و دنیا و ماده‌پرستی می‌کنند. این سازندگی است!؟»[3]
ایشان بارها و بارها نسبت به سطح زندگی مسئولین هشدار دادند و برخی عملکردهای نادرست را گوشزد کردند. ایشان در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام فرمودند: «گاهی از جاهایی گزارش‌های نومیدکننده‌ای می‌رسد و در برخی موارد انسان واقعاً عرق شرم بر پیشانی‌اش می‌نشیند؛ رعایت کنید. سؤال می‌کنیم که چرا ماشین لوکس و نو و مدل بالا؟ می گویند که اشکال امنیتی داریم! چه اشکال امنیتی!؟ آقایان مسئول در شورای امنیت کشور یا جاهای دیگر، بنشینند معین کنند و مسئله را در جایی ببُرند؛ من هم اگر باید دخالت کنم، بگویید در جایی دخالت کنم. این چه وضعی است که همین‌طور بی حساب و کتاب جلوی هر وزارتخانه و اداره‌ای، ده‌ها ماشین به رنگ‌های گوناگون متعلق به مسئولانِ آنجا به چشم می‌خورد!؟ چه کسی چنین چیزی را گفته است؟»[4]
مقام معظم رهبری در مراسم تنفیذ حکم دوم ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، به نوعی از آفت فساد در جامعه و بدنه اجرایی کشور ابراز نگرانی کردند و فرمودند: «چیزی که امروز، در دوران بازسازی، مسئولین کشور، همکاران دولت، مدیران درجه دو و سه در دستگاه‌های دولتی، تا پایین‌ترین رده‌ها، باید با دقّت مراقب باشند، این است که در این دوران بدانند خطر رسوخ و نفوذ فساد، جدّی و فلج کننده است. واقعاً فلج کننده است! در این کار، فساد که نمی‌گوید «من فسادم»! فرد مفسدی که دیگران را به وادی فساد می کشاند-فساد مالی، فساد کاری، قرارهای نامشروع و ناموجّه در زمینه‌های مسائل کاری-کسی که انسان را تشویق می‌کند و می‌لغزاند به این سمت، از اول نمی‌گوید «من آمدم که شما را فاسد کنم». اوّل با یک عنوان موجّه؛ با یک چیز کوچک وارد میدان می‌شود. انسان است و آسیب‌پذیریِ شدید. انسان، به شدت آسیب‌پذیر است. لذا، خیلی باید مراقب بود.»[5]
اما گویی شخص رئیس‌جمهور وقت، نه تنها اعتراضی به رویه‌های اشرافیت زده تازه شکل گرفته در سطح مسئولین نداشت، بلکه بارها مجلل بودن و توجه به تشریفات را جزو مقتضیات انقلاب و نیروهای انقلابی معرفی نموده بود. هاشمی در اظهار نظری ساده زیستی مسئولین را با تعبیر اظهار بیچارگی عنوان نموده و گفته بود: «اظهار فقر و بیچارگی کافی است. این رفتارهای درویش مسلکانه وجهه جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است. زمان آن رسیده که مسئولین به مانور تجمل روی آورند. از امروز به خاطر اسلام و انقلاب، مسئولین وظیفه دارند مرتب و باوقار باشند. هر چند ما فقیر باشیم و اقتصادمان به سامان نباشد، اما برای آن که در دیدگان سایر ملل مسلمان و غیرمسلمانان ملتی مفلوک جلوه ننماییم، لازم است تا جلوه‌هایی از تجمل در چهره کشور و مسئولین حاکمیتی رویت شود.»
هاشمی رفسنجانی همچنین در توضیح رفتار دولت سازندگی در عرصه تجمل گرایی اظهار می‌دارد: «این که عده‌ای بخواهند زاهدانه زندگی کنند عیبی ندارد، ولی اگر جامعه را بدون کار و پیشرفت این‌گونه بخواهند مقابل جوامع دیگر دچار عقب مانگی می‌شویم، منابع اسلامی عاطل می‌ماند و کفار بر مسلمین مسلط می‌شوند. اصل حرف من این است. حالا اسمش را هرچه بگذارند. تجمل گرایی، اشرافی گری، دنیاطلبی و یا هر چیز دیگر». البته هاشمی توضیح نمی‌دهد با افزایش هزینه‌های مصرفی کشور که البته بخش اعظم آن ناشی از واردات بازارهای غربی و شرقی است، چگونه جلوی تسلط کفار بر مسلمین گرفته می‌شود. 
به هر حال دوران سازندگی شروعی بود برای شکل‌گیری یک روحیه. تکنوکراسی حاکم بر کشور در این دوره هشت ساله که البته در ایام اصلاحات نیز ادامه یافت، فرهنگ اشرافیت را به عرف رایج میان مسئولین کشور تبدیل کرد. عرفی که البته بدبینی مردم نسبت به مسئولین را به همراه داشت و رهبری نظام در طی این سال‌ها تذکراتی را راجع به این وضعیت می‌دادند و حتی نام‌گذاری سال‌ها نیز با عناوینی نظیر «همراهی مردم و مسئولین» و «مبارزه با فساد» همراه شد. نهایتاً این رویه سبب ایجاد شکافی میان مردم و مسئولین شد که همین وضعیت در سال 1384، منجر به انتخاب فردی کمتر شناخته شده در جایگاه ریاست جمهوری گردید که مهم‌ترین شعارهای انتخاباتی خود را مبارزه با «تبعیض»، «فساد» و «اشرافی گری» عنوان کرده بود.

منابع        ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی، بهمن احمدی امویی ص 110
[2] همان
[3] 22/4/71 بیانات در دیدار فرماندهان گردان‌های عاشورا
[4] بیانات در دیدار با کارگزاران نظام 22/5/70
[5] بیانات در تنفیذ حکم دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی 12/5/72

 

۹۴/۰۹/۲۶

ارسال دیدگاه:

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">